سارا قاسمی جمعه ۲۶ شهريور ۱۳۹۵ - ۰۰:۰۰

سفر؛ مرا از تو به هیچ كجا نمى برد... پشت سرم آب نریز ...  «رضا كاظمى»


امین شجاعی پنجشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۴ - ۰۵:۰۰

در نور کم غروب، زن سالخورده ای را دید که کنار جاده، درمانده و منتظر است. در آن نور کم متوجه شد که او نیاز به کمک دارد. جلوی مرسدس زن ایستاد. مرد از اتومبیلش پیاده شد. در یک ساعت گذشته هیچ کس توقف نکرده بود تا کمکش کند. زن با خود گفت مبادا مرد بخواهد به من صدمه ای بزند؟ ظاهرش که بی خطر نبود، فقیر و گرسنه هم به نظر می رسد.



شارژ سریع موبایل