سلطانیه
آرامگاه سلطان محمد خدابنده
در 40 کیلومتری جنوب شرقی شهر زنجان و در شهر کوچک سلطانیه، آرامگاه بزرگ و شکوهمندی قرار دارد که به عنوان سومین گنبد تاریخی بزرگ جهان در فهرست میراث فرهنگی یونسکو به ثبت رسیده است.
این بنا را زمانی که سلطانیه به عنوان پایتخت سلسله ایلخانان مغول انتخاب شد به عنوان یک آرامگاه بنا كردند.
ابتدا سلطان محمد خدابنده، ایلخان تازه مسلمان مغول تصمیم داشت که پیکر مطهر حضرت علی(ع) امام اول شیعیان را از نجف به سلطانیه بیاورد و در این آرامگاه باشکوه دفن کند اما هنگامی که علمای شیعه به او گوشزد کردند که این کار خلاف احکام دینی است، از تصمیم خود منصرف شد و بنا را به آرامگاه خود اختصاص داد.
گنبد 700 ساله سلطانیه 48.5 متر بلندا دارد و قطر دهانه گنبد دو جداره آن به 25.5 متر میرسد. این بنا روی بستر طبیعی و فشردهای از مواد آهکی، خاک رس و خرده سنگ ساخته شده و به همین علت، زلزلههای پرشمار سدههای گذشته که تعدادشان را بیش از 300 مورد برآورد کردهاند، آن را ویران نساخته اند.
البته هشت ضلعی بودن نقشه ساختمان نیز به ایستایی بیشتر آن کمک کرده است. طول هریک از این اضلاع 17 متر است.
گنبد سلطانیه در سه طبقه بنا شده است؛ طبقه اول که با افزودن بناهای الحاقی در دورههای مختلف شکل منظم خود را از دست داده، چهار درگاه بزرگ و چهار درگاه کوچک برای دسترسی به فضای داخلی گنبد دارد.
علاوه بر فضای مرکزی که با چهار ایوان بزرگ و چهار ایوان کوچک احاطه شده، مهمترین بخش طبقه اول، تربت خانه در ضلع جنوبی بناست که یک بنای الحاقی به شمار میآید و به درستی نمیدانیم کی و چرا ساخته شده و علت خواندنش به این نام چیست؟
اکنون تعدادی از آثار کشف شده در محدوده گنبد سلطانیه را در این بخش به نمایش گذاشتهاند تا بازدیدکنندگان درک بهتری از وضعیت بنا در روزگار شکوه آن پیدا کنند. زیر تربتخانه سردابی قرار دارد که طبق یافتههای باستان شناسان پیش از سایر بخشهای گنبد ساخته شده است.
خواجه رشیدالدین فضلالله همدانی، وزیر دانشمند ایلخانان مغول در کتاب جامعالتواریخ میگوید که اولجایتو را پس از مرگ با جواهرات بسیار در این سردابه گنبد دفن کردند اما تاکنون کوچکترین نشانی از گور او به دست نیامده است. طبقه دوم بنا متشکل از هشت ایوان تو در تو است.
این ایوانها سراسر بنا را دور میزنند و هرکدام از آنها سه دهانه قوسی شکل و کاشیکاری شده دارند. طبقه سوم نیز شامل گنبد و هشت مناره است که البته اغلب منارهها در طول زمان فروریختهاند و در سالهای اخیر در حال بازسازی هستند.
نمای بیرونی گنبد سلطانیه ساده و درونش پوشیده از تزیینات گوناگون است. در اینجا چند هزار متر مربع کاشیکاری، آجرکاری، حجاری، گچبری و تلفیق آجر و کاشی چشم هر بینندهای را به خود خیره میسازد.
برج قابوس
آرامگاه احتمالی قابوس بن وشمگیر
در مرکز شهر گنبد کاووس، روی تپهای نه چندان بلند، برج بلندی سربرافراشته است که آن را برج قابوس میخوانند و شهر گنبد نام خود را از آن گرفته است. این گنبد را بیش از هزار سال پیش، «قابوس بن و شمگیر امیر سلسله آل زیار» ساخته است.
شهرت او در تاریخ ایران از آن روست که سیاستمداری فرهنگ دوست و فرهنگ پرور و ادیبی توانا به شمار میرود. او به فارسی و عربی اشعار فصیح میگفت و دربارش همواره جایگاه شاعران و ادیبان و دانشمندان بود.
ابوریحان بیرونی از جمله کسانی بود که مدتی را در درگاه قابوس به سرآورد و کتاب «آثارالباقیه عن القرون الخالیه» (آثار برجای مانده از سدههای گذشته) را به او پیشکش کرد. ابن سینا، فیلسوف شیعه مذهب هم که از تعقیب سلطان محمود غزنوی – دشمن فیلسوفان و شیعیان – میگریخت، رو به درگاه قابوس آورد اما زمانی به گرگان رسید که او درگذشته بود.
این ویژگی بعدها در نواده او کیکاووس بن اسکندر بن قابوس، ملقب به عنصرالمعالی نیز متبلور شد. او که همچون پدر بزرگ خود اهل فرهنگ و ادب بود، مجموعه پندهای خویش به فرزندش گیلانشاه را در کتابی به نام قابوسنامه گرد آورد.
این کتاب به عنوان یکی از نمونههای برجسته نثر فارسی در سده پنجم هجری قمری بازتابنده نگاه سیاستمداران ایرانی به شیوه مطلوب حکمرانی و تلقی آنان از مفهوم عدل و انصاف است.
بعضی چنین پنداشتهاند که برج قابوس، آرامگاه قابوس بن و شمگیر است یا دستکم برای چنین منظوری ساخته شده. اما کتیبه برج، آن را «قصر عالی» معرفی میکند و در کاوشهای باستان شناسی نیز هیچ قبری در آنجابه دست نیامده است. از این رو گمان میرود که این برج یک بنای یادمانی با کاربرد میل راهنما بوده است.
در عین حال، روشن نیست که اگر قابوس در این برج دفن نشده، در کجا به خاک سپرده شده است؟ برج قابوس با آجر و گچ به صورت یک استوانه مدور با 10 ترک ساخته شده و مقطع آن به صورت یک ستاره ۱۰ پر است.
بر فرازش نیزیک گنبد مخروطی شکل قرار دارد. ارتفاع برج از پی بنا تا نوک گنبد ۶۲.۶۶ متر است. این بنا به سبب ارزشهای تاریخی و معماری خود در فهرست میراث فرهنگی جهان به ثبت رسیده است.
کاشان
آرامگاه شاه عباس اول
شاه عباس اول صفوی که 42 سال در ایران سلطنت کرد و دولت صفویه را به اوج قدرت و شکوه رساند، به تعبیری شاید بزرگترین فرمانروای تاریخ ایران پس از اسلام باشد.
او کسی است که پایتخت ایران را از قزوین به اصفهان برد و میدان نقش جهان را به یاری مشاوران خردمندی چون شیخ بهایی بنا کرد. شاه عباس در زمستان سال 1038 هجری قمری در کاخهای عباس آباد بهشهر-که اکنون بقایای آن در فهرست میراث فرهنگی جهان ثبت شده است- درگذشت. پیکر او را به جای اینکه به اصفهان ببرند، به کاشان منتقل کردند و در بقعه باشکوه امامزاده حبیب بن موسی(ع) به خاک سپردند.
علت این بود که شاهان صفوی خود را از اعقاب این امامزاده جلیل القدر میدانستند و شاه عباس نیز در کتیبه بناهای تاریخی، خود را «شاه عباس الموسوی الحسینی الصفوی» معرفی کرده است.
اکنون در رواق جنوب غربی بقعه حبیب بن موسی(ع) سنگ سیاه رنگی به شکل مکعب مستطیل وجود دارد که روی آن هیچ نامیاز شاه عباس برده نشده و فقط آیهالکرسی را به خط ثلث نوشتهاند.
این سنگ بسیار گرانبهاست و به گفته اهل فن، نزدیکترین معدن آن به ایران در قفقاز قرار دارد. گویا خودداری از نوشتن نام شاه عباس بر مزار او به علت هراس از هتک حرمت آن توسط دشمنان بوده و اساسا در زمان صفویه، فقط خانواده صفویه و خواص آنها میدانستند که شاه عباس در اینجا به خاک سپرده شده است.
دزفول
آرامگاه یعقوب لیث صفار
بعد از استیلای خلفای عباسی بر ایران و ظلم و ستمیکه بر ایرانیان روا داشتند، یعقوب لیث صفار یکی از نخستین امیران ایرانی بود که کوشید قدرت آنان را به چالش بکشد و استقلال سیاسی ایران را اعاده کند. یعقوب که از خطه سیستان برخاسته و مرکز حکومتش همانجا بود، پس از یک جنگ ناموفق با خلیفه عباسی در خوزستان درگذشت و همانجا به خاک سپرده شد.
آرامگاه او در روستای شاهآباد در 10 کیلومتری دزفول و در مسیر جاده دزفول به شوشتر قرار دارد. در کنار این آرامگاه، بازماندههای شهر گندی شاپور دیده میشوند که از شهرهای مهم دوره ساسانی و جایگاه دانشگاه معروف گندی شاپور بود.
آرامگاه یعقوب مثل بسیاری دیگر از آرامگاههای تاریخی خوزستان– از جمله آرامگاه دانیال نبی در شوش-گنبدی مخروطی شکل دارد و تا دو دهه پیش دارای کتیبهای به زبان عربی متضمن نام او بود.
با این حال، بعضی از مردم منطقه، آرامگاه یعقوب را متعلق به یکی از امامزادگان میدانند که به هیچ وجه درست نیست و در این باره سند معتبری وجود ندارد. آرامگاه یعقوب لیث با وجود اهمیت تاریخی و معماری در وضع بسیار نامناسبی قرار دارد.
اصفهان
آرامگاه سلطان بخت آغا
در یکی از کوچههای منشعب از خیابان کمال الدین عبدالرزاق اصفهان آرامگاه باشکوهی قرار دارد که به رغم معماری زیبای خود، بسیار گمنام مانده است. این آرامگاه متعلق به بانویی به نام «سلطان بُخت آغا» است.
او برادر زاده «شاه شیخ ابواسحاق اینجو» بود که در زمان حیات خواجه حافظ شیرازی بر بخشهایی از جنوب ایران و شهر شیراز فرمان میراند و چون شاهی نیکوکار و خوش کردار بود، حافظ برافتادن او را با اندوه با حسرت یاد میکند و میگوید: «راستی خاتم فیروزه بواسحاقی/ خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود» به هر روی، سلطان بخت آغا پس از شکست و قتل عمویش به دست «سلطان محمود آل مظفر» از روی اجبار به عقد او درآمد اما تصمیم گرفت که با دسیسه چینی و اختلاف افکنی، انتقام عمویش را از شاه آل مظفر بگیرد.
منتها در این راه موفق نشد، زیرا سلطان محمود به نقشه او پی برد و دستور قتلش را صادر کرد. آرامگاه زیبا و باشکوهی که اکنون در محله دردشت اصفهان قرار دارد، محل دفن همین بانوست که مدتی پس از مرگ او و با تصرف اصفهان به وسیله طرفدارانش، بر مزارش برپا شده است. این بنا یک گنبد کوچک و ظریف و دو مناره دارد که رأس یکی از آنها در طول زمان فروریخته است.
ابرکوه
آرامگاه شمسالدوله هزاراسپ
بیرون از شهر ابرکوه – از توابع استان یزد – بر فراز کوهی نه چندان بلند، برج سنگی زیبایی به چشم میخورد که آن را گنبد عالی میخوانند و چنان که از نامش پیداست، یکی از عالیترین بناهای تاریخی موجود در شهر ابرکوه است.
این بنا که از سنگ و ساروج ساخته شده، بیش از هزار سال قدمت دارد و با وجودی که روی یک صخره بلند قرار گرفته، چنان محکم ساخته شده که از گزند باد و باران در امان مانده و زیبایی اولیه خود را به خوبی حفظ کرده است.
معماری گنبد عالی که به صورت یک برج هشت گوش با گنبدی کم خیز ساخته شده، بیننده را به یاد برجهای شمال ایران مانند برج قابوس یا میل رادکان میاندازد و خلاصه شباهت چندانی با بناهای کویری ندارد.
علت هم این است که اینجا مزار یکی از امیران خاندان دیلمیبه نام «امیر شمسالدوله ابی علی هزار اسپ» است که خاستگاهشان سواحل شمالی ایران بود و این گنبد را نیز به سبک و سیاق همان حوالی بنا کردند.