بیشتر آنها در آتش سوزانده شدند چرا که ادعا می شد آنها قدرت هایی ماورایی دارند. آنها با شگردهای خاص خود کاری کرده بودند که مردم این ادعا را باور کرده بودند، اینکه آنها می توانند دست به هر کاری بزنند و به مردم، با جادوی سیاه خود آسیب برسانند. در میان این جادوگرانه تعدادی از آنها به چنان شهرتی رسیده اند که نامشان در تاریخ ثبت شده است.
روح یک جادوگر
در قرن هفدهم، زنی به نام «مال دایر» در «سنت مری کانتی» مریلند زندگی می کرد. درباره زندگی او داستان های اسرارآمیز بسیاری می گویند. او زن مرموزی بود که در زمینه گیاهان طبی مهارت داشت اما بیشتر به عنوان یک جادوگر شناخته می شد و برای همین در یک شب برفی وی را در خانه اش به آتش کشیدند.
در آن شب زمستانی دایر هر طور که بود به جنگل فرار کرد. چند روزی از وی خبری نبود تا اینکه یک پسربچه، جسد او را پیدا کرد. وی روی تخته سنگ بزرگی در حالی که زانوهایش تا شده بود یخ زده بود. یک دست دایر به سمت بالا دراز بود و مردم محلی می گفتند که او در حال نفرین کردن مردی که خانه اش را آتش زده بود، جان داده است.
نفرین دایر تا سال ها بر مردم روستا چیره شده و آنهاس ال های زیادی را در سرمای طاقت فرسا و بیماری سپری کردند. به ادعای مردم روستا حتی گاهی اوقات روح دایر در جلد حیوانات مختلف می رفت و روستاییان را اذیت می کرد. گفته می شود روح این جادوگر هنوز هم در منطقه پرسه می زند.
آرتمیس جادوگر
«النور ری بون» متولد سال 1911 بود. همه او را به نام «آرتمیس» می شناختند. با شروع جنگ جهانی دوم، النور به شمال انگلیس و کامبریا رفت تا در آنجا کاری پیدا کند و زندگی اش را بگذراند، در همانجا بود که با زوجی آشنا شد و برای زندگی کردن نزد آنها رفت. این زوج جادوگر بودند و به این ترتیب، النور چهار سال تحت تعالیم آنها قرار گرفت.در پایان جنگ، وقتی النور به لندن بازگشت، یک جادوگر شده بود. او پس از جنگ ازدواج کرد و در خانه اش مراسم جادوگری را برگزار می کرد. النور در زمان خودش جزو مشهورترین جادوگران بود. وی در 21 سپتامبر 2001 از دنیا رفت.
جادوگر شهر سئلم
«بریجیت بیشاب» سال 1962 به جرم جادوگری گردن زده شد. بیشاب در سخنوری بسیار ماهر بود و همیشه لباس های قرمز رنگ به تن می کرد. بیشاب جزو دسته جادوگران سئلم ماساچوست بود که در فوریه 1692 مورد محاکمه قرار گرفتند و اولین نفری بود که حکم مرگش صادر شد.
مردم سئلم ادعاهای عجیب و غریبی درباره بیشاب می کردند و همین ادعاها، حکم مرگ او را بیشتر تایید کرد. گفته می شد که بیشاب تا زمان دستگیری اش، پنج دختر را جادوکرده، یک خوک را مسموم کرده و به چند مرد هنگامی که در خواب بودند حمله کرده تا آنها را بکشد.عروسک ها در مراسم جادوگری بیشاب نقش اساسی داشتند. به شهادت «ساموئل شاتاک» یکی از اهالی شهر، بیشاب از او خواسته بود تا پارچه های رنگی برای ساخت عروسک های جادو تهیه کند.بیشاب ادعا می کرد با استفاده از عروسک های وودو نفرین را بر روی افراد مورد نظرش اعمال می کرده است. پس از مرگ بیشاب، عروسک های بسیاری در خانه اش پیدا کردند.
جادوگر «وودو»
«ماری کاترین لاوو» زن سیاهپوستی بود که در سال 1801 در لوییزیانا متولد شد. در آن زمان لوییزیانا به خاطر عروسک های جادوی وودو بسیار مشهور بود. لاوو نیز به گروه جادوگران وودو پیوست و آنقدر به شهرت رسید که همه او را در نیواورلئان به عنوان ملکه وودو می شناختند.به گفته افرادی که لاوو را دیده بودند، او زنی با فهم و شعور بود که حرف هایش روی همه تاثیر می گذاشت و حتی پلیس ها نیز مسخ وی می شدند.
لاوو پزشکی هم بلد بود و بسیاری از افراد سرشناس برای مشورت و تصمیم گیری در کارهای مهم نزد وی می رفتند تا لاوو با جادوی وودو آنها را راهنمایی کند.ادعا می شد که لاوو قادر است ذهن را کنترل کند و با سوزن زدن به عروسک وودو، یک نفر دیگر را از راه دور مورد آزار و اذیت قرار دهد. سال 1881 لاوو در خانه اش از دنیا رفت. دختر لاوو نیز یک جادوگر وودو بود و در هاییتی بسیار مشهور بود.
جادوگر مشهور انگلیسی
مشهورترین جادوگر انگلیس «اگنس واترهاوس» نام داشت. می گویند او مردم را نفرین می کرد و با جادوی سیاه، دشمنان خود را می کشت.اگنس گربه ای داشت که نام او را «شیطان» گذاشته بود. اعاد می شد که هر وقت شیطان نزد کسی برود، فرد مطمئنا تا ساعاتی بعد می میرد. وقتی اگنس واترهاوس را دستگیر کردند او به جادوگر بودن خود اعتراف کرد، حتی وی در دادگاه گفت که شیطان با او صحبت کرده و گفته که قرار است یا سوزانده شود یا با به دار آویخته شدن بمیرد و چاره ای جز این ندارد.واترهاوس با تمام شجاعتی که از خود نشان داد تا اعتراف نکند، زمانی که پای چوبه دار برده می شد به قتل یک مرد اعتراف کرد. او در حالی جان سپرد که برای بخشیده شدن از سوی خداوند، دعا می کرد.
جادوگری با ادعای پیشگویی
مادرش وقتی او به دنیا آمد، هنوز 20 سالش نشده بود. «اورسلاساتیل» وقتی متولد شد، ناقص الخلقه بود. پاهایش در هم پیچ خورده بود، سر بزرگی داشت و گونه هایش فرو رفته بود، برای همین اکثر مردم می گفتند که او فرزند شیطان است.این زن ناقص الخلقه بین سال های 1488 تا 1561 در یورکشایر انگلیس زندگی می کرد و طولی نکشید که مردم منطقه همگی باور کردند که وی یک جادوگر است.
ادعا می شود که وقتی او کودک بوده، حوادث خارق العاده ای در اطراف او رخ می داد. مثلا اشیایی که در اطرافش بودند، به پرواز درمی آمدند و حرکت می کردند. او ادعا می کرد که قادر است آینده را پیشگویی کند و شهرت او تا جایی رسید که با نوستراداموس از جهت شهرت برابری می کرد.
نکته عجیب اینجاست که بسیاری از پیشگویی های این زن که مربوط به آینده بود، اتفاق افتاده است و همین مسئله جادوگر بودن او را از نظر انگلیسی ها تایید می کند.
جادوگر گاوسوار
در قرن هفدهم، «مارت جانسداتر» سوئدی جادوگری بود که همه از او می ترسیدند. می گویند مارت و خواهرش سوار گاوهای وحشی می شدند و به شهرهای مختلف می رفتند و مردم را قتل عام می کردند.وقتی بین سال های 1668 تا 1676 دستور دستگیری جادوگران در سوئد داده شد، مارت نیز تحت تعقیب قرار گرفت.
مارت پس از دستگیری هیچکدام از اتهامات خود را نپذیرفت و برای همین نتوانستند او را محاکمه کنند. مارت آزاد شد و مراسم جادوگری او، افراد زیادی را به خودش جذب کرد.وقتی تب جادوگری در سوئد بالا گرفت قوانین مجازات را به سرعت عوض کردند و به این ترتیب سال 1672 مارت را دوباره دستگیر کردند و این بار به مرگ محکوم شد.
مادر شیطان
«آنا کالدینگز» را همه به نام «مادر شیطان» می شناختند. او جادوگری اهل دانمارک بود. کالدینگز متهم به راه اندازی توفان در دریا مقابل کشتی «کویین آن» - همسر پادشاه انگلیس «شاه جیمز ششم» - بود. او در مراسم جادوگری که علیه ملکه اجرا می شد نیز شرکت می کرد.در قرن شانزدهم وزیر دارایی دانمارک وظیفه تامین مخارج مالی کشتی کویین آن را در دریای شمال برعهده داشت. وقتی توفان کشتی را ویران کرد از وزیر خواسته شد تا هر چه زودتر خسارت را تامین کند.
او شروع به جستجو کرد و فردی به نام کارن را که می گفتند با جادوگرها در ارتباط است دستگیر کرد. کارن نام «آنا کالدینگز» را به زبان آورد. خیلی زود کالدینگز دستگیر شده و به زندان انداخته شد. او تحت شکنجه قرار گرفت و نام پنج جادوگر دیگر را نیز لو داد که یکی از جادوگرها همسر شهردار شهر بود. با اعتراف کالدینگز، 21 زن جادوگر دستگیر شدند و همگی آنها در آتش سوزانده شدند.