بیشتر همسران در آغازین ماه های ازدواج، احساس مثبتی به رابطه شان دارند اما رفته رفته، اختلاف ها در عادت ها و انتخاب اولویت ها می تواند باعث شود همسران به ظاهر مناسب، سعادت متأهلانه شان را لکه دار ببینند.
ازدواج برای بزرگسالان است؛ بزرگسالانی که آماده چالش هایش هستند؛ زیرا ارتباط همکارانه سطح بالا و مهارت های تصمیم سازی مشترک دارند. به این خاطر که شراکت عاشقانه دو نفر، بیشتر مناسب کلماتی هستند که چارلز دیکنز در کتابش «داستان دو شهر» قلم زد:
«بهترین زمان ها بود، بدترین زمان ها بود، عصر دانایی بود، عصر حماقت بود، ... فصل نور بود، فصل تاریکی بود، بهار امید بود، زمستان یأس بود،... همگی مستقیم به سمت بهشت می رفتیم، همگی مستقیم در جهت مخالف می رفتیم...»
بیشتر همسران در آغازین ماه های ازدواج، احساس مثبتی به رابطه شان دارند اما رفته رفته، اختلاف ها در عادت ها و انتخاب اولویت ها می تواند باعث شود همسران به ظاهر مناسب، سعادت متأهلانه شان را لکه دار ببینند. وقتی اندیشه خودمحور «حرفِ من، حرفِ تو» بحث برانگیز می شود، اعتنا به باورهای متعارف، متاسفانه می تواند یک ازدواج عالی بالقوه را بیشتر و بیشتر از هم فروپاشد.
این فهرستی است از افسانه های ازدواج، که بسیار لازم است با درنگ و تأمل بیشتری به آنها بیندیشیم.
۱- ازدواج جای سازش و مصالحه است
برای نمونه، اگر من می خواهم در تهران زندگی کنم و تو می خواهی در اصفهان زندگی کنی، هر دوی ما در تبریز ناراحت خواهیم بود، بهتر است به جای آن به سمت راه حل های برد - برد هدف بگیرید.
اگر از پیش هنر تصمیم گیری برد - برد را بلد نیستید، این مهارتی است که کاملا ارزش دارد چند ساعت از وقت تان را برای یادگیری آن هزینه کنید.
۲- همسران باید خشم شان را تخلیه کنند
بله، و خیر. اگر عصبانی هستید، شکی نیست که چیزی واقعی وجود دارد که نیاز به گفتگو دارد اما کلمه کلیدی اینجا، گفتگو است. خشم، یک علامت توقف است، یعنی وقتی احساس خشم می کنید، یا می بینید که همسرتان دارد عصبانی می شود، مکالمه را متوقف کنید. یک وقت توقف برای آرام شدن بگیرید، یا با عوض کردن موقت موضوع، آن هم به یک مسئله آرام تر، یا با خروج کوتاهی از اتاق برای آوردن یک لیوان آب خنک.
هیچ کس دوست ندارد احساس کند طرف مقابل دارد صرفا می رود، پس حتما از قبل این نقشه توافقی خروج را با هم هماهنگ کنید. به این ترتیب، اگر هر کدام از شما شروع به خشمگین شدن کرد، هر دوی شما برخواهید خاست، در جهت های مخالف خواهید رفت، آرام خواهید شد و سپس برای شروع دوباره و تازه گفتگو بازخواهید گشت.
وقتی خشم تان فروکش کرد، پیدا کردن یک دید آرام تر به مسئله آسان تر خواهد بود. هر دو بهتر به دیدگاه همسرتان گوش می دهید. بدون خشم یا حالت دفاعی، بهتر خواهید توانست که دغدغه های خودتان را بفهمید، دغدغه های همسرتان را بشنوید و به هر دو با یک نقشه که مشکل را حل کند پاسخ دهید.
* اگر با خشم به عنوان یک علامت توقف برخورد نکنید؟
اقدام به رسیدگی به وضعیت های چالشی از طریق عصبانیت به جای توقف، هدف را تسلط قرار خواهد داد، که یعنی، مجبور کردن شریک تان به انجام کارها طبق نظر شما. تسلط ممکن است شما را در بردن دعوا کمک کند اما بازی دو سویه ازدواج را خواهید باخت. تسلط می تواند جراحت های جدی ایجاد کند. یک همسر افسرده می خواهید؟ یک همسر بی میل؟ بسیار خوب، پس به جای باهوش بودن، عصبانی باشید.
جالب است، درست مثل احساسات جنسی، احساس خشم نیز هر چقدر بیشتر براساس آن عمل کنید تشدید می شود. هر چه بیشتر فریاد بزنید، بیشتر احتمال دارد که حتی بلندتر فریاد بزنید و به اوج گرفتن ادامه دهید تا وقتی که مثل سیل به راه بفتید و دست آخر هم با انفجار یک خشم عظیم و آتشین ارضا شوید.
در طرف مقابل، خفه کردن خشم هم استراتژی خطرناکی است. خفه کردن خشم، «فوران نهایی خشم» را به همراه خواهد داشت: خفه کن، بسوزان، خفه کن، منفجر شو. بهترین استراتژی برای وقتی که عصبانی هستید این است که متوقف شوید و بعد بیرون بروید. به اندازه کافی برای ادامه گفتگو درباره مشکل با یکدیگر و به ملایمت، آرام شوید، و تنها در جستجوی راه حل ها باشید.
۳- برای ایجاد حس صمیمیت، لازم است که سنجیده احساس تان را منتقل کنید
بله، برقراری ارتباط در ازدواج اهمیت حیاتی دارد اما در عین حال، همه ارتباطات مربوط به ازدواج یکسان نیستند. ارتباط موثر در مورد مسائل حساس، صمیمیت را بالا می برد. مثبت گرایی در زبان تان ارتباط عاشقانه را تقویت می کند و برعکس، برقراری ارتباط به شکل آزاردهنده، احساسات منفی، بی میلی و فاصله را برمی انگیزد.
* برقراری ارتباط آزاردهنده معمولا یا منتقدانه است یا کنترلی. برای نمونه:
منتقدانه: من خوشم نمی آید که اتاق خواب مان شب ها اینقدر گرم باشد.
کنترلی: من دلم می خواهد که تو پنجره را باز بگذاری.
موثر: دوست دارم یک راه برای خنک تر کردن اتاق خواب برای شب ها پیدا کنیم. نظرت چیست که من پنجره ها را کاملا باز کنم تا نسیم به اتاق بوزد؟
تفاوت بین این سه راه پیش کشیدن مسئله، ممکن است ظریف و نادیدنی به نظر برسد اما واقعیت این است که اگر این جملات به شما گفته شود، بی درنگ در درون خود تفاوت را احساس خواهید کرد.
منتقدانه: هرگونه تنظیم مسئله که شکل های گوناگون منفی سازی جمله را داشته باشد، مانند دلم نمی خواهد...، کاش این کار را نمی کردی...
لحن اعلام نظرتان هم می تواند انتقاد را منتقل کند، حتی بدون کلمه نه. لحن انتقادی یا طعنه آمیز صدا که «تو خوب نیستی» را منتقل کند، احتمالا موجب ایجاد حالت دفاعی یا ضد حمله ای به جای همدلی و درک دو سویه خواهد شد.
کنترلی: هرگونه تنظیم جمله که به طرف مقابل بگوید شما می خواهید او چه کار کند: «می خواهم که تو...» کنترلی است. «می خواهم...» در مقابل اطلاع دهنده است. بدانید و آگاه باشید که نظرات کنترلی مقاومت برمی انگیزند.
موثر: نمی خواهم هایتان را به می خواهم تبدیل کنید. آنچه می خواهید همسرتان انجام دهد را به آنچه که خودتان می توانید متفاوت انجام دهید برگردانید.
برای بالاتر بردن شانس گفتگوی موفق، حتما با پرسیدن سوال، همسرتان را به اشتراک گذاری نظرش دعوت کنید. پرسش های با پایان باز با محتوای چطور یا چه، بیشترین داده را بیرون می کشند: نظرت چیه که...؟، به نظرت چطوره که ما...؟
حالا شما به سمت جایگزینی بحث هایتان یا حل مسئله مشترک می روید.
*دو نکته دیگر درباره ارتباط باز
اول، اگر ارتباط سنجیده با شنوندگی با ذهن باز دریافت نشود، بی فایده خواهد بود.
دوم، صمیمیت، بویژه وقتی رشد می کند که زوج ها در مورد احساساتشان باز صحبت کنند و احساساتشان مثبت باشد. هر چه بیشتر موافقت، قدردانی و خوشی به اشتراک بگذارید، در رابطه تان احساس خوشحالی بیشتری خواهید کرد.
۴- پدر بهتر می داند. (یا مادر...)
رفتاری به شکل «حق با من است» و «تو اشتباه می کنی» مانع گوش دادن شما به دیدگاه همسرتان خواهد شد. واقعیت ازدواج این است که شما دو نفرید و هر دو دیدگاه باید به حساب بیایند. این باور که شما بهتر می دانید، ممکن است شما را وسوسه کند که دیدگاه های همسرتان را رد کنید و نادیده بگیرید و این دستورالعمل آماده ای برای فاجعه متاهلی است.
پافشاری روی حرف و نظر خودتان می تواند شما را به بن بست طلاق بکشد. در واقع، آنطور که محقق ازدواج - جان گاتمن - از مطالعاتش نتیجه می گیرد، گرایش تحقیر و اهانت آمیز به دید همسرتان، یکی از بهترین پیشگویان شکست ازدواج است.
به جای پافشاری به شکل های مختلف روی «حق با من است.» فرض کنید که شما هر دو انسان های معقول و هوشمندی هستید؛ این بخشی از آن چیزی است که باعث شده شما یکدیگر را انتخاب کنید. پس گوش کنید تا ببینید درست چیست، چه چیز منطقی به نظر می رسد، به جای اینکه دقت کنید تا ببینید چه ایرادی در حرف های همسرتان وجود دارد. دید همسرتان را به دید خودتان اضافه کنید، آنگاه خواهید دید که شانس موفقیت تان در سفر مشترک در جاده رابطه عاشقانه و عاشقانه تر، به سرعت اوج خواهد گرفت.
۵- پیش از آنکه گفتگوی شبانه شما به تنش بینجامد، بحث را به پایان ببرید
در واقع، عصبانی به خواب رفتن بسیار بهتر است از تا دیروقت بیدار ماندن و بحث کردن. هر چه هر دوی شما خسته تر و فرسوده تر می شوید، بحث و جدل بیشتر اوج می گیرد.
پس آن هنگام که یک بحث شبانه به سمت تنش های زبانی و عصبانیت پیش می رود، به جای ادامه صحبت، بسیار زیرکانه و با محبت چند جمله شیرین را حسن ختام قرار دهید و به سمت بالش بروید تا یک خواب خوب شبانه داشته باشید.
صبح مشکل هنوز سر جایش خواهد بود اما با استراحتی که کرده اید آسانتر خواهد بود که به آرامی صحبت کنید، با ذهنی باز به دغدغه های یکدیگر گوش دهید، سخاوتمندانه پاسخگوی یکدیگر باشید و راه حل های خلاقانه ای پیدا کنید.
۶- اگر با من بحث و جدل می کنی، حتما از من خوشت نمی آید.
بله، وقتی افراد با هم بحث می کنند، گاه موجی از احساسات منفی را از هم دریافت می کنند. بحث ها و درگیری های پیاپی، باعث کاهش رضایت از ازدواج می شوند و می توانند تاثیر تباه کننده ای بر عشق داشته باشند اما آیا بحث و جدل یعنی دوست نداشتن؟ عدم تفاهم برای ازدواج؟
جدل کردن نشانه ای از کمبود مهارت است. راستی پیشینه گفتگوهای جدلی کجاست؟ باید گفت که بحث و جدل معمولا در خانواده اصلی تان به شما یاد داده می شود. اگر خانواده شما اهل دعوا بوده اند یا اگر در یک خانواده تک سرپرست با دعواهای پدر/ مادر با فرزند بزرگ شده اید، «رفتار کردن براساس طبیعت» احتمالا یعنی تکرار آنچه هنگام بزرگ شدن مشاهده کردید و انجام دادید.
به این ترتیب بحث و جدل به این معنا نیست که شما همدیگر را دوست ندارید. بحث و جدل به این معنا نیست که شما دو نفر با هم تفاهم ندارید، بلکه به این معناست که بهتر است مدیریت خشم، ارتباط با همسر و مهارت تصمیم گیری مشترک تان را ارتقا دهید.
شراکت زندگی و ازدواج یک فعالیت بسیار ماهرانه است. هر زوجی اختلافات خود را دارند، درست مثل هر مسیر اسکی که پستی و بلندی دارد. دعوا مثل زمین خوردن در پیست اسکی است؛ یعنی شما تنها با یک اشکال در مهارت روبرو هستید.
۷- ازدواج همیشه موفق است
کار من به عنوان یک روانشناس بالینی، که به طور خاص در کمک به خانواده های دارای مشکلات جدی ازدواج کار می کند، به من آموخته که برخی زوج ها به دلایل مختلف از جمله انتخاب نادرست چاره ای جز جدایی ندارند.
بیشتر خانواده هایی که به دفتر من می آیند، در نهایت به ازدواج های بسیار موفقی می رسند اما در مواردی که همسران به طلاق می رسند، زمانی است که یکی از همسران بر مورد یا مواردی از سه رفتار قرار به هم زن سماجت می کند.
آنها سه الف (سه A) خوانده می شوند: اعتیاد (addiction)، ارتباط های نامشروع بیرون از خانه (affair) و خشم افراطی (excessive anger) (به همراه آزار کلامی یا فیزیکی).
آیا یک ازدواج می تواند از این سه مورد جان سالم به در ببرد؟ اگر یکی از دو نفر مشکلی با یک یا بیشتر از این موارد داشته باشد، در صورتی که به مشکل اذعان کند و تغییراتی جدی ایجاد کند، مسئله می تواند درست شود. آن ازدواج می تواند در نهایت به یک زندگی مشترک خوب تبدیل شود اما بدون یک تعهد جدی و تغییری واقعی، این سه مورد می توانند قرار را به هم بزنند و به فسخ ازدواج بینجامند.
۸- عشق پیروز است
اگر این باور متعارف نادرست را دنبال کنید، کشتی ازدواج تان رخنه های جبران ناپذیری پیدا خواهد کرد. برای سفری آرام و ملایم در یک رابطه همیشگی، باید همواره زرنگ و دانا بمانید، عشق تان را خوب حس کنید و درک کنید و حتما مهارت های لازم برای حفظ یک ازدواج عاشقانه و پابرجا را یاد بگیرید.