روزی روزگاری، كاروانی به قصد تجارت از ایران عازم یونان شد. در آن دوره هر كاروانی كه به قصد تجارت عازم سرزمینی میشد مسافرانش چند شتر و اسب كرایه میكردند و كالایی كه قصد فروش آن را داشتند بر حیوانات میبستند و عازم سفر میشدند.
این ضرب المثل برای هوشیار كردن افراد، در مورد حفظ روابط و دوستیهای قدیمی به كار میرود.
هر گاه کسی از کیسه دیگری بخشندگی کند و یا از بیت المال عمومی گشاده بازی نماید، عبارت مثلی بالا را مورد استفاده و استناد قرار داده، اصطلاحاً می گویند: «فلانی از کیسه خلیفه می بخشد».
روزهای آخر زمستان بود و هنوز كوهها برف داشت و یخبندان بود، چوپانی بز لاغر و لنگی را كه نمیتوانست از كوره راههای یخ بسته كوه بگذرد در سر "چفت"(آغل) گذاشت تا حیوان در همان اطراف چفت و خانه بچرد.
در عبارت بالا معنی مجازی و استعاره ای سایه همان محبت و مرحمت و تلطف و توجه مخصوصی است که مقام بالاتر و مؤثر تر نسبت به کهتران و زیر دستان مبذول می دارد. این عبارت بر اثر لطف سخن نه تنها به صورت امثله سائره در آمده بلکه دامنه آن به تعارفات روزمره نیز گسترش پیدا کرده در عصر حاضر هنگام احوالپرسی یا جدایی و خداحافظی از یکدیگر آن را مورد استفاده و اصطلاح قرار می دهند.
اصطلاح بالا در امثله سائره کنایه از پکری و نکبت و ادبار است که در مورد افراد سر خورده و وارفته و ورشکسته به کار می رود.