وقتی برای اولین بار نام دره نوردی را می شنویم ممکن است به یاد خاطره ای خوشایند از گردشی در طبیعت با دوستان و آشنایان بیفتیم یا به یادگاری های عکس شده در تنگه ای زیبا برسیم که به چشمه ای ختم می شود ولی دره نوردی در نگاه حرفهای تعریف دیگری دارد که هنوز برای بسیاری از مردم ناشناخته است.
اما برای تینا اندایش 25 ساله این ورزش آنقدرها ناشناخته نیست. او بارها همراه گروهی از دره نوردان پا به دنیای ناشناخته دره ها گذاشته تا به قول دره نوردها "گشایشی" انجام دهد. " طبیعت این ویژگی را دارد که انسان را صبور میکند و باعث میشود کمی با حوصله با مشکلات روبهرو شویم. نمیتوان با طبیعت جنگید بلکه باید فکر کرد که چطور میتوان با آن کنار بیاییم. " این ها بخشی از حرف های این دره نورد است.
"تینا " در ظاهر زندگی اش آنقدرها به کوه و دره و سنگ ارتباطی ندارد چون او مهندسی پلیمر خود را از دانشگاه تهران گرفته و حالا چند ماهی است که دانشجوی انرژی های تجدیدپذیردر مقطع کارشناسی ارشد در یکی از دانشگاه های استرالیاست. ولی چندین سال است که گاه و بیگاه به همراه گروهی حرفه ای دل به دره می زند و تا کنون هم در بیش از 20 پروژه گشایش دره حضور داشته است.
او برای سومین بار قصد سفری چند ساعته به "دره شاهان دشت" را دارد که ما، خبرنگار و عکاس خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) نیز در این سفر از ابتدای جاده "هراز" با او همراه می شویم. هر چقدر از پایتخت فاصله می گیریم ، ابرهای پنبه ای در آبی بیکران بیشتر خودنمایی می کنند و کمی دور تر "شکوه عجیب دماوند " در "هراز" ما را سر ذوق می آورد. فاصله چندانی تا دره های "شاهان دشت" نیست و قلعه "ملک بهمن" با قدمتی سه هزارساله ، از بلندترین نقطه روستای "شاهان دشت" به ما سلام می کند.
"تینا اندایش" تنها دختری نیست که مهر دره نوردی بر پیشانی دارد اما او به گفته کارشناسان این رشته جزو بهترین های دره نوردی است. این دره نورد از "شاهان دشت" برایمان می گوید:" شاهان دشت جزء دره های سخت نیست ولی با توجه به وجود هشت آبشار، که اصلی ترین آبشار آن ارتفاعی حدود 180 متر دارد، نیازمند سه فرود است و می توانم بگویم که این تنگه یک دره نوردی تمام عیار محسوب می شود."
نیازی به پیاده روی زیادی نیست تا به پای آبشارهای چند طبقه شاهان دشت برسیم و تینا برای آغاز دره نوردی آماده می شود با لباسی که بی شباهت به لباس غواصان نیست اما کفش های ویژه دره نوردی تفاوت اصلی بین دره نوردان با غواصان، کوهنوردان یا سنگنوردان محسوب می شود.
رسیدن به بالای آبشار و دو کوهی که شکافی عمیق بین خود دارند، برای ما که تخصصی در این راه نداشتیم، آنقدرها کار آسانی نیست اما دره نوردی از نقطه ای که به آن صعود کرده ایم، برای" تینا "آغاز می شود.
بانوی دره نورد ایران که قصد دارد بار دیگر تخصص خود را مقابل کوه های سنگی به رخ بکشد، با فن دیواره نوردی در دل کوه فرو می رود و با امکانات تخصصی خود مسیرش را ادامه می دهد تا کم کم از زاویه دید ما خارج می شود. تنها شانس ما برای دیدن او، رساندن خود به پایین آبشار است.
حدود نیم ساعت وقت لازم است تا راه رفته را باز گردیم و در این مدت "تینا" هم حدود 5 آبشار را پشت سر گذاشته و کمی زودتر از ما به آبشار ششم رسیده است. دیگر دو آبشار پیشروست . "تینا" با فرودی دیگر به آخرین آبشار دوطبقه دره می رسد. آبریزگاه این دره در این فصل سال آنقدر پرخروش است که حتی دقایقی ایستادن پای آن کار آسانی نیست چه برسد به آن که بخواهی در این جریان مستقیم با آبشار یکی شده و فرود آیی...
او به پایان دره نوردی خود نزدیک می شود و تنها چند دقیقه لازم است تا چهره ای دیگر از تلفیق طبیعت و انسان را مقابل چشمان خود ثبت کنیم.
تینا اندایش ، با دره ای که آنقدر ها با دره نوردان مهربان نیست ، خداحافظی می کند تا دقایقی در کنار ما ازورودش به این ورزش بگوید:
" از سه سالگی شنا میکردم اما هیچ وقت ورزش را تا مقطع قهرمانی پیش نبردم. همیشه برایم درس اولویت داشت تا اینکه پس از ورود به دانشگاه تهران با گروه کوهنوردی این دانشگاه که یکی از گروههای قدیمی کوهنوردی محسوب میشود، آشنا شدم. پس از آن بود که کوهنوردی برایم معنای دیگری پیدا کرد. اولین باری که به کوه رفتم مانند بسیاری از مردم فکر میکردم که کوهنوردی یعنی یک روز تعطیل به دربند رفتن ولی پس از آن تعریفم از کوه تغییر کرد. پس از مدتی همراه گروه کوهنوردی به مکانی به نام "بند یخچال" رفتیم و آن زمان بود که برای اولین بار با وسایل مربوط به سنگنوردی آشنا شدم. "
"خاطرم هست آن زمان هیچ وسیله تخصصی نداشتم و با وسایلی که دوستانم به همراه داشتند، اقدام به صعود کردم. آن روزها حتی از افتادن ترسی نداشتم و بدون اینکه از تکنیکهای سنگنوردی آگاهی داشته باشم، این کار را انجام دادم. شاید آن روز بود که درهنوردی در ذهنم جرقه زد.
وقتی گروه میخواست برنامه تفریحی را تدارک ببیند، به دره میرفتیم ولی نگاهی تخصصی به آن نداشتیم و اولین آشنایی من با درهنوردی مربوط به همایشی یک روزه در نیشابور بود که در سال 91 برگزار شد. وقتی برای اولین بار به این همایش رفتم با جمعی از علاقهمندان به دره نوردی آشنا شدم و این موضوع باعث شد تا گروههای دره نوردی با هم آشنا شوند. پاییز سال 91 بود که از یک مربی آمریکایی دعوت کردیم تا دوره آموزشی برایمان برگزار کند و پس از آن دره نوردی برایمان رنگ حرفه ای گرفت."
او درباره نگاه خانواده خود برای حضورش در این رشته می گوید: " خانواده ام میانه خوبی با ورزش نداشتند البته منظورم این نیست که آنها جلوی فعالیتم را میگرفتند. خانواده ام بیشتر نگران درسم بودند و میگفتند باید بیشتر توجهم به درس باشد. بسیار سخت توانستم آنها را مجاب کنم که ورزش درهنوردی چیست. وقتی چیزی را دوست دارید راه حلی را پیدا میکنید که بتوانید به هدف خود برسید. پدرم میگفت دیگر درهنوردی چه ورزشی است و دختر را چه به درهنوردی؟! حتی وقتی فیلمهای یوتیوب مربوط به این رشته را نشان دادم او بیشتر متعجب میشد و میگفت شما از این کارها نمیتوانید انجام دهید تا اینکه فیلمهای مربوط به درهنوردی گروه خودمان را دید و آن زمان بود که ما را باور کرد."
"تینا "وقتی ازسختی های این رشته می گوید، چهره اش کمی گرفتهتر از قبل می شود: "برای درهنوردی گاهی باید چندروز در کوه بمانید. این رشته سختی های خودش را دارد اما هر کسی نمی تواند با این رشته کنار بیاید. با این حال وقتی گشایش یک دره به پایان میرسد میگویم چرا به پایان پروژه رسیدهایم. این رشته با وجود اینکه بسیار سخت است ولی بسیار لذت بخش نیز هست."
گاهی رشته های سخت دخترانه به نظر نمی آیند " از نظر من در ورزش تعریف زن و مرد وجود ندارد و هیچ گاه نگاه جنسیتی به آن نداشتهام. ولی خانوادهها کمی نگاه متفاوتی دارند مثلا پدرم میگفت مگر دختر از طناب آویزان میشود؟! هر چند بعدها نظرش نسبت به این رشته تغییر کرد."
این دره نورد جوان از آسیب دیدگی های این رشته می گوید، " دره نوردی یکی از رشتههای پراستهلاک از نظر ابزاری و جسمی است. اما به مرور زمان که تجربه زیاد میشود، استهلاک بدنی هم کمتر میشود. اوایل که در این رشته فعالیت میکردم زانو و پاهایم کبود و متورم میشد. شاید باور نکنید آن وقت ها وقتی از دره برمیگشتم از شدت کوفتگی بدن نمیتوانستم حرکت کنم یا حتی تا دوروز نمی خوابیدم؛حالا شرایط بسیار فرق کرده است".
با این حال این دره نورد معتقد است که اگر 10 سال پیش ازاو میپرسیدند در آینده درهنورد میشود، قطعا او چنین رشته ای را به عنوان ورزش حرفهای اش معرفی نمی کرد هر چند از آمدن به این رشته پشیمان نیست و می خواهد دره نورد بماند.
او می خواهد تجربه دره نوردی در کشورهای دیگر را نیز داشته باشد." من تجربه درهنوردی در کشورهای دیگر را ندارم. یکی از آرزوهایم این است که در نپال درهنوردی کنم. چون کوههای هیمالیا در نپال قرار دارد و آن جا درههای صعبالعبوری است. دوست دارم جدیتر به این ورزش نگاه کنم و زمانی که درسم تمام شود، میخواهم این رشته را در ایران دنبال کنم و امیدوارم سازمانی مربوط به این رشته در کشور راهاندازی شود. ما نیازمند حمایت هستیم. البته از وقتی که امیر جلوانی مسئول کارگروه درهنوردی در فدراسیون کوهنوردی شده است، برای ما نکته مثبتی محسوب می شود او یکی از بهترین های دره نوردی در ایران است ."
تینا اندایش به آینده باز می گردد و می گوید" می خواهم تا جایی که از نظر جسمی شرایطش را دارم سنگنوردی و درهنوردی را ادامه دهم و دوست دارم به عنوان مربی در این رشته فعالیت کنم چون در بخش ورزش زنان احتیاج به مربی زن داریم."
او به ورزش بانوان در ایران اشاره می کند " ورزش زنان در ایران بسیار نوپاست و در مسیر خود با سدهای زیادی روبروست. البته خیلی از این سدها را خود بانوان ایجاد کردهاند. از سوی دیگر امکانات مورد نیاز در بخش ورزش آنقدرها به بانوان تعلق نمیگیرد و همیشه میگویند اولویتهای مهمتری نسبت به بانوان وجود دارد اما اینها بهانه خوبی برای ندادن اعتبار به بخش ورزش بانوان نیست. همان قدر باید به زنان میدان و امکانات داده شود که به مردها این اعتبارات داده میشود. اگر زنی کارمند باشد، شرایط ورزش برایش سختتر هم میشود اما امیدوارم در آینده ورزش بانوان وضعیت بهتری پیدا کند. "
وقتی حرف از بهترین و بدترین خاطره ورزشی اش می شود، او از حادثه ناگوار سال 85 یاد می کند " گروهی از کوهنوردان قزوین برای دره نوردی سال 85 به دره آندروس رفتند. آن روز هواشناسی اعلام کرده بود که هوای منطقه مساعد نیست و با توجه به حوضچه بزرگی که در این دره وجود داشت، احتمال وقوع سیل بود و سیل آمد. پس از آن حادثه تنها چیزی که از گروه 11 نفره دره نورد بر جای ماند یکی دو کوله کوهنوردی بود.
دیگر حرفی برای گفتن نیست و تنها صدای آبشار میان ما حکمفرمایی می کند. آخرین تصویر سقوط قطره هایی است که برخلاف خروش و نامتلاطم ظاهری، آرام و رها سر بر سنگ های لغزنده کوه می گذارند و به رودخانه ای آرام تبدیل می شوند.