ماجراجویی در مناطق ترسناک یکی از جذابیتهای گردشگری است و اگر شما هم جزو ماجراجویان کنجکاوی هستید که میخواهند سفری سرشار از هیجان و دلهره و خرافات را تجربه کنند، این فهرست را بخوانید.
بیشتر مکانهایی که در ایران به اصطلاح ترسناک و یا مرموز معرفی شدهاند، داستانی عجیب و گاه باورنکردنی دارند که کنجکاوی مسافران غریبه را برمیانگیزد. مثل ریگزار جن که عنوان وحشتناکترین منطقهی ایران را به دوش میکشد و هیچ برگشتی از آن متصور نشده و یا درهای که روزها زیبایی شگفتانگیزی دارد و شبها محل گذر ارواح است و... ما تعدادی از این مناطق ترسناک و خرافه هایشان را به شما معرفی می کنیم.
جنگلی که جیغ میکشد
ابتدای روستای «سربرج» از توابع بخش طرقبه در نزدیکی مشهد، جنگلی انبوه دیده میشود که با تاریک شدن آسمان صداهایی از میان درختان آن به گوش میرسد که به گفتهی اهالی و غریبههایی که به آن منطقه سفر کردهاند، شبیه جیغ است.
اهالی معتقدند این صداها به آوای جیرجیرکها و یا زوزهی باد شباهتی ندارد، مخصوصا آنکه هنگام بلند شدن صداها، برگ درختان تکان نمیخورد تا باد را عامل آن بدانند. برخی دیگر از ساکنان سربرج، این صدای وحشتآور را به ملخهایی نسبت میدهند که زمانی به این منطقه هجوم آوردند.
دره ارواح
«درهی ستارهها» با اشکال رسوبی حاصل از فرسایش باد، خاک و آب یکی از پدیدههای شگفتانگیز قشم است که بومیها شبهای آن را زمانی برای آمد و شد ارواح و اشباح میدانند.
دره ستارهها در زبان محلی به «استار کفته» معروف است، بومیها معتقدند میلیونها سال قبل ستارهای در این محل سقوط کرده که گل و لای از دل زمین به اطراف پراکنده شده و پس از خشک شدن، این احجام جادویی پدید آمده. محلیها با تاریک شدن آسمان گذرشان به این دره نمیافتد و معمولا مسافران غریبه را برای رفتن به این دره در تاریکی منصرف میکنند و میگویند: اجنه و ارواح شبها به آن رفتوآمد دارند.
گورستان جنها
«گورستان جن» در روستای تیس نزدیک شهر چابهار در استان سیستان و بلوچستان، همان جایی است که سنگ قبرهای بزرگ و عجیبی دارد و محلیها را به این باور رسانده که این گورها محل دفن آدمیزاد نیست.
در گورستان جن، قبرها کنار هم روی سطحی صخرهای حفر شدهاند که این شیوهی حفاری پرسشهای زیادی را بوجود آورده و در نهایت پاسخ را به دنیای از ما بهتران کشانده. بومیها معتقدند، با تاریک شدن هوا جنها بر سر مردگان خود مویه میکنند و هرکس شبانه گذرش به این گورستان افتد، مورد نفرین آنها قرار میگیرد و بعد از چند روز با عذابی سخت میمیرد.
هزارتوی سیاه
قنات قصبه گناباد دستسازهای عجیب است که هزارتوهای تاریک و عمیق دارد. در متون تاریخی، قدمت قصبه را به دورهی هخامنشیان نسبت دادهاند که «ناصر خسرو قبادیانی» هم در سفرنامهاش به توصیف این قنات پرداخته و نوشته: عمق چاه آن هفتصد گز و طول آن چهار فرسنگ است که آن را به زمان کیخسرو نسبت داده است.
برای رفتن به داخل قنات باید از پلههای گلی قدیمی پایین رفت، بعد تاریکی مطلق همهجه را فرا میگیرد، مسیر طولانی و تاریک است با دیوارهای خاکی که ریشههای درختان از آن بیرون زدهاند.
غار قاتل
غار پَراو در 12 کیلومتری شمال شرقی کرمانشاه نزدیک روستای چالآبه با 751 متر عمق و 26 حلقه چاه، یکی از عمیقترین و صعبالعبورترین غارهای جهان است که تا کنون جان پنج غارنورد را گرفته است. ورودی غار کاملا چاهی است و ورود به آن به گردشگران معمولی و حتی غارنوردان غیرحرفهای اصلا توصیه نمیشود.
برودت دمای هوا در پرآو به دلیل آنکه آب جاری داخل آن حاصل ذوب شدن یخچالهای زیرزمینی است، همیشه بین یک و سه درجه سانتیگراد است و همین مساله پیمایش غار را سخت میکند. جدا از این، گذرگاههای تنگ و خرچنگروها، ریزشی بودن برخی از قسمتهای غار، تراورسهای خطرناک و چاههای عمیق، پرآو را در دنیا به غاری صعبالعبور و سخت تبدیل کرده، به طوریکه پنج غارنورد ایرانی جان خود را در این غار از دست دادهاند و اجساد برخی از آنها هیچوقت به بیرون از غار منتقل نشده است.
ریگزار نفرین شده
ریگ جن در قلب کویر مرکزی ایران، در جنوب سمنان، شرق دریاچه نمک، شمال انارک و غرب جندق قرار دارد که به دلیل وسعت زیاد، گرمای شدید، نداشتن چشمه و چاه آب و باتلاقهای نمک صحرایی صعبالعبور است که ناماش در نقشهها کمتر آمده و چندان محل گذر کویرنوردها نیست. به باور حاشیهنشینان، ریگ جن نفرین شده است.
روایت میکنند، در قدیم کاروانها و مسافران هرگز از این کویر عبور نمیکردند. در گذشته این باور وجود داشت که این سرزمین محل زندگی شیطان و جنها است. مردم محلی میگویند، هر کسی وارد این سرزمین شده زنده نمانده و ناپدید شده است. ریگ جن را مثلث برمودای ایران میدانند.
گورستان ایستاده کودکان
چندی پیش، خبر کشف جسد چند کودک در دیوارهای بلند ارگ بم، توجه کارشناسان خارجی را جلب کرد و گروهی از باستانشناسان ژاپنی تصمیم گرفتند همراه با تیم گزارشگران، راهی ویرانههای ارگ بم شوند و به تحقیق درباره موضوع مطرحشده بپردازند.
ماجرا از این قرار بود که بهطور رسمی، نخستینبار یک باستانشناس (نرگس احمدی) در گزارشی اجمالی، به کشف اسکلت نوزادهایی در ارگ بم اشاره کرد (گزارشها و مقالات سالانه ی پروژهی نجاتبخشی میراث فرهنگی بم، س 1، ش 1، 1384). او از ماههای آغاز پس از زلزله، برای بررسی میزان تخریب به ارگ رفته بود.
باغی با میوه های سنگی
در نگاه اول شاید این باغ ترسناک به نظر نرسد اما باید در میان درختان خشک آن با میوه های سنگی شان قدم بزنید تا ببینید چقدر بودن در این باغ وحشتناک است. این باغ در 40 کیلومتری جنوب شرقی سیرجان، قرار دارد و به آن «باغ سنگی درویشخان» میگویند.
درویش خان از 40 سال پیش که زمین زراعی اش دستخوش اصلاحات ارضی شد، حالت طبیعی خود را از دست داد و به نشانهی اعتراض درختهای باغش را که دیگر خشک شده بودند، در جای دیگری کاشت و سنگهایی را از کوههای اطراف جمع کرد و بهعنوان میوه درختانش از آنها آویزان کرد. این کار باعث شد که مردم، پیرمرد را مجنون بدانند و کر و لال بودن پیرمرد نیز بر این شایعهها افزود و باعث شد که کنجکاوی و اشتیاق گردشگران برای کشف این ماجرا برانگیخته شود.