« من نمیتوانم گریه نکنم. به خدا نمیتوانم. دست خودم که نیست. تا حالا صد دفعه تصمیم گرفتهام توی صورت پدرم نگاه کنم و بخندم اما توی صورتش نگاه میکنم و به یاد آن روز بد، آن روز کثیف و نکبت بار میافتم. »
موضوعات داغ
« من نمیتوانم گریه نکنم. به خدا نمیتوانم. دست خودم که نیست. تا حالا صد دفعه تصمیم گرفتهام توی صورت پدرم نگاه کنم و بخندم اما توی صورتش نگاه میکنم و به یاد آن روز بد، آن روز کثیف و نکبت بار میافتم. »