ایا صیّاد رحمی کن، مرنجان نیمجانم را ... بکَن بال و پرم، امّا مسوزان استخوانم را
پروین اعتصامی بزرگ شاعره معاصر، در مناظره گویی تبحر داشت. شعر زیر یکی از زیباترین و پرنکتهترین مناظرههای اوست.
یک شبی مجنون نمازش را شکست/ بیوضو در کوچه لیلا نشست. عشق آن شب مست مستش کرده بود / فارغ از جام الستش کرده بود.
صورتش گلگون بود ... ودستانش زیر پوششی از گرد پنهان بود ... ولی آخر کلاسیها، لواشک بین خود تقسیم می کردند.
رو ای باد صبا ای پیک مشتاقان سوی گلشن ... عبیرآمیز گردان جیب و عنبربیز کن دامن ... نخست از گرد کلفت پیکر سیمین روحانی ... مصفا ساز در گلشن به آب چشمهٔ روشن
محمدرضا رحمانی یاراحمدی با نام هنری مهرداد اَوِستا(زاده ۲۰ بهمن ۱۳۰۸بروجرد - مرگ: ۱۷ اردیبهشت۱۳۷۰ تهران)، نویسنده و شاعر معاصر ایران بود. اوستا علاوه بر شاعری، در زمینه فلسفه، موسیقی و ادبیات فارسی نیز فعالیت داشت.
چون درختی در صمیم سرد و بی ابر زمستانی... هر چه برگم بود و بارم بود... هر چه از فر بلوغ گرم تابستان و میراث بهارم بود...