افراد واکنشهای مختلفی را به دنبال این حوادث نشان میدهند. گاهی واکنش آنقدر شدید است که فرد دچار شوک میشود و از حال میرود اما علائمی که بیشتر دیده میشوند عبارتند از: احساس اضطراب و هراس شدید، تپش قلب، لرزش، گرفتگی عضلات و احساس کم آوردن نفس.
دکتر نجاتی صفا،روانپزشک در هفته نامه نوشت:
هر روز در صفحه حوادث روزنامهها، گزارشهایی از انواع دزدیهای خیابانی چاپ میشود که این گزارشها بیشتر در مورد نحوه رخدادن حادثه است و کمتر به قربانیان این حوادث توجه میشود.
اینگونه حوادث برای بسیاری از افراد حالت غیرمنتظره دارد و صرفنظر از ضرر مالیای که ایجاد میکند، میتواند یک ضربه روانی محسوب شود. اگر دزدی با خشونت همراه باشد، احتمال آسیبهای روانشناختی افزایش مییابد. برخی از افراد ممکن است نسبت به اینگونه حوادث آسیبپذیرتر باشند و برخی افراد بیشتر تاب میآورند. افرادی که در خطر بیشتری برای بروز چنین واکنشهایی هستند عبارتند از: کودکان و نوجوانان و سالمندان، خانمها، افرادی که عوامل استرسزای دیگری در زندگی دارند، افرادی که از نظر سرشتی زودتر دچار استرس میشوند و افرادی که در گذشته سابقه مشکلات مشابه را داشتهاند.
افراد واکنشهای مختلفی را به دنبال این حوادث نشان میدهند. گاهی واکنش آنقدر شدید است که فرد دچار شوک میشود و از حال میرود اما علائمی که بیشتر دیده میشوند عبارتند از: احساس اضطراب و هراس شدید، تپش قلب، لرزش، گرفتگی عضلات و احساس کم آوردن نفس. گاهی این علائم تا چند ساعت پس از حادثه ادامه مییابد و بعد دیگر مشکل خاصی وجود ندارد، غیر از اینکه تا مدتی نگرانی و احتیاط فرد در مورد دزدیهای خیابانی بیشتر میشود. این حد از واکنشها طبیعی است و در این مواقع نیازی به مراجعه به روانپزشک یا روانشناس بالینی وجود ندارد.
وقتی به کمک متخصص نیاز است
البته ممکن است افراد واکنشهای طولانیتر دیگری هم داشته باشند. در این حالتهای طولانیتر معمولا در طول روز، صحنه سرقت برای فرد تداعی میشود و دوباره همان واکنشهای جسمانی دیده خواهد شد. گاهی هم فرد کابوسهایی از حادثه در زمان خواب دارد که موجب بیخوابی میشود. همچنین یک حالت برانگیختگی یا گوش بزنگی ایجاد میشود و فرد به سروصدا حساس میشود. ممکن است حالتهای اجتنابی هم در فرد به وجود آید. مثلا از منزل بیرون نرود یا اگر سارق موتورسوار بوده از موتور بسیار بترسد یا از هر چیزی که یادآور حادثه باشد از جمله برنامههای تلویزیون یا فیلمهایی با موضوع سرقت، پرهیز کند. اگر علائم شدید باشد، فرد ممکن است فعالیتهای روزانه خود را هم تعطیل کند. مثلا سرکار نرود و ارتباطش را با دوستانش قطع کند. اگر این علائم وجود داشته باشد باید با یک متخصص مشورت کرد.
بسیاری از این افراد با درمانهای غیردارویی (رواندرمانی) بهبود مییابند اما در عدهای اضطراب آنقدر شدید و آزاردهنده است که حتما و حداقل ابتدای درمان باید از دارو هم استفاده کرد.
این نکات را فراموش نکنید!
غیر از درمانهای اختصاصی، خود این افراد هم میتوانند کارهایی انجام دهند که احتمال آسیب را کاهش دهد.
نخستین اقدام حین حمله سارق است. در این مرحله بهتر است فرد از هرگونه مقاومت خودداری کند چون احتمال خشونت سارق و آسیب بیشتر را افزایش میدهد.
پس از وقوع حادثه برخلاف توصیه عامه مردم که میگویند «اصلا به حادثه فکر نکن و سعی کن آن را فراموش کنی»، فرد آسیبدیده باید سعی کند بیشتر به اتفاقی که برای او افتاده فکر کند و به صورت ارادی صحنههای حادثه را به ذهن خود بیاورد و ماجرا را برای افراد خانواده یا دوستانش مکررا بازگو کند.
اگر با روشهای آرامسازی (ریلکس کردن) آشناست، آنها را برای کاهش اضطراب خود به کار گیرد یا از هر روش بیضرری که از آن طریق میتواند آرامش پیدا میکند، استفاده کند. همچنین این افراد باید روند عادی زندگی خود را به هیچوجه تغییر ندهند و نقشهای معمول خود را در خانواده و اجتماع ایفا کنند.
خانوادهها نیز بهتر است با موضوع عادی برخورد کنند و با رفتارهای خود موجب تشدید ترس و نگرانی فرد صدمهدیده نشوند. مثلا اگر فرد موردنظر دانشآموز است، خانواده به او نگویند مثلا یک هفته نباید مدرسه برود یا اقدامات مراقبتی شدید برای او در نظر نگیرند و سعی کنند حادثه را یک حادثه عادی که برای هر فردی ممکن است اتفاق بیفتد، درنظر بگیرند و از دانشآموز بخواهند از فردا که مدرسه میرود بیشتر مراقب خود باشد.
در برخی کشورها گروههای خودیاری در سطح محلات شهر وجود دارند. این گروهها از افراد حادثهدیده تشکیل میشوند و در جلساتی که چندبار در هفته دارند در مورد حادثه و نحوه کنارآمدن با آن با هم صحبت میکنند و با این روش افراد حادثهدیده جدید مورد حمایت قرار میگیرند.