پشت همین پیشانی که از شیلنگ انداختن بچگیها اقلا دهها بار زخم و زیل شده، نشانیهای خوبی از بازیهای دسته جمعی، رژه میرود. آدم مینشیند فکر میکند به دور هم جمع شدنها، به شادمانی کردنهای دوستانه و فامیلی، به اینکه چطور میشود آدمهای گوشی به دست را کشید وسط میدان بازی. من اسم این بازیها را در گزارش پیش رو، گذاشتهام «بازیهای آفتابی». چون جلای آفتاب بهار یک طور دیگر است.
فدراسیون ورزش روستایی و بازی های بومی و محلی؛ بله، این هم یک فدراسیون است، آن هم از نوع کهنش. از لحاظ ساختار اداری تازه تاسیس است اما یکسری شیر پاک خورده بازی های قدیمی را جمع و جور کرده اند و فدراسیون تشکیل داده اند.
موضوعات داغ