سال گذشته میلادی نیز چون سالهای پیش از آن اما پر تعداد تر، به سوگ بزرگانی از دیار ادبیات و سینما گذشت که هر یک از آنها چهرهای برجسته در میان همقطاران بودند و اثری از خود، در این جهان، ثبت کرده بودند. چهره هایی که حالا دیگر نیستند تا کاری تازه بیافرینند.
در سال های اخیر سینماگرانی بوده اند که به بهانه های مختلف، باب اعتراض را در سینمای ایران باز کرده اند. خیلی هایشان به فساد سینما اشاره کرده و آن را غیرقابل تحمل دانسته اند، برخی دیگر به سطح پایین و سخیف فیلم ها معترض شده اند، برخی فیلم های روشنفکری را دلیل نابودی سینما دانسته اند و خیلی ها هم گفته اند که مردم تمایلی به سینما ندارند.
دنیای فیلم و کتاب بر پایه ارتباطی دوسویه و تنگاتنگ به هم گره خورده است؛ گاهی یک فیلمِ اقتباسی موفق، رمانی را بر صدر جدول پرفروشترینها مینشاند و گاه جوهرهی یک اثر ادبی آنقدر پررنگ است که کارگردانان برای تصویر کردنش روی پرده نقرهای، گوی رقابت میربایند.
علی معلم در جریان یک مصاحبه ابراهیم حاتمی کیا را « بچه لوس سینمای ایران » خطاب کرده بود که بهترین امکانات فیلمسازی در اختیارش قرار میگیرد اما همیشه معترض است!
سینما جادوی عجیبی دارد، آدمهایش جادوگرند و در عرض دو ساعت میتوانند نظر شما را بازگرداند. سینما یکی از تاثیرگذارترین رسانهها در کل دنیا به حساب میآید. میخواهیم فیلمهایی را در این مطلب بیاوریم که اعدام به نحوی در آنها گنجانده شده است.