زمانی که فرزند شما به سن چهار یا پنج سال می رسد، شاید شما آسوده تر شوید، زیرا کودک به سنی رسیده که قدرت تشخیص برخی از خطرها را دارد.
این که زن و مرد دارای تفاوت های روحی و خلقی و جسمی فراوانی هستند شبیه یک کلیشه روانشناسی شده است، اما چاره ای جز بیان هر لحظه این قبیل جملات نیست تا بالاخره به صورت ملکه در بیایند و دریافت زندگی زن و مرد حل شود.
یک گفتوگوی خیلی آرام می تواند در چشم بر هم زدنی به یک مشاجره زشت و ناخوشایند تبدیل شود. وقتی دونفر با هم وارد دعوا می شوند خیلی سخت است که آتش این هیجان منفی را خاموش کرد.
موارد زیادی وجود دارد که دوست دارید به فرزندان خود بیاموزید ولی هیچ رفتاری با یک بار آموختن به دست نمی آید وآنان نیز همیشه برای فرا گرفتن آمدگی ندارند.
مجموعه کتابهای «ظرافتهای ارتباط»، بخشهای کوتاهی از رموز و مهارت های زندگی است که مباحثی نظیر تعامل با فرزند، همسر، اعضای خانواده و داشتن خانهای شاد و شاداب را بررسی و تحلیل کرده است.
اگر در یک کلینیک روان شناسی کودک و نوجوان مشغول به کار باشید، می بینید والدین مراجعه کننده معمولا صحبتشان را این گونه آغاز می کنند: «کودکان این دوره و زمانه بد شده اند! تحمل نوجوانان امروزی صبر ایوب می خواهد! آن زمان که ما بچه بودیم...» و در میان این والدین، افراد مستاصلی را می یابید که خسته از مجادله و جر و بحث های بی پایان با کودک یا نوجوان، به دنبال راه حلی برای کنترل اوضاع نابسامان ارتباطی خود و فرزندانشان هستند.
دوران بلوغ، در خانوادهها مساوی با دورانهای پرتنش و پرکاری است. هنگامیکه در خانوادهای فرزندان به سن بلوغ میرسند لازم است تا والدین تدابیر خاصی را در برخورد با آنها در نظر بگیرند.