جالب است بدانید جشن نوروز در کشور هندوستان نیز برگزار می شود. البته شکل و نحوه ی برگزاری این جشن با آئین ها و مذاهب و رسومات کشور هندوستان ممزوج شده است. «جشن هولی» در واقع همان جشن نوروز است که در میان هندیان مرسوم است. هندیان در معابد هر روز از گولال، پودر رنگی برای استحمام مذهبی خدایان استفاده می کنند که آئین این جشن ظرف دو روز به انجام می رسد.
علاوه بر جشن هولی که در مورد آن توضیحی خواهد آمد، «پارسیان هند» نیز نوروز را برپا می دارند و این جشن را با خود به دل هندوستان برده اند. پارسیان یا همان زرتشتیان هند بیش از هزار سال است که این سنت ایرانی را به هندوستان برده اند که تا به امروز نیز تداوم یافته است.
دختران زرتشتی در هند در ستایش زرتشت و آتش، آواز می خوانند. تاریخ مهاجرت این پارسیان به کشور هندوستان به شکل دقیق مشخص نیست اما آن چه برخی مورخان آورده اند این است که این پارسیان بین صد تا دویست سال پس از حمله ی اعراب به ایران صورت گرفته است. پس از فروپاشی حکومت ساسانی رفته رفته ایرانیان دین اسلام را پذیرفتند اما بودند اقلیتی که به دین اسلام درنیامدند و از طرفی نتوانستند محدودیت های ایجادشده را بپذیرند و از این رو به هند مهاجرت کردند.
کتاب «قصه سنجان» که یکی از اسناد نادر در باب مهاجرت زرتشتیان به هندوستان است و البته در صحت و سقم برخی روایت های آن تردید نیز وجود دارد، می آورَد که زرتشتیان پس از تحمل سختی های بسیار به هند رسیدند و از فرمان روای منطقه ای که به آن ورود کردند اجازه ی اسکان تقاضا کردند. فرمان روای «گجرات» با چند شرط به این مهاجران اجازه ی اسکان می دهد که هم جنگ افزارهای خود از خود دور کنند و به اصطلاح امروزیان خلع سلاح بشوند و دیگری این که پارسیان باید شرایط محیط جدید را بپذیرند.
پس از این قبول شروط است که حاکم گجرات قطعه زمینی بزرگ به آن ها می دهد تا بتوانند در آن آتش به پای دارند. پارسیان چنین می کنند و نان آن را به یاد و خاطره ی موطن خود «سنجان» می گذارند. زرتشتیان حدود ۴۵ آتش کده ی بزرگ و مهم در سراسر هند برپا می دارند.
قصه ی سنجان کتابی است از ادبیات پراکنده به زبان فارسی که از زرتشتیان بر جا مانده است.این کتاب به زبان بهمن پسر کیقباد نقل می شود. بهمن کیقباد این روایات سینه به سینه را در سال ۱۶۰۰ میلادی جمع آوری کرده است و در این منظومه تاکید کرده که آن چه از کوچ پارسیان هند از موبدان مورد اطمینان خود و دیگران شنیده به نظم درآورده است.
این گروه مهاجر از سنجان یا سنگان که از توابع شهرستان خواف در استان خراسان بود آهسته آهسته به سوی جنوب شرقی ایران کوچ کردند تا به جزیره ی هرمز رسیدند اما در آن جا نیز از دست مهاجمان در امان نبودند تا این که به ناچار راهی کشور هندوستان شدند. در قصه ی سنجان در این خصوص آمده است: مقام و جای و باغ و کاخ و ایوان/ همه بگذاشتند از بهر دینشان/ به کوهستان همی ماندند صدسال/ چو ایشان را بدین گونه شده حال/ ابا دستور و بهدین یگانه/ به سوی شهر هرمز شد روانه.
در این منظومه آمده است که وقتی اعراب به جزیره هرمز رسیدند و آن ها خود را در خطر دیدند: زن و فرزند در کشتی نشاندند/ به سوی هند کشتی تیز راندند. در این منظومه هم چنین آمده است که این گروه از زرتشتیان ایران در کشتی نیز دچار طوفان و مشقت بسیار می شوند و در آخر به هندوستان می رسند. برخی از محققان نیز بر این نظر هستند که این روایت که همان قصه ی سنجان است روایتی است راستین از آن چه بر بخشی از زرتشتیان ایران پس از حمله ی اعراب گذشته است. زرتشتیان ایران وقتی به هندوستان رسیدند آداب و رسوم هایشان به مرور رنگ و بوی موطن جدید یافت. «ارزان سام وادیا، یکی از زرتشتیان شهر بمبئی می گوید: «پارسیان در طول سال ها بسیاری از آداب مردم هند را پذیرفتند. بدین ترتیب بسیاری از آداب قدیمی ایرانی ناپدید شدند.
غذا و لباس پارسیان امروز شبیه غذا و لباس مردم هند است. تنها تشابهی که میان زرتشتیان هند و ایران وجود دارد، برخی رسوم مذهبی و دعاهاست. چرا که این دعاها همگی از اوستا گرفته شده اند.» در میان پارسیان هند از مراسم چهارشنبه سوری و برخی مراسم نوروز مانند مراسم تحویل سال نو و … خبری نیست که نشان گر آن است که تاثیرات محیط جدید توانسته است تغییرات بسیاری در شکل برگزاری نوروز در میان پارسیان هند ایجاد کند. پارسیان هند هم اکنون صدهزار نفر برآورد می شوند که بیش تر ةن ها در شهر بمبئی زندگی می کنند.
همان طور که گفته شد جشن «هولی» جشن مرسوم در هندیان است که در واقع همان نوروز هندیان است.در واقع این جشن، جشنی است که مطابقت هایی با جشن نوروز دارد. فلسفه ی این جشن تازه شدن فصل است و زمان آن اولین کامل شدن قرص ماه در پایان فصل سرما است که معمولا بین ۲۵ اسفندماه تا ۵ فروردین ادامه دارد.
در روز اول نوروز و در هنگام غروب یا شب هنگام آتشی بزرگ برافروخته می شود و پیش از افروختن این آتش بزرگ، آتش دیگری بر روی مکانی که از قبل آماده شده نیز روشن می شود و تمثالی از هولیکا که از خیزران و برویا ساخته شده است در حرکتی دست جمعی و با آوازخوانی به وسیله ی برهمنان حمل می شود و همزمان با خواندن اشعاری در ستایش هولی در وسط آتش گذاشته می شود اشعاری با این مضمون که «روشن کردن آتش به عنوان نمادی از نابودی تمام شرهایی که در انسان وجود دارد؛ دعا به درگاه خدا برای رفاه و بهبودی بشر»
در روز دوم فروردین از صبح تا ظهر مردم بر سر و روی دوستان و خویشان خود گردهای رنگی می ریزند و یا آب های رنگی که از قبل تهیه کردند بر سر و روی یک دیگر می پاشند و سه بار یک دیگر را در آغوش می گیرند و برای یک دیگر آرزوی بهترین ها می کنند. مردم از رنگی شدن لباس هایشان ناراحت و یا عصبانی نمی شوند حتا آن هایی که به این رسم پای بند نیستند و عقاید دیگری دارند و هولی را پاس نمی دارند.
هولی در واقع جشن رنگ ها است که همه ساله در هندوستان برگزار می شود که این رنگ ها کنایه و اشارتی است به آمدن بهار و زنده شدن طبیعت. شما در هالی با اقیانوسی از رنگ ها مواجه می شوید. مردم هند آغاز فصل سرما را با «دیوالی» و پایان آن را با «هولی» جشن می گیرند.
تصاویری از این جشن زیبا را در ادامه با هم می بینیم.