تقریبا بیشتر زوجها در اوایل ازدواج دوست دارند که رابطهشان با خانواده همسر یکی از بهترین رابطهها باشد اما در بسیاری از موارد همه چیز آنطور كه آنها دوست دارند پیش نمیرود و داستان همیشگی عروس و مادرشوهر و عروس و خواهرشوهر برای آنها هم تكرار میشود.
وقتی دخترم، تنها فرزند من و همسرم، ازدواج کرد و به خانه بخت رفت، تازه متوجه شدم چقدر از همسرم دور شده ام! از چه زمانی این اتفاق افتاده بود؟ یعنی اوایل زندگی مان هم همین قدر ساکت بودیم و هیچ حرفی برای گفتن با هم نداشتیم؟
در کنار عزیزان بودن و تجربه کردن لحظات خوشی که با آن ها سپری می کنیم، معمولا آن قدر میزان هیجانمان را بالا می برد که گاه فراموش می کنیم همیشه همه چیز مطابق میل ما پیش نمی رود.
پول یکی از عناصر مهم برای ازدواج است. زمینه های اجتماعی و فرهنگی هم همین طور، اما آیا فراهم بودن هر کدام از این عوامل و یا صرفا هر دوی آن ها تعیین کننده قطعی اقدام یک شخص به ازدواج خواهند بود؟ البته که خیر، چرا که ازدواج یک رویداد چند عاملی است. تجرد هم که روی دیگر همین سکه است همین طور.
حتما شما هم دیده اید که برخی افراد پس از برقراری رابطه عاشقانه، تغییر می کنند و از خود واقعی شان فاصله می گیرند. اما چه چیزهایی را نباید فدای رابطه عاشقانه کرد؟ اگر شما هم در چنین رابطه ای هستید، مراقب از دست دادن این چیزها باشید.
انسان اجتماعی نیازمند ارتباط اجتماعی است و برای ارتباط خوب و موثر باید قابلیت های خود را افزایش دهد اما گاهی افراد در معرض تقاضاهای غیرموجه قرار می گیرند و پاسخ «نه»، یکی از بهترین روش های مقابله با درخواست غیرمنطقی است.
قرار نیست زن زندگی شما بدون نقص باشد، همین که از نظر شما کامل باشد کافی است. اما از کجا باید بدانید که او را پیدا کرده اید؟