خواندنِ خاطراتِ مشابه در هر زمینه محسنات فراوانی دارد؛ از آن جمله یكی این است كه بر مخاطب روشن می شود.
داشتم از گرما می مُردم. به راننده گفتم دارم از گرما می میرم.راننده كه پیر بود گفت: «این گرما كسی رو نمیكشه.» گفتم: «جالبه ها، الان داریم از گرما كباب می شیم، شش ماه دیگه از سرما سگ لرز می زنیم.»
اولین باری که جنیفر را دیدم یک دل نه صد دل عاشقش شدم. این اتفاق شبیه آشنایی پدرم با مادرم بود. آنها نیز در اولین دیدار پی بردند که برای هم ساخته شده اند.
موضوعات داغ