هنر برای هنر نه مکتب مشخصی است و نه گروه معینی گرد هم آمدهاند که تئوری ثابتی برای آن عنوان کنند و چون شاعران و نویسندگانی که ادعای هنر برای هنر داشتند هریک جداگانه نظریاتشان را مطرح کردهاند میتوان گفت که این نظریات نیز اغلب با هم متفاوت است و شکل منسجمتر آن را بعدها میتوان در مکتب پارناس مشاهده کرد. در ادامه این مطلب اشاره مختصری به مکاتب ادبی و هنری کرده ایم.
اینتیمیسم (Intimisme )
اینتیم به معنی درون است و اصطلاح اینتیمیسم در مورد آن دسته از آثار ادبی به کار می رود که روی ترسیم زندگی درونی قهرمان ِ اثر و روان شناسی او متمرکز شده است.
باروک (Baroque )
از نظر ادبی باروک اغلب در برابر کلاسیسیسم معنی می شود. یعنی بر خلاف کلاسیسیسم که بر پایه ی اعتدال استوار است در باروک اغراق به چشم می خورد.
دو شاخه ی باروک عبارت است از: Preciosite و Burlesque
در Preciosite تصنع وجود دارد. مثلن به جای گفتن”دندان” از عبارت "مبلمان دهان” و یا به جای کلمه ی "نان” از عبارت "حامی زندگی” استفاده می شود. این نوع از باروک در واقع خواستار ایجاد فاصله میان افراد عامی و باسواد است به شکلی که درک سخنان افراد باسواد برای افراد عامی مشکل گردد.شاخه ی دوم باروک یعنی Burlesque نیز مانند شاخه نخست عمل می کرد ولی در جهت مسخره کردن افراد عامی.
پارناس (Parnasse)
پارناس نام کوهی است که بنا به اسطورههای یونان قدیم، آپولون (الههی شعر) و ٩ خواهری که فرشتگان نگاهبان هنرهای زیبا بودند، در آن جا زندگی میکردند. وجه تسمیهی آن، علاقه و گرایشی است که شاعران پارناسین برای شعر به مفهوم هنری قائم به ذات که هیچ هدفی جز کمال و زیبایی خود ندارد، قایل بودند. این مکتب ادبی در نیمهی دوم سده ی نوزدهم در فرانسه در برابر رمانتیسم ویکتور هوگو و لامارتین، و بر ضد درونگرایی و جامعهدوستی هنری پدید آمد.
بسیاری تئوفیل گوتیه را بنیادگذار این مکتب میدانند و برخی رواج این مکتب را به لکنت دولیل نسبت دادهاند. گوتیه عقیده داشت که هنر هیچ هدفی جز خود و فراتر از خود ندارد. به نظر او شاعر باید همچون مجسمهساز و صنعتگری کاملن بیطرف باشد و شعر خود را به ملموسترین و عینیترین شکل ممکن ارایه دهد. این عقیده منشأ یقین به تشابه میان هنرهای تجسّمی و تصویرگری و نیز منشأ اندیشهی شعر بیطرف و غیرشخصی است. شعر غیر شخصی فارغ از تمایلات و گرایشهای شخصی شاعر است. تی.اس.الیوت، شاعر انگلیسی تبار، این رویکرد را این گونه تعریف میکند:
"تعالی هنرمند عبارت از جریان مدام قربانی کردن خود و محوشدگی همیشگی منیّت اوست.”شعار "هنر برای هنر” یکی از اصول مهم این مکتب به شمار میآید. شاعر پارناسین با هرگونه ذهنیّتگرایی مخالفت میکرد و زیبایی قالب و شیوهی بیان را برتر از محتوا میدانست.ویکتور هوگو با اثر معروف خود "Les Orientales ” پایه گذار مکتب "هنر برای هنر” شد و هوگو بود که عبارت ” هنر برای هنر ” را در محافل ادبی مطرح ساخت.جوانان بسیاری دور هوگو جمع شدند و می گفتند هنر خدایی است که باید آن را تنها به خاطر خودش پرستید و نباید هیچ گونه جنبه ی مفید و یا اخلاقی به آن داد.تئوفیل گوتیه ازجمله ی این جوانان بود که پس از چند سال در رأس عده ای که هنر برای هنر را شعار خود کرده بودند قرار گرفت. شاعر نام دار دیگر این مکتب نیز تئودور دو بانویل است.در سال ١۸۶۰ میلادی عده ای از شاعران جوان فرانسه که بر ضد رومانتیسم قیام کرده بودند، تحت تأثیر مکتب هنر برای هنر محافلی ادبی برای خود تشکیل دادند. در رأس این شاعران لوکنت دو لیل قرار داشت. در سال ١۸۶۶ مجموعه شعری از آثار این شاعران با عنوان (پارناس معاصر) انتشار یافت که سخت مورد توجه قرار گرفت.و رفته رفته این شاعران به نام” پارناسین” معروف شدند.
به باور پارناسین ها شعر نشانه ای است از روح کسی که احساسات خود را خاموش ساخته است. چون این شاعری به هیچ روی نمی خواهد شعرش محتوای امید و آرزو و خواهشی باشد و تنها برای هنر محض احترام قایل است و به زیبایی شکل و طرز بیان اهمیت می دهد.
اصول مهم این مکتب عبارت است از :
۱- کمال شکل، چه از نظر بیان و چه از لحاظ برگزیدن واژه ها
۲- دخالت ندادن احساسات و بی توجهی به آرمان ها و اهداف
۳- زیبایی قافیه
۴-پایبندی به آیین "هنر برای هنر”