نیکولا تسلا یکی از بدنامترین دانشمندان در تاریخ بشریت است. خواه او را نابغه بخوانید، یا یک دیوانهی تمام عیار، نمیتوانید منکر ذهن خلاق و تخیلگرای بینظیر وی باشید.
تسلا هزاران ایدهی مختلف را در زمان خود مطرح کرد، که بسیاری از آنها غیرعملی یا بسیار خطرناک بودند. اگر میخواهید بدانید که چرا تسلا به عقیدهی بسیاری یک نابغهی دیوانه است.
۱۰- مهار کردن امواج کیهانی
یکی از تخیلات عجیب تسلا، مهار انرژی آزاد بود. انرژی آزاد میتواند بصورت اتمی، انرژی تابشی یا استاتیکی باشد، که گرفتن انرژی آن مانند گرفتن انرژی بسیار کم از منبع بیکران انرژی است. ایدهی مهار انرژی آزاد توسط بسیاری از دانشمندان در گروه شبهعلم قرار میگیرد، چرا که غیرعملی و غیرقابل توسعه در ابعاد بزرگتر است.
تسلا عقیده داشت اگر بتواند ماشینی مناسب برای مهار این انرژی بسازد، میتواند مشکلات انرژی در دنیای کنونی را برطرف کند. او معتقد بود که اجزا بسیار کوچک با شارژ الکتریکی کم، به صورت روزانه با سرعتی بالاتر از سرعت نور، بصورت باران بر روی زمین میبارند. او تصور میکرد ماشینی ساخته است که میتواند این اجزا را گرفته و آنها را به انرژی قابل استفاده تبدیل کند. او حتی پتنتی برای این دستگاه به نام خود ثبت کرده بود. تسلا ادعا میکرد این اختراع او میتواند یونها را مستقیما به انرژی قابل استفاده تبدیل کند، هر چند این ادعا هیچوقت رنگ واقعیت به خود ندید.
۹- الکترودینامیکهای القائی
با اینکه تسلا پدر جریان متناوب یا AC است، اما همواره رویای دنیایی که بصورت بیسیم انرژی خود را تامین میکند را در سر میپروراند. برای عملی کردن این رویا، او پیشنهاد ساخت سیستم بیسیم جهانی را داد، که در آن برج تسلا انرژی و الکتریسیته را بصورت بیسیم به کل دنیا مخابره میکرد. او سعی در اثبات عملی بودن این ایدهی خود با استفاده از کویل تسلا، که با فاصلهای چند سانتیمتری میتوانست لامپ کوچکی را روشن کند، داشت.
وی عملی کردن رویای خود را با ساخت برج "واردنکلیف" در نیویورک آغاز کرد، اما وقتی تامینکنندهی مالی آن از هدف تسلا برای ارسال انرژی بصورت بیسیم به جای استفاده از آن برای ارتباطات راه دور مطلع شد، حمایت مالی خود را قطع کرد. این اتفاق قدم آخر او برای عملی کردن سیستم بیسیم جهانی تسلا بود و مانند دو اختراع دیگر او یعنی کویل تسلا و مخابرهکنندهی مغناطیسی بدون استفاده ماند. اگر روش تسلا عملی میشد تنها وسیلهای که مردم برای دریافت الکتریسیتهی رایگان و نامحدود نیاز داشتند، یک آنتن ساده بود. سیستم کاملا تجدیدپذیر بود و هیچگونه زیان زیست محیطی یا تاثیر منفی بر سلامتی افراد جامعه نداشت.
عملیشدن این ایده وابستگی زیادی به دولت آمریکا و سرمایهگذاران آن داشت؛ اما به نظر میرسید که سرمایه گذاران تمایلی به عملی کردن ایدهای که برای آنها سودی به ارمغان نیاورد، نداشتند. با شروع جنگجهانیدوم طبیعی بود که دولت علاقهی خود به برج تسلا و رویای عظیم او را از دست بدهد. برج او سریعا تخریب شد و لوازم مصرفی در آن، در جنگ مورد استفاده قرار گرفت. با این وجود به تازگی گروهی از محققان در MIT توانسته اند ایدهی تسلا را با روشن کردن بیسیم لامپی از فاصلهی دو متری، به اثبات برسانند.
۸- آتش سرد
دیگر ایدهی رویایی تسلا، یعنی آتش سرد، استفاده از صابون و آب را برای همیشه در حمام ریشه کن میکرد. همه میدانند که آب و الکتریسیته با هم مخلوط نمیشوند، اما اینگونه که به نظر میرسد، الکتریسیته و جِرم روی بدن، ناسازگاری بیشتری نسبت به آب و جِرم روی بدن دارند.
در یک عمل نامتعارف به نام آتش سرد، جریان الکتریسیتهای با ولتاژ ۲/۵ میلیون ولت که دائما در حال تناوب بود، انرژی خود را به بدن انسانی که بر روی صفحهای فلزی ایستاده است، منتقل میکرد. تصور این صحنه خود بسیار شگفتانگیز است. فردی در بین آتش میلیونها ولت الکتریسیته محاصره شده و رعدهای الکتریسیته او را در بر گرفتهاند.
این روش با توجه به رسانا بودن بدن انسان به نظر عملی است و حتی میتواند تمیزی بهتری نسبت به صابون و آب را به ارمغان آورد. تسلا مدعی بود که اختراع او نه تنها برای تمیزتر شدن بلکه برای مصارف دارویی نیز کاربرد دارد. تنها کار لازم این بود که فرد روی صفحهای فلزی قرار بگیرد تا تمام چرک و جرم روی بدن او پاک شود و حس بینظیری به وی منتقل کند. همچنین این وسیله میتوانست فرد را در سردترین شرایط گرم نگه دارد و حتی بعد از هر استفاده مقدار قابل توجهی اوزون تولید میکرد. علیرغم مزایای واضحی که این وسیله داشت، بدلیل هزینهی بالا و خطرات زیادی که تحمیل میکرد، مانند بسیاری دیگر از ابداعات تسلا مورد توجه قرار نگرفت.
نیکولا تسلا ابداعات زیادی برای بهبود شرایط زندگی بر روی زمین داشت، اما یکی دیگر از تلاشهای او ساخت وسیلهای برای ایجاد ارتباط با موجودات غیرزمینی بود. تسلا مدعی بود که در موارد مختلف توانسته است با موجوداتی غیرعادی ارتباط برقرار کند، اما این ادعای او هیچوقت به اثبات نرسید. او ادعا میکرد زمانی که در آزمایشگاه خود در کولورادو مشغول کار بود، صداهایی عجیب میشنید که مانند آن را قبلا جایی بر روی زمین نشنیده بود. او این صداهای کلیک مانند را در حال کار بر روی مخابرهکنندهی مغناطیسی خود شنیده بود. کلیکها بصورت واضح و در دستههای یک تا چهار عددی منتقل میشدند، که شباهت زیادی به کدهای مورس داشتند.
دیگر نتیجهی تسلاسکوپ، ابداع جدیدی به نام "اوسیلوسکوپ ماورای ابعاد" بود و اینگونه عمل میکرد که امواج کیهانی با انرژی آزاد را دریافت و آنها را به انرژی قابل استفاده برای انسانها تبدیل میکرد. این وسیله میتوانست انرژی را به هر نقطه از جهان بدون توجه به فاصلهی آن، انتقال دهد. متاسفانه کسی ادعای تسلا مبنی بر ایجاد ارتباط با موجودات غیرزمینی را بدلیل نداشتن مدارک قانع کننده، باور نکرد اما وی از پافشاری بر موضع خود دست برنداشت. تسلا همچنین امیدوار بود که با فرستندههای عظیمی که روی سطح زمین قرار میدهد، بتواند وجود موجودات زنده در مریخ را به اثبات برساند.
۶- اشعههای مرگبار تسلا
با اینکه اختراعات تسلا به نظر بسیار خطرناک میآیند، اما تسلا به شدت مخالف جنگ بود و تلاش بسیاری برای ساخت "اشعهی مرگبار" و جلوگیری از وقوع آن به خرج داد. اشعهی مرگبار در اصل به عنوان شتابدهندهای برای ذرات عمل میکرد که میتوانست دستهای از ذرات با انرژی بالا را تا فاصلهی ۴۰۰ کیلومتری پرتاب کند. او مدعی بود این دستگاه میتواند موتورها را ذوب کرده و هرگونه هواپیمایی را منهدم سازد. تسلا مدعی بود اختراع او میتواند با هزینهی دو میلیون دلاری، پدافند هوایی نامحدودی را ایجاد کند.
زمانی که او میخواست اشعهی مرگبار را به پشتیبان مالی خود، P.J Morgan معرفی کند تا بتواند هزینههای پروژهی خود را تامین نماید، با مخالفت وی روبرو شد. با استفاده از 80 میلیون ولت، تسلا مدعی بود امواج حاصل از دستگاه میتوانند به هر چه که در مسیرش قرار میگیرد، نفوذ کنند. علیرغم توضیحات قانعکنندهی تسلا و صرفهجوییهای جانی و مالی که این دستگاه در بر داشت، دولت بریتانیا و آمریکا این پروژه را رد کردند. این دستگاه از طرف دولت روسیه اندکی مورد توجه قرار گرفت و روسیه به او اجازه داد که دستگاه خود را برای آزمایش آماده کند. بسیاری افراد مختلف مدعی هستند که این آزمایشات عامل اصلی "انفجار تونگوسکا" بودند.
۵- کنترل آب و هوا
یکی از بزرگترین چالشهای تاریخ بشریت، ایجاد توانایی کنترل آبوهوا است. تسلا فکر میکرد که راه حلی برای این مشکل پیدا کرده است. او تصور میکرد که میتوان دمای زمین را، با وسیلهای که مانند ترموستات عمل میکند، کنترل کرد. او مدعی بود میتوان با ارسال امواج رادیویی، میدان مغناطیسی زمین را تحت تاثیر قرار داده و امواج رادیویی پایایی ایجاد کرد. سپس میتوان با این امواج، جریانهای باد را تحت تاثیر قرار داد و با تغییر مسیر آنها آب و هوای زمین را کنترل کرد.
تسلا پتنتهای زیادی را در زمینهی کنترل آب و هوا به ثبت رساند و توانست اثبات کند که با امواج رادیویی میتوان آب و هوا را کنترل کرد. عدهای معتقدند که تحقیقهای تسلا به دست افراد نااهلی افتاده و آنها هم اکنون آب و هوای زمین را کنترل میکنند. آنها برای اثبات این ادعا به الگوی غیرمتعارف آب و هوایی کنونی و خشکسالی در برخی نواحی زمین، اشاره میکنند.
۴- اسلحهی اشعهی ایکس
کشف اشعهی ایکس توسط ویلیام رونتگن، بسیاری از جمله تسلا را به وجد آورد. با استفاده از طراحیهای رونتگن، تسلا سعی در توسعهی تجربیات رونتگن داشت. تسلا افراد عادی را برای دیدن نتیجهی کارهایش، به سالنهای کاری خود دعوت میکرد.
در این بازهی زمانی تسلا با مارک توِین ارتباط نزدیکی برقرار کرد. توِین بعد از درمان بیماری یبوست خود توسط تسلا مدام به سالنهای وی میرفت. توین و تسلا بارها در حال بازی با اختراع جدید تسلا به نام اسلحهی اشعهی ایکس، دیده شده بودند. گفته میشود که هر دوی آنها به نوبت نوارهای فیلم را از دیوار آویزان میکردند و در مقابل آنها میایستادند و با این اسلحه سعی در شلیک اشعهی ایکس به سمت این نوارها داشتند. اسلحهی اشعهی ایکس که تسلا ساخته بود میتوانست اشعه را تا فاصلهی 12 متری شلیک کند.
۳- متناوب کردن جریان
نیکولا تسلا در سال ۱۸۸۲ برای کار در شرکت تحت نظر توماس ادیسون با نام شرکت قارهای ادیسون، به پاریس نقل مکان کرد. زمان زیادی طول نکشید که نبوغ تسلا به چشم آمد و از وی خواسته شد تا به آمریکا برود و در کنار ادیسون مشغول به کار شود. ادیسون در آن زمان به تازگی جریان مستقیم یا DC را ساخته بود و آن را راه حلی برای تمامی مشکلات الکتریسیته روی زمین میدانست.
ژنراتور جریان مستقیم مشکلات فراوانی داشت و ادیسون به تسلا وعده داده بود که اگر این مشکلات را رفع کند، به او 50 هزار دلار پرداخت خواهد کرد. تسلا به آنچه که از وی خواسته شده بود عمل کرد، و پتنتهای زیادی برای رفع مشکلات ژنراتور ادیسون به ثبت رساند، اما ادیسون هیچگاه به وعدهی خود عمل نکرد و هیچگونه مبلغی به تسلا پرداخت نکرد. این اتفاق باعث شد تا تسلا شرکت ادیسون را ترک کرده و شرکت جدیدی برای خود تاسیس کند. وی توانست وسیلهی جدید الکتریکی با نام جریان متناوب بسازد. مزایای واضح و فراوانی در استفاده از جریان متناوب وجود داشت، از جمله توانایی تغییر ولتاژ و ارسال جریان به مسافتهای طولانی که صرفهجویی فراوانی در زمینهی انرژی و هزینه، برای مصرف کنند بههمراه داشت.
با این اتفاق، جنگ بزرگ جریانها آغاز شد. ادیسون از اینکه تسلا از او جدا شده بود و با جرج وستینگ هاوس همکاری میکرد، بسیار خشمگین بود و تلاش زیادی برای کم کردن ارزش جریان متناوب انجام میداد. ادیسون نمایشهای بزرگی برای ترساندن مردم از جریان متناوب برگزار کرد. او مدعی بود جریان متناوب میتواند خانهی آنها را به خاکستر تبدیل کند و خود افراد را دچار برق گرفتگی شدید کند. او برای اثبات این ادعا جریان متناوب را به سگ، فیل و انواع حیوانات دیگر و حتی انسانها متصل میکرد!
برای اولین بار ادعای تسلا در خارج از آزمایشگاه نیز نتیجه داد و موفقیتی بزرگ برای وی رقم زد. او توانست در نمایشگاه جهانی سال ۱۸۹۳، با روشن کردن لامپ بدون آسیب رساندن به افرادی که در آن محوطه قرار داشتند، حمایت جامعهی جهانی را به سمت خود جلب کند. نهایتا، جریان متناوب برندهی این نبرد شد و در حال حاضر عمدهی جریان الکتریسیته، به صورت جریان متناوب تامین میشود.
چه اتفاقی میافتاد اگر وسیلهای ابداع میشد، که میتوانست کل کرهی زمین را روشن کند؟ این اتفاق باعث کاهش نیاز به لامپها و کاهش صدمات حاصل از کمبود روشنایی میشد. این تخیل، زمینهساز ایدهای در تسلا شد، تا بتواند با آن کرهی زمین را روشن کند. او میخواست با تحریک گازها و نور حاصل از آنها در حالت برانگیختگی، این ایده را عملی کند. تسلا قصد داشت جریان بزرگی از انرژی مانند اسلحهی امواج فرابنفش را به قسمت بالایی اتمسفر کرهی زمین شلیک کند، تا با تحریک گازهای کم فشار موجود در آن ناحیه، کرهی زمین به طور کامل روشن شود.
تسلا معتقد بود با عملی شدن این ادعا، اتفاقاتی مانند تایتانیک به وقوع نخواهند پیوست، اما کسی این ادعای او را جدی نگرفت.
۱- اوسیلاتور تسلا
همه چیز از اتمها تشکیل شدهاند و هر شی یک فرکانس طبیعی دارد که با آن در حال ارتعاش است. اگر دستگاهی فرکانسی معادل فرکانس ارتعاش این ذرهها تولید کند، سیستم پاسخی با دامنهای بزرگتر خواهد داد که این پاسخ میتواند بسیار مخرب باشد. یک مثال برای مخرب بودن امواج مکانیکی، فروریختن پل تاکوما است. این پل وقتی بادی ضعیف، امواجی با فرکانس رزونانس پل تولید کرد، در کمال تعجب فروریخت.
با استفاده از این مفهوم، تسلا مدعی شد که با دستگاه کوچکی میتواند یک ساختمان عظیم را با خاک یکسان کند. او در حال شرح کار خود به یک خبرنگار بود که ناگهان با بالا بردن فرکانس دستگاه، همهی اشیای آزمایشگاه وی در هوا غوطهور شدند، این اتفاق به قدری شدید بود که مجبور به تماس با آتشنشانی و پلیس شدند و در نهایت تسلا قبل از اینکه ساختمان فرو بریزد، دستگاه را با چکش نابود کرد.
وقتی از او سوال شد که برای فروریختن ساختمان Empire State، چه چیزهایی نیاز دارد، وی در پاسخ گفت که فقط نیاز به اختراع خود، ۵ پوند فشار هوا و زمان کافی برای پیدا کردن فرکانس مناسب، دارد. او تصور میکرد اختراعش میتواند امواج مکانیکی را به هر قسمت از دنیا بفرستد، اما تا به امروز کسی نتوانسته این ادعا را رد یا اثبات کند. او همچنین مدعی بود اگر امواج اوسیلاتور با امواج بدن هماهنگ شوند، میتوانند بیماریهای متعددی را شفا دهند. ادعایی دیگر که در دنیایی غیر دنیای دیوانگان به اثبات نرسیده است.