سمیه قاسمی دوشنبه ۶ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۰۰:۰۰

م. ا. به آذین یکی از داستان نویسان و مترجمان مطرح در حوزه داستان نویسی و ترجمه در ایران بود که افزون بر شش دهه از عمر خود را در این راه طی نمود. او ابتدا از نوشتن آغاز کرد و سپس در کنار نویسندگی به کار ترجمه نیز پرداخت. درون مایه داستان های او را بیشتر موضوعات اجتماعی تشکیل می دهد و مبتنی بر واقعیت های موجود جامعه است. ترجمه هایش نیز که هر کدام با دقت و وسواس ویژه خود او انتخاب و ترجمه شده است، در نوع خود از بهترین ترجمه های دو دهه 40 تا 50 خورشیدی به شمار می آید که مخاطبان بیسیاری را جذب کرده است.

محمود اعتمادزاده (م. ا. به آذین) در 23 دی ماه 1293 در کوی خُمران (کوزه گران) شهر رشت به دنیا امد. دوره ابتدایی را در همان جا به پایان رساند و سپس سه سال نخست دوره متوسطه را در مشهد و سه سال دوم را در شهر تهران ادامه داد و دیپلم خود را دریافت نمود. در سال 1311 به همراه گروه دیگری از دانشجویان ایرانی به کشور فرانسه اعزام گردید. او در فرانسه با آموختن زبان فرانسه به دانشکده مهندسی دریایی «بِرست» راه یافت و در سال 1317 از دانشکده مهندسی ساختمان دریایی گواهی نامه مهندسی گرفت.
 

 به یاد به آذین، مترجم تمام عیار


به آذین در سال 1317 به میهن بازگشت و به نیروی دریایی ارتش ایران پیوست و با درجه ستوان دومی مهندس نیروی دریایی، در شهر خرمشهر به کار پرداخت. پس از دو سال او به پایگاه نیروی دریایی در انزلی منتقل و ریاست تعمیرگاه آن جا را عهده دار شد.

به دنبال اشغال ایران توسط متفقین در شهریور 1320، در بمباران انزلی توسط نیروهای اشغالگر، به آذین مجروح و دست چپش قطع گردید، اما این نقص عضو هیچ گاه خللی در اراده او ایجاد ننمود. پس از آن به آذین از ارتش استعفا داد و قدم در مسیر جدیدی گذاشت.

به آذین از سال 1320 فعالیت های ادبی خود را با انتشار داستان های کوتاه آغاز کرد و از سال 1323 که از ارتش استعفا داد، فرصت بیشتری برای ادامه فعالیت های ادبی اش به دست آورد. فضای حاکم بر شرایط سیاسی ایران در دهه 1320 و باز شدن فضای سیاسی کشور، پای او را به میدان سیاست باز کرد و او در سال 1322 به عضویت حزب توده ایران درآمد و پس از کودتای 28 مرداد 1332 بارها دستگیر و زندانی شد.
 

 به یاد به آذین، مترجم تمام عیار


به آذین در سال 1323 در وزارت فرهنگ به کار پرداخت و نیز با تدریس خصوصی زبان فرانسه که بر آن تسلط کامل داشت و همچنین تدریس درس ریاضی در دبیرستان و کار در کتابخانه ملی در بخش نشریات، روزگار خود را گذراند. او در سال 1325 عهده دار سمت معاونت فرهنگ گیلان بود که به دنبال کودتای 28 مرداد 1332، منتظر خدمت شد و دیگر اجازه فعالیت در وزارت فرهنگ را به او ندادند.

به آذین از همان هنگامی که در نیروی دریایی ارتش ایران بود، به کار مطبوعاتی هم توجه داشت، اما چون نظامیان مجاز به نوشتن در مطبوعات نبودند، او نوشته های خود را با نام مستعاد «م. ا. به آذین» در نشریه «مردان کار» چاپ می کرد و همین نام مستعار تا پایان عمر بر روی وی ماند و همگان او را به همین نام می شناختند. به آذین در نخستین کنگره نویسندگان ایران که در سال 1325 در تهران برگزار شد، همراه با گروه زیادی از نویسندگان و شاعران سرشناس ایران حضور داشت.

او فعالیت های مطبوعاتی خود را در دهه 30 ادامه داد و سردبیری چند نشریه مانند «صدف»، هفته نامه «کتاب هفته» و نشریه «پیام نو» را که هر کدام در زمان انتشار خود از معتبرترین نشریات بودند، بر عهده داشت. پس از آن نیز فعالیت های مطبوعاتی او ادامه یافت و در میان سال های 1356 تا 1361، نشریه هایی چون «سوگند»، «پیام نوین» و «اتحاد مردم» که ارگان تشکیلات سیاسی «اتحاد دموکراتیک مردم ایران» بود و در سال 1357 آغاز به انتشار نمود را منتشر ساخت.

اما او شیفته و فریفته نوشتن بود و به این کار علاقه بسیار داشت. خود در این باره گفته است: «من نویسندگی می خواستم، نویسندگی، کشش دردناک هستی من». با وجود این او به عرصه ترجمه نیز گام نهاد که اتفاق برجسته ای بود. دقتش در انتخاب آثار، روانی و سلاست نثر و دقت در ترجمه هایش باعث گردید تا او یکی از مترجمان سرشناس ایران شناخته شود. به آذین نخستین اثر خود به نام «پراکنده» را در سال 1323 منتشر کرد.

«دختر رعیت» نخستین رمان بلند به آذین بود که در سال 1330 منتشر شد و سپس او دو فصل از رمان «خانواده امین زادگان» را در سال 1336 و 1337 در مجله «صدف» به چاپ رساند که متاسفانه ادامه نیافت و نیمه کاره ماند. م. ا. به آذین به هنگام تاسیس کانون نویسندگان ایران در سال 1347 یکی از بنیانگذاران این کانون بود و بیانیه های زیادی با امضای او و دیگر نویسندگان در اعتراض به محدودیت آزادی و وجود سانسور از سوی رژیم پهلوی، منتشر شد. او به عنوان یکی از هئیت دبیران کانون نویسندگان ایران از سازمان دهندگانی اصلی 10 شب شعر و سخنرانی در سال 1356 در «انجمن فرهنگی ایران و آلمان» (انستیتو گوته) بود که تاثیر به سزایی در میان مردم داشت.

در سال 1358 به آذین به همراه چهار تن دیگر از اعضای کانون نویسندگان ایران یعنی: سیاوش کسرایی، هوشنگ ابتهاج (ه ا. سایه)، فریدون تنکابنی و کیوان برومند از این کانون اخراج شد و او بی درنگ در پاییز همان سال «شورای نویسندگان و هنرمندان ایران» را پی ریزی کرد. به آذین بر این باور بود که: «... می توان و باید به یاری هنر، جامعه را دگرگون کرد و شاعران و نویسندگان در برابر مردم و تکامل اجتماعی متعهد و مسئول هستند.»
 

 به یاد به آذین، مترجم تمام عیار


محمود اعتمازاده (م. ا. به آذین) به دنبال عمری فعالیت ادبی پربار در روز دهم خردادماه 1385 در 92 سالگی در اثر ایست قلبی درگذشت و کارنامه درخشانی از خود بر جای گذاشت. برخی از نوشته ها و ترجمه های به آذین چنین است:

نوشته ها: پراکنده (1323)، به سوی مردم (1327)، دختر رعیت (1330)، نقش پرند (1334)، مهره مار (1344)، قالی ایرانی (1344)، گفتار در آزادی (1347)، مهمان این آقایان (1350)، کاوه (نمایشنامه: 1355)، نامه هایی به پسر (1381) و...

ترجمه ها: باباگوریو، زنبق دره، چرم ساغری (هر سه از انوره دو بالزاک)؛ ژان کریستف، جان شیفته، سفر درونی (هر سه از رومن رولان)؛ دن آرام، زمین نوآباد (هر دو از میخائیل شولوخف)؛ شاه لیر، هملت، مکبث (هر سه از ویلیام شکسپیر)؛ استثناء و قاعده (برتولت برشت).



شارژ سریع موبایل