میترا جلالی چهارشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۳ - ۰۷:۰۰

دویست و پنجاه سال پیش از میلاد؛ در چین باستان؛ شاهزاده ای تصمیم به ازدواج گرفت. با مرد خردمندی مشورت کرد و تصمیم گرفت تمام دختران جوان منطقه را دعوت کند، تا دختری سزاوار را انتخاب کند...


میترا جلالی يكشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۳ - ۰۷:۰۰

هر زمان كه به همین میزان كه اشتیاق هوا را داشتی موفقیت را مشتاق بودی، ‌تلاش خواهی كرد كه آن را به دست بیاوری؛ موفقیت راز دیگری ندارد.


میترا جلالی شنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۳ - ۱۷:۲۰

زن و مرد از راهی می رفتند، ماموران آنها را دیدند و آنها را خواستند! پرسیدند شما چه نسبتی با هم دارید؟ زن و مرد جواب دادند زن و شوهریم...


مهناز حسنی جمعه ۱۸ مهر ۱۳۹۳ - ۰۶:۴۰

در دهکده شیوانا پیرمرد مزرعه داری بود که چندین خواهر و برادر داشت، اما از میان آن ها بیشتر خواهری را تحویل می گرفت که وضع مالی خوبی داشت و همسر و فرزندی نداشت. ازسوی دیگر همسر مزرعه دار از اینکه شوهرش همه زمان خود را به خواهرش اختصاص داده بود و به او و زندگی اش نمی رسید، گله مند بود.


میترا جلالی چهارشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۳ - ۰۵:۴۰

پوستین کهنه در دربار و سربازان اشک نهم


مهناز حسنی سه شنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۳ - ۱۵:۲۰

در مطب دکتر به شدت به صدا درامد. دکتر گفت: در را شکستی! بیا تو در باز شد و دختر کوچولوی نه ساله ای که خیلی پریشان بود، به طرف دکتر دوید: آقای دکتر! مادرم! و در حالی که نفس نفس میزد ادامه داد: التماس میکنم با من بیایید! مادرم خیلی مریض است.


مهناز حسنی سه شنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۳ - ۰۳:۲۰

روزی ملا الاغش را که خطایی کرده بود می زد, شخصی که از آنجا عبور می کرد اعتراض نمود و گفت: ای مرد چرا حیوان زبان بسته را می زنی؟



شارژ سریع موبایل