از روزی که خدای بزرگ انسان را آفرید و او را در زیباترین جایگاه هستی که بهشت نام داشت، سکنی داد، تا هبوط به این کره خاکی و زندگی امروز، بشر به دنبال زیبایی است، زیبا دوستی در فطرت و سرشت انسان نقش بسته تا جایی که در تمام طول زندگیش، چه کودکی و چه جوانی و حتی در دوران پیری، تمام تلاشش را برای زیباتر شدن خود و محیط زندگیش انجام می دهد.
همیشه داستان هایی از زندگی های زیبایی که انسان های معمولی داشته اند می خوانیم و آرزو می کنیم که ما هم مثل آنها زندگی سرشار از موفقیت و عشق داشته باشیم.
به راستی رمز زندگی زیبا در چیست؟ پول؟ صورت زیبا؟ خانواده خوب؟ شانس؟
معمولا انسان هایی که تصورشان این است که زندگی زیبایی ندارند، همیشه احساس می کنند ،باید برای به دست آوردن یک زندگی زیبا، تلاش های آنچنانی کنند که در توانشان نیست و یا باید از آسمان یک هدیه از طرف خداوند برایشان ارسال شود و یا ...اما به راستی همه کسانی که زندگی زیبایی دارند، موهبت خدادادی دارند و یا توان فوق بشری؟
مسلما پاسخ منفی است، رمز زندگی زیبا و حسرت آمیز آنها ذهن زیبا و فعالی دارند که می توانند از زشتی ها هم زیبایی بیرون آورند.
رمز یک زندگی زیبا
داشته هایتان را در نظر آورید، آیا شما سالم هستید؟ می دانید چند نفر در جهان آرزو دارند برای چند دقیقه، فقط برای چند دقیقه بتوانند ببینند؟ بتوانند بشنوند؟ راه بروند؟
گلستان سعدی را باز کنید تا ببینید این شیرین سخن ایرانی، چه ظریف این نکته را بیان کرده:« هر نفسی که فرو می رود ممدّ حیاتست و چون بر می آید مفرّح ذات پس در هر نفسی دو نعمت موجودست و بر هر نعمت شکری واجب»آیا تا به حال برای نفس کشیدنتان خدای را شکر گفته اید و یا فقط در هنگام سرما خوردگی، آن زمان که بینی شما گرفته است و نمی توانید راحت نفس بکشید، حسرت روزهای سلامتی خود را می خورید؟آیا تا به حال از راه رفتن لذت برده اید؟
قدم بردارید و احساس کنید که امروز اولین روزی است که می توانید راه بروید، آن گاه زیبایی زندگی برایتان چند برابر خواهد شد.اگر می خواهیم فراموشی نعمت، گریبانمان را رها کند، پس به تعداد روزهای هفته و ماه، به تعداد نعمت هایی که داریم، هر روز یک شعار را بنویسیم و شب هنگام آن را جایی نصب کنیم که صبح که از خواب بیدار می شویم ، اولین چیزی باشد که چشممان به آن می خورد، تا تمام روز از انرژی و ثروت این داشته، شاد و سرحال باشیم و زیبایی زندگی را بیشتر درک کنیم.
حتما داستان آن پسری را شنیده اید که با پدرش در قطاری سوار شده بود و با ذوق و شوق از محیط اطرافش لذت می برد، پسر که کنار پنجره نشسته بود پر از شور و هیجان بود و دستش را از پنجره بیرون برد و در حالی که هوای در حال حرکت را با لذت لمس می کرد فریاد زد: پدر نگاه کن درخت ها حرکت می کنند. مرد مسن با لبخندی هیجان پسرش را تحسین کرد.
کنار آنها، زوج جوانی نشسته بودند که حرفهای پدر و پسر را می شنیدند و از پسر جوان که مانند یک کودک 5 ساله رفتار می کرد، متعجب شده بودند.ناگهان جوان دوباره با هیجان فریاد زد: پدر نگاه کن دریاچه، حیوانات و ابرها با قطار حرکت می کنند.زوج جوان پسر را با دلسوزی نگاه می کردند و تصور می کردند که او مشکل ذهنی دارد، سپس از مرد مسن پرسیدند: چرا شما برای مداوای پسرتان اقدام نمی کنید؟مرد مسن گفت: ما همین الان از بیمارستان بر میگردیم. امروز پسر من برای اولین بار در زندگی می تواند ببیند.
شاید اگر ما پول و ثروت آنچنانی نداشته باشیم، اگر خانواده و یا همسری نداریم که مثل ریگ برایمان خرج کند، اگر کار یا شغل مهمی نداریم، حتی اگر نداشته های ظاهری ما بیشتر از داشته های ماست، اما بدانیم که همین نعمت سلامتی برایمان از همه ی آنچه در درون دنیا هست، برتر و بالاتر است.
یک کار مهم و اساسی
شاید این جملات بالا را بدانیم و بارها از این و آن شنیده باشیم و در همان لحظه خدا را شاکر باشیم و دیگر به خاطر نداشته های اندکمان، ناسپاسی نکنیم، اما این احساس موقتی و گذراست و فردا همان آش و همان کاسه است! حسرت این و آن را می خوریم و شرایط و موقعیت و زمین و زمان را مقصر می دانیم.اگر می خواهیم فراموشی نعمت، گریبانمان را رها کند، پس به تعداد روزهای هفته و ماه، به تعداد نعمت هایی که داریم، هر روز یک شعار را بنویسیم و شب هنگام آن را جایی نصب کنیم که صبح که از خواب بیدار می شویم ، اولین چیزی باشد که چشممان به آن می خورد، تا تمام روز از انرژی و ثروت این داشته، شاد و سرحال باشیم و زیبایی زندگی را بیشتر درک کنیم.به طور مثال بنویسیم: امروز اولین روزی است که من می توانم ببینم، خیلی ها هستند که نمی توانند ببینند!
من خانه و سرپناهی دارم که می توانم در آن آزاد و راحت باشم، خیلی ها در خیابان می خوابند و یا در چادر! من مادری دارم که وقتی آه می کشم، او برایم تب می کند، خیلی ها مادرشان در زیر خروار ها خاک آرمیده است! من لذت پدر بودن را چشیده ام و آن را درک می کنم، خیلی ها از داشتن این نعمت محرومند و آه داشتن بچه را می کشند! من شغلی دارم که به وجود من نیاز دارند، خیلی ها با وجود تحصیلات هنوز بیکارند! من آنقدر ثروتمندم که هر زمان اراده کنم می توانم یک بستنی برای خودم بخرم و ...