میترا جلالی جمعه ۱۸ مهر ۱۳۹۳ - ۲۱:۴۰

مادرم می گفت شنیدم پسر همسایه خیلی مومن است. نمازش ترک نمی شود. زیارت عاشورا می خواند، روزه میگرد، مسجد میرود... خیلی پسر با خدایی است، لحظه ای دلم گرفت...


میترا جلالی چهارشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۳ - ۲۳:۲۰

مردی که سوار بر بالن در حال حرکت بود ناگهان به یاد آورد قرار مهمّی دارد؛ ارتفاعش را کم کرد و از مردی که روی زمین بود پرسید...


میترا جلالی سه شنبه ۸ مهر ۱۳۹۳ - ۱۹:۰۰

یک زن تقریباً پنجاه ساله ی سفید پوست به صندلی اش رسید و دید مسافر کنارش یک مرد ساهپوست است با لحن عصبانی مهماندار پرواز را صدا کرد...



شارژ سریع موبایل