داستان کوتاه بهترین شکل ادبی است چون علی رغم وقت کمی که می گیرد شما را سرگرم، مطلع و شگفت زده خواهد کرد. غرق داستان می شوید و تا پایان داستان آن را ادامه می دهید و جذب مفهوم داستان می شوید.
این مثل را در مورد كسی می گویند كه به مال و مقامش می بالد و می نازد و مغرور می شود.
حضور یک اثر داستانی در برخی رویدادهای بین المللی ادبی و تأیید شدن توسط آن، به سان یک نشان استاندارد، خواندنی بودن و قابل اعتنا بودن اثر از منظر محتوا و ساختار و یا لااقل یکی از این دو را برای مخاطب اثر داستانی تضمین می کند.
روزی روزگاری در یکی از روزهای گرم و تابستانی ملانصر الدین توی خانه اش لم داده بود و استراحت می کرد.
«کلبه ای در مزرعه برفی» مجموعه داستان های کوتاه 60 کلمه ای از رسول یونان است که پیش از این نیز برخی از آنها منتشر شده و این بار با اضافه کردن تعدادی بر آن و حذف و تصحیح تعداد دیگر به چاپ رسیده است.
کتابی که بیشتر به دفتر خاطرات می ماند و ساده و روشن همه چیز در آن نوشته شده. در فاصله دو نقطه اتوبیوگرافی ایران درودی، نقاش ایرانی است. او در این کتاب ماجرای زندگی خود را از هنگام تولد شروع کرده است و نکته به نکته تمامی آنچه شخصیت وی را ساخته به زبانی ساده بازگو می کند؛ لابه لای صفحات کتاب به مناسبت موضوع تصاویری از تابلوهای نقاش به چاپ رسیده است.
او «چارلز دیكنز» را نویسنده ای زیاده گو می داند و آثار «جمیز جویس» را غیر قابل فهم و «ای. ام فاستر» را نویسنده ای روانی و «توماس هاردی» و «همینگوی» را نویسندگانی مبتلا به اشكالات زبانی. بله! آقای «نایپل» چنین است؛ نویسنده ای پرخاش جو و جنجال برانگیز.