آیا برای تربیت کودکان اصول یکسانی وجود دارد که والدین با رعایت آن اصول بتوانند به نحو مطلوبی عمل کنند؟ هر چند که شاید نتوان اصول کاملا روشنی را برای تربیت بیان کرد، ولی می توان به چند اصل کلی اشاره کرد که فرایند تربیت را آسانتر می کند.
همه والدین قرار گرفتن در این موقعیت را تجربه کرده اند، زمانی که باید برای تادیب فرزند دیگران وارد عمل شوند چون والدین کودک کاری انجام نمی دهند و یا حضور ندارند.
هر وقت که فرزندانتان جمله ی "نمی خواهم" را گفتند بگذارید تا غر بزنند. به این صورت بعد از ظهر آرامتری خواهید داشت.
گلدان دوستداشتنیتان را میشكند و در چشمهایتان خیره میشود و وقتی میخواهید تنبیهش كنید، سمتتان لگد میپراند؟ با خواهر كوچكترش گلاویز میشود و آزارش میدهد اما حاضر به دلجویی از او نمیشود؟
استعداد بعضی از کودکان کاملا برای اطرافیان قابل مشاهده است اما برخی دیگر ممکن است استعدادهای پنهانی داشته باشند که در قالب پرحرفی، خیال بافی، انرژی زیاد و یا حتی سوء رفتار خودشان را نشان دهند.
زندگی همه ما در ارتباط با انسان های دیگر معنا می شود؛ در حقیقت ما در مسیر زندگی نیازمند برقراری ارتباط با اطرافیانمان هستیم. کودکان همانند آب نهرهای باریک، همیشه نمی توانند مستقل و جدا باقی بمانند، ناگزیر روزی باید به دریای اجتماع وارد شوند، بدیهی است حفظ موجودیت در برابر امواج خروشان اجتماع، احتیاج به مهارت های اجتماعی قوی دارد و این در حالی است که بسیاری از والدین حتی کمترین فرصت را به کودکان خود نمی دهند تا آنان مجال این را داشته باشند که افکار و احساسات خود را نشان دهند.
امروز مهمان یازده ساله ای داشتم. پسری دوست داشتنی به نام علی. با خود فکر کردم به جای این که درباره موضوع این مقاله فکر کنم، از علی بپرسم که چه مسائل و مشکلاتی دارد یا چه مسائلی دارد که دوست دارد آنها را حل کند.