کرینگان روستایی با خانههای کاهگلی است که پشت بام خانهای حیاط خانه دیگری میشود؛ آشپزخانههای اوپن به این روستا نرسیده و هنوز بوی نم سبزی و خاک بعد از هر بارش باران از آسمان ذائقه را نوازش میدهد.
گفته بودند زبانشان فرق میکند اما اهالی مهربان آن وقتی به ما میرسند به زبان ترکی خودمان صحبت میکنند تا احساس غریبی نکنیم.
سراغ پیرمردی که از ریش سفیدان روستا است میروم و او با روی گشاده از من استقبال میکند، میروم سر اصل مطلب و از روستا و وضعیت زندگیشان میپرسم بدون معطلی دستانش را به سوی آسمان میگیرد و خدا را شکر میکند.
قوچعلی خواجهمحمدی که به گفته خودش 70 سال سن دارد، میگوید: 129 نفر در روستا هستند که 25 خانوار را شامل میشوند البته در زمستان هفت نفر و به عبارتی دو خانوار از روستا به شهر میروند.
آب، برق و تلفن دارند ولی تلفنشان خیلی وقتها زنگ نمیخورد چون مدام قطع میشود، آب این روستا تا حدودی همیشه به راه و سرد است اما امان از برق به خصوص در زمستان که با بادی قطع میشود و مدتها چشم به راه میمانند تا کسی بیاید و برقشان را روبراه کند.
زلزله با شدت زیاد لرزه بر اندامشان انداخت اما خانههایشان قابل سکونت بود و راه دور و درازشان از ورزقان آنها را مصمم به استفاده از همین خانههای ترک خورده کرد چرا که کارشناسانی که آمدند گفتهاند: با وامی که به شما میدهند هزینه حمل مصالح هم در نمیآید چه برسد به ساخت و ساز، پس قانع به خانههای قدیمی خودشان شدند.
پیرمرد از کوچ تابستانی جوانان برای کار کردن به تهران سخن به میان میآورد و یکهزار و 500 گوسفندی که تنها منبع درآمد خانوادههای روستای کرینگان شده است و اینکه جنگلبانی اجازه کشت و زرع در زمینهایشان را نمیدهد.
خلاصه مدرسه بچهها کانکسی است که آب ندارد اما از مدیر و معلم این مدرسه کلی راضی هستند.
خانه بهداشت هم ندارند سال گذشته یک خانه بهداشت سیار هفتهای یک بار یا ماهی یک بار به روستای آنها سر میزد اما امسال فقط هفته گذشته یک بار سراغشان را گرفته و اگر مریضی داشته باشند باید کلی مکافات بکشند.
شورا هم ندارند چرا که یکی از کاندیداها در لحظات آخر انصراف داده و فرمانداری هم صندوقی برای روز رایگیری نفرستاده است و نبود شورا باعث شده آرد کیسهای 250 هزار ریال را 600 هزار ریال از ورزقان بخرند و آوردنش به روستا هم مصیبتی دیگر برایشان باشد.
پیرمرد از کوچ 80 خانوار به ارومیه، 80 خانوار به تبریز و فراموش نشدن زبان آبا و اجدادشان میگوید: زبانی که کودکانشان با افتخار به آن حرف میزنند و حتی نظر میدهد که این زبان چون به زبان فارسی نزدیکتر است بچهها درسهایشان را در کلاس راحتتر یاد میگیرند.
میپرسم میتوانید با من حرف بزنید جوابش نه است میگوید تا شما بلد نباشید که نمیتوانم.
پیرمرد میگوید: مشکل گاز روستای ما رو منعکس کنید شاید به ما گاز برسانند زمستانهایمان سرد است و دو سه بشکه گازوئیلی که هر بشکه را 350 هزار ریال میگیریم کفاف زمستانمان را نمیکند.
سخن از روستای کرینگان در شمال تبریز، 60 کیلومتری شهرستان ورزقان در منطقهای دورافتاده از مرکز استان است که در دل جنگلهای سرسبز و بکر ارسباران واقع شده، از شمال با روستاهای اولی، احمدآباد و مردانقم، از جنوب شرقی با روستاهای ونستان و ملک طالش و از جنوب غربی با روستای آستمال همسایه است.
آب و هوای آن کوهستانی و معتدل است که در تابستان گرم و معتدل و در زمستان سرد و یخبندان میشود؛ کار عمده آنان دامداری و کشاورزی است کشتزارها و باغهای آن از دو چشمه سیراب میشود، محصول آن غله، هیزم، زغال و چوب درختان جنگلی و اندکی نیز سردرختی است.
ردیف خانهها در شیب تند تپه به موازات هم قرار دارد؛ به طوری که پشت بام یکی حیاط و معبر دیگری است و طول سرتاسری خانهها متصل به هم و در فواصل منظم قرار دارد.
آنچه ما را به این روستا و دیدن زیبایی و طبیعت آن کشاند زبان و گویشی بود که داشتند، زبانی که میگویند از چند روستایی این حوالی که به این زبان سخن میگفتند فقط در این روستا حفظ شده و خطر تغییر نسل و مهاجرت هم میتواند تهدید کننده از بین رفتن این گویش در این روستا باشد.
فرماندار ورزقان درباره موقعیت این روستا در گفتوگو با خبرنگار فارس در تبریز میگوید: این روستا براساس آخرین سرشماری 30 خانوار و 140 تا 150 نفر جمعیت را در خود جای داده است.
وی میافزاید: اهالی این روستا از خدماتی مانند آب، برق و تلفن برخوردارند و از قدیم به زبان تاتی صحبت میکنند.
عضو شورای شهر آذربایجان شرقی از شهرستان ورزقان نیز در گفتوگو با خبرنگار فارس روستای کرینگان را همانند روستای ماسوله توصیف میکند و میگوید: زبان ساکنان این روستا را هیچکس در روستاهای اطراف بلد نیست و فقط در بین خودشان به زبان تاتی صحبت میکنند و کودکانشان را نیز با این زبان بزرگ میکنند.
خالقی با اشاره به اینکه 12 سال قبل گروهی از دانشگاه تهران و فرانسه برای بررسی این زبان به روستای کرینگان مسافرت کردند اما تا جایی که میدانیم از نتایج این بررسی چیزی به خود منطقه منعکس نشد.
وی از وجود درخت بلوطی در این روستا خبر میدهد که قدمتی چهار هزار ساله را با خود به یدک میکشد و در کنار گویش و زبان روستای کرینگان جذب کننده گردشگر است.
پژوهش در زمینه اقلیتهای زبانی باقیمانده از زبانهای باستانی ایران است و به جهت اینکه نمونههای تقریباً دست نخورده از فرهنگ کهن ایرانی هستند از جنبه حفظ و کمال بخشی به هویت ایرانی حائز اهمیت فراوانی است؛ از جمله این اقلیتهای زبانی تاتها هستند.
گویشهای زبان تاتی ایران از دسته زبانهای ایرانی شاخه شمال باختری هستند؛ گویشهای این زبان روزگاری از آذربایجان تا شمال خراسان گسترده بود ولی امروزه با ترکزبان و فارسیزبان شدن بخشی از شمالباختری ایران تنها جزیرههایی از گویشهای تاتی در منطقه به جا مانده است بزرگترین این جزیرهها در جنوب استان مرکزی و استان قزوین، استان البرز یعنی شهرستانهای زرندیه، تاکستان، بوئینزهرا، شهر اشتهارد، شهرستان طالقان و شهرستان آران و بیدگل استان اصفهان دیده میشوند.
تاتی یکی از کهنترین زبانهای ایرانی است که از دیدگاه زبان شناسی، ارزش ویژهای دارد؛ بیشترین آمار جمعیتی تاتهای ایران متعلق به شهر کهن اشتهارد و دو شهرستان کهن تاکستان و بوئین زهرا در قزوین بوده که تاکنون هیچ آمار رسمی در مورد تاتهای این مناطق ارائه نشده است.
در این میان گویش روستای کرینگان از بازماندههای نیم زبان آذری است که تا چند صد سال پیش در آذربایجان به آن سخن میگفتند براساس برخی نظریات بین این زبان با زبان اوستایی نزدیکی بسیار دیده میشود با توجه به اینکه هنوز هم که هنوز است کودکانی که در این روستا به دنیا میآیند با این زبان لب به سخن میگشایند و با آن بزرگ میشوند و به آن زبان سخن میگویند زبان تاتی در فهرست میراث ناملموس آثار ملی ایران از آذربایجانشرقی ثبت شده است.
احسان یارشاطر از ایرانشناسان و بنیانگذار بنیاد ایرانیکا در رساله خود، درباره زبان تاتی، که با راهنمایی والتر هنینگ نوشته است نام صحیح این زبان را تاتی میداند.
وی اشاره میکند، زبان مردم آذربایجان نه ترکی بلکه زبان تاتی بوده است.
بیم نابودی این گویش را همانند بسیاری از داشتههای کهنمان در این روزگار که رفت و آمد با شهرها بیشتر شده تهدید میکند و اگر در نگهداری و گردآوری آن کوشش و شتابی نشود به زودی از میان خواهد رفت؛ چنانکه نویسنده در مطلبی درباره زبان تاتی اظهار میدارد: «خواستم با آخوند روستای کرینگان که مرد باسوادی بود دیدار کنم تا بلکه برخی از دشواریهای خود را درباره این گویش با او در میان بگذارم اما با افسوس متوجه شدم او تاتی نمیداند چرا که به دلیل چند سال زندگی در مدرسهها و حوزههای علمیه تبریز زبان خود را فراموش کرده است.»
سخن آخر اینکه به نظر میرسد زبان این روستا و ساکنان آن برای حفظ داشتههایشان نیازمند توجه است.
زبانها و لهجههای ایرانی گنجینههای گرانبهایی هستند که نمایانگر فرهنگ و تمدن تاریخی و کهن این مرز و بوم بوده و مطالعات علمی و گردآوری و ضبط واژهها، ترکیبات و اصطلاحات آنها میتواند علاوه بر پویا کردن زبانها و گویشها مقدمهای ارزشمند برای سایر پژوهشهای دیگر که با زبان ارتباط تنگاتنگ دارند، به وجود آورد.
از آنجا که زبان هر قومی آیینه تمامنمای فرهنگ، آداب و رسوم، اعتقادات، باورها و پیشینه تاریخی آنها است و از بین بردن آنها باعث از بین رفتن میراث فرهنگی جامعه میشود اهمیت و ارزش بررسیهای زبانی بر کسی پوشیده نیست.