سارا قاسمی جمعه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۰۷:۰۰

جیکاک جاسوس انگلیسی بود که برای برقراری سلطه انگلیسی ها بر صنعت نفت ایران و جلوگیری از ملی شدن  آن به این کشور فرستاده شده بود و هدفش این بود که با حیله و فریب بتواند عقاید مردم نسبت به این ماده سیاه ارزشمند را عوض کند و امتیار بهره برداری و صادر کردن آن را برای خودشان حفظ نمایند. وی با استفاده از عقاید دینی مردم ، خودش را به آن ها نزدیک کرد و توانست زبان فارسی و گویش های محلی را یاد بگیرد.

نقل می کنند ، جیکاک به مدت هفت سال برای شخصی از طایفه « موری» به عنوان شخصی کرولال چوپانی کرد و در این فرصت توانست با گویش ، فرهنگ ، باورها و اعتقادات بختیاری ها کاملاً آشنا گردد. جیکاک بعد از آن نیز اغلب اوقات خود را در میان عشایر بختیاری می گذراند و با توجه به استعداد خارق العاده خود در یادگیری زبان در مدت بسیار کوتاهی توانست زبان فارسی و از آن مهم تر گویش بختیاری را همچون زبان مادری خود یاد بگیرد . به حدی که تشخیص او از غیر بختیاری ها بسیار مشکل بود.

خصوصاً اینکه با شگرد های خاص تفاوت ظاهری خود را نیز بوسیله گریم های مداوم با چهره بختیاری ها به حداقل می رساند و البته چنانچه حکایت می کنند آنقدر بر زبان و گویش و تاریخ و فرهنگ بختیاری مسلط بود که چنانچه کسی نیز می خواست از ظاهر او به خارجی بودنش مشکوک شود با صحبت کردن و روبرو شدن با اطلاعات او یقین پیدا می کردند که وی بختیاری است! جیکاک علاوه بر قدرت فوق العاده اش در زمینه یادگیری و تطبیق با محیط برگ برنده دیگری نیز داشت و آن شوخ طبعی ذاتی وی بود!

سرهنگ «جیکاک» مأمور ورزیده ، مکار و سری سازمان اطلاعاتی « اینتلیجنت سرویس » انگلیس در سه ماموریت ویژه به دولت متبوعش خدمات ارزنده ای ارائه کرد.جیکاک در راستای تحقق این اهداف یک جریان شبه دینی را در مناطق نفتی به ویژه محل استقرار شاخه هفت لنگ بختیاری ، سازماندهی کرد. این جریان مرموز که بیش از هر چیز بر انکار دنیا ، ترک آن ، کناره گیری از امور دنیوی و بی ارزش بودن خاک و نفت تاکید داشت ، « تولویی» یا « طلویی » و « سروشی» نام داشت.

« تولویی» یا « طلویی » و « سروشی» نام داشت. می گویند طلوعی ناشی از حالتی بود که جیکاک انگلیسی با اتصال برق بر بدن مردم ایجاد میکرد و نوعی شوک به افراد وارد می ساخت. برخی از شنیده ها نیز حکایت از آن دارد که احتمالاً از قرص های روان گردان استفاده می کرد و نوعی حالت گیجی ، بی تعادلی و هذیان گویی در اشخاص ایجاد می کرد. زیرا  «سُروشی» در بین مردم به معنی دیوانه ، مجنون ، شیدا و ناهشیارمی باشد.

جیکاک ابتدا با کمک عصای الکتریکی ، عمامه و ریش نسوز ، شعبده بازی و ساختن اشکال مار و افعی  ، باران مصنوعی و... در بین عشایر قدرت نمایی کرد و با تحقیر و غلبه بر برخی سادات و ملاهای محلی ، توانست اعتماد بسیاری از عامه مردم را جلب کند. ملاها و برخی روحانیون کم سواد بی خبر از مکر و حیله جیکاک مقهور و مغبون شده  در گوشه ای منزوی شدند و یا به جیکاک پیوسته و اصطلاحاً « سر طلویی» یا سر دسته شدند.

بسیاری با تاثیر پذیری از القائات جیکاک و ایادی آن ، گروههای را  تشکیل دادند که در راس آن یک سردسته ( سرطلوعی) قرار داشت. این افراد ضمن کناره گیری از فعالیتهای دنیوی و امور روزمره ، در کوی و برزن و روستاها گشت وگذار کرده و شعار می دادند « هرکی مهر علی در دلسه  ، نفت ملی سی چنسه » ( کسی که مهر حضرت علی در دلش جای دارد ، به نفت ملی نیاز ندارد) .

یا

تو که مهر علی من دلته... نفت ملی سی چنته

یا

هر کی مهر علی من دلسه... نفت ملی سی چنسه

یعنی: هر کسی که مهر حضرت علی (ع) را در دل دارد ، ملی شدن نفت  چه ارزشی برای وی دارد.   

یا

هر که مهر علی به دلسه... هونه و زندیی سی چنسه

یعنی: هر کسی مهر حضرت علی در دل دارد  خانه و زندگی برایش ارزشی ندارد.

بعضی از عشایر بختیاری زندگی خود را رها کرده و با تشکیل دسته جات متعدد و درست کردن پرچم و علم های گوناگون علی علی گویان به امامزاده ها رفته و طلب عفو و بخشش می کردند. نکته جالب اینکه جیکاک در کسوت و با لباس روحانی با سوء استفاده از معتقدات مردم دست به انحراف افکار عمومی و عوام فریبی زد  و به این اشخاص ساده لوح و بی خبر از همه جا تلقین کرده بود که وطن مشتی خاک بی ارزش است باید به فکر بهشت بود.

کسی که روش و مرامش دوستی و محبت اهل بیت به ویژه عاشق حضرت علی (ع) است ، نباید خود را درگیر امور بی ارزشی مانند نفت نماید. فتنه جیکاک زمانی اوج گرفت که برای مقابله با ملی شدن نفت  به امام زمان (عج)متوسل گردید و خطاب به  عشایر بختیاری اعلام کرد ، که در ملاقاتی که با امام زمان در منطقه بختیاری داشت ، امام از ایشان خواست تا به مردم اعلام کند هر کس از حضرت علی (ع) و خاندانش پیروی می کند ، دست از ملی شدن نفت بردارد.

در برخی از مناطق کار به جایی کشید که در یکی از  گروهها طلویی در روستایی از توابع اردل ، شخصی ادعا کرد خداست ، فرد دیگری مدعی شد حضرت علی (ع) است و فرد دیگری خود را قنبر  ، غلام حضرت علی (ع) نامید. این اشخاص با هدف اجرای فرامین الهی ، زنی را با تبر به قتل رساندند. در منطقه کوهرنگ پیامدهای این جریان ،وضعیت اسفباری را برجای گذاشت.

بین عشایر شایع گردید ظرف دو سه روز همه مردم نابود و یا به پشه تبدیل می شوند. عشایر به بهانه اینکه آخرالزمان است اموال و دارایی خود را رها ساخته و متواری شدند ، اموال و دارایی آنها بوسیله فرصت طلبان به چپاول رفت. در بین عشایر اردل این شایعه سبب گردید تا عشایر مواد غذایی ذخیره خود را به مصرف برسانند و بسیاری از دامهای خود را ذبح کرده و خوردند.

حکایتهای زیادی از حضور سرهنگ جیکاک که بعدها به «مستر جیکاک» و در اواخر حضورش در ایران به «سیدجیکاک» معروف شد نقل می شود که برخی از آنها عبارت است از:

1- جیکاک در اوایل حضورش در شرکت نفت ایران و انگلیس به عنوان سرپرست یک دکل حفاری مشغول به کار شد. یک روز یکی از کارگران محلی از بالای دکل به زمین افتاد و در دم جان باخت. افراد محلی که از فوت فامیلشان به شدت عصبانی بودند و جیکاک را مسئول این واقعه می دانستند ، بسوی او حمله کردند. جیکاک که مرگ را در یک قدمی خود می دید ناگهان به سمت دکل حفاری حمله ور شد و با مشت و لگد به جان دکل افتاد. مردم محلی که شگفت زده بودند ناگهان ایستادند جیکاک که مردد شدن مردم را دید و فهمید انگار نقشه اش گرفته این بار  سر خود را به دکل می کوبید و با صدای بلند ضمن  ناله و زاری  به دکل بد و بیراه می گفت: که « نامرد تو برادرم را از من گرفتی» و از این گونه صحبتها... نقل می کنند که چند دقیقه بعد مردم دوباره به سمت جیکاک دویدند ولی این بار نه برای زدن و انتقام گرفتن بلکه برای دلداری دادن به او و ممانعت از کوبیدن سرش به دکل!

2- از دیگر حکایات جیکاک عصای معروف است که با آن معجزه می کرد و وقتی آنرا به بدن کسی می زد به آن شوک عجیبی منتقل می شد! جیکاک مدعی بود عصای او بهترین وسیله برای تشخیص حلال زاده بودن افراد است و با همین شگرد بسیاری از کسانی را که به دلیل مختلف می خواست از وجهه اجتماعی و قدرت بیندازد، تخریب می کرد ! بعدها فاش شد که در عصای معجزه آسای مستر جیکاک جز یک پیل خشک الکتریکی و یک مدار ضعیف انتقال برق هیچ چیز وجود نداشته و جریان ضعیف برق باعث انتقال شوک الکتریکی به افراد نگون بختی می شده که مستر جیکاک هنگام تماس عصا با آنها ، دکمه وصل جریان را فشار میداده !! جیکاک برای اثبات حقانیت خود نیز از این عصا استفاده بسیار برد و به مردم می گفت که چون صاحب کرامت است شبها به اذن خدا نوری در پیش پایش روشن می شود تا بتواند راه را از بیراه تشخیص دهد.

مردم شگفت زده بارها شب به دنبال وی راه می افتادند تا شاهد درخشش نور در پیش قدمهای وی باشند. وی با این کار نه تنها اعتماد و اعتقاد مردم را به خود جلب می کرد بلکه جایگاه و موقعیت سادات و برخی روحانیون را بسیار تضعیف می ساخت.

او گیوه هایش را با یک اشاره عصا جفت می کرد و می گفتند این از معجزات اوست.

البته او خود می گوید که مگنتی(آهنربا) در گیوه هایم قرار داده بودم که بانزدیک کردن عصا که آنهم درونش مگنت بود گیوه ها جفت می شدند...

این جاسوس انگلیس، روزی به مسجد می آید و به دروغ می گوید من حضرت علی علیه السلام را در خواب دیدم و او به من فرمود که به مردم بگو از این ماده سیاه و نجس (نفت) دوری کنند...

و برای اثبات ادعایش پیراهن و عبایش را کنار می زند و جای سفید دستی روی شانه اش را نشان می دهد و می گوید این جای دست علی است بر شانه من.

او در کتابش تشریح می کند که روزی تکه ای کاغذ رابه شکل دست بریدم و روی شانه ام قرار دادم و کمی زیر آفتاب داغ جنوب ماندم تا خوب اطراف ان کاغذ تیره شود.

3- در مجلسی او حاضران را دروغگو معرفی می کرد و هنگامی که قرار بر اثبات شد، کبریتی روشن کرد و گفت: هر کس راست بگوید این کبریت ریشش را نمی سوزاند. اول کبریت را به ریش خود گرفت که نسوخت سپس ریش تمام افراد ساده لوح حاضر را سوزاند. به آنها قبولاند که دروغ گفته اند و البته بعد ها مشخص شد که ریش او مصنوعی و نسوز بود.

4- اقدام بعدی جیکاک پوشیدن لباس روحانیت و عمامه گزاری وی بود! جیکاک مجلس وعظ و منبر برپا می کرد و آخرش هم روضه امام حسین میخواند و وسط روضه موقعی که همه داغ می شدند ناگهان عمامه خود را به درون آتشی که وسط مجلس بود پرتاب میکرد! عمامه نمیسوخت و جیکاک آنرا به عنوان معجزه خود بیان میکرد و ادعا می کرد که  سید واقعی اوست. هیچکس را  به سیدی قبول نداشت چون عمامه آنها در آتش میسوخت! از اینجا بود که او به «سید جیکاک» معروف شد.

وی بارها درحضور جمع کثیری از مردم ، سادات را به مبارزه می طلبید و با نمایش دقیقی که ارائه می داد  مردمان شگفت زده را به خود متمایل می کرد و سادات را مغبون و منزوی می ساخت. اعتقاد مردم را به سادات دچار شبهه و تردید می نمود.

سرانجام دولت ایران كه به كار شكنی و اخلال جیكاك در امر ملی شدن صنعت نفت پی برده بود وی را از ایران اخراج نمود.



شارژ سریع موبایل