وقتی حسادت می کنیم کودک درون ما است که خود را به در و دیوار می کوبد؟ وقتی حس رقابت طلبی یک لحظه هم آزادمان نمی گذارد تا نفس راحت بکشیم، در بالغ مان هستیم یا والدمان است که خودی نشان می دهد؟
از دست دادن شغل تجربه ای ناخوشایند است و زمانی که به صورت غیر منتظره رخ می دهد می تواند بدتر از این هم باشد. در چنین شرایطی نمی دانید که چنین اتفاقی در حال رخ دادن است و به همین خاطر فرصتی برای پیدا کردن یک شغل جدید ندارید.
تصور کنید که یک پروژه مهم در شغل تان را با موفقیت به اتمام رسانده اید و رئیس تان در حال شنیدن گزارش کار شماست که در نهایت با یک نطق انتقادی از سوی رئیس تان مواجه می شوید که از خیلی جنبه های فعالیت شما ایراد گرفته و خواهان ایجاد تغییرات در برخی از جنبه های کارتان است.
از کارتان راضی هستید و پله های ترقی را دوتا یکی طی می کنید یا پایین نردبان پیشرفت ایستاده و منتظرید که یک اتفاق ناگهانی شما را به رویاهای زندگی تان برساند؟ افرادی که در شغل و حرفه شان موفقند، این موفقیت را یک شبه به دست نیاورده اند.
قاب عکس کوچک روی میز، گلدانهای گلی که در بدو ورود چشمانتان را مسحور میکنند، رنگهای آرام و دلنشین روی دیوار، موسیقی گوشنوازی که در فضا جاریاست و... همه خبر از دفتر کاری میدهد با کارکنانی پرانرژی و سرشار از انگیزه برای برداشتن گامهای بلند.