ستاره قطبی اکنون جایی حدود 1 درجه با قطب شمال سماوی یعنی نقطه ای که آسمان شمال در اطراف آن در حال چرخش است، فاصله دارد. اما ستاره قطبی همیشه آن جا قرار نداشته است.
محور چرخش زمین در جای خود لنگ می زند و جهت گیری های مختلفی پیدا می کند. این محور به طور معمول به سوی هیچ نقطه خاصی واقع نمی شود، اما در طول چند قرن گذشته رو به سوی ستاره قطبی بوده است. در واقع، این حرکت خاص محور زمین باعث شده تا ستاره قطبی به قطب شمال سماوی نزدیک تر شود و این جریان تا سال 2102 ادامه خواهد داشت و زمین به ندرت در چنین وضعیت مطلوبی نسبت به ستاره قطبی قرار گرفته است.
بسیاری از افرادی که ستاره شناس نیستند، به اشتباه فکر می کنند که ستاره قطبی درخشان ترین ستاره در آسمان است. در هر حال ستاره قطبی قدری در حدود 2 دارد که باعث می شود حتی در مناطقی که دارای آلودگی نوری نیز هستند. قابل رویت باشد.
بیشترین استفاده از این ستاره، یافتن جهت شمال است. ستاره قطبی عرض جغرافیایی محل رصد را نیز نشان می دهد اگر ستاره قطبی 30درجه بالاتر از افق قرار داشته باشد، شما در عرض جغرافیایی 30 درجه شمالی هستید اگر 60 درجه بالای افق باشد، شما در 60 درجه شمالی هستید و اگر ستاره قطبی درست در بالای سر شما باشد، شما در قطب شمال زمین قرار خواهید داشت.
ستاره ای تپنده
ویژگی های ستاره قطبی به همین چند مورد ذکر شده محدود نمی شود. ستاره قطبی متعلق به گروهی از ستارگان است که داستان شان در سپتامبر 1784 هنگامی که ستاره شناس انگلیسی، ادوارد پیگات، متوجه نوسان نور ستاره زرد به نام اتا عقاب شد، آغاز گردید. یک ماه بعد، دوست وی به نام جان گودریک همین تغییرات را در یک ستاره زرد دیگر به نام دلتا قیفاووس و ستارگانی به نام قیفاووس مشاهده نمود. قیفاووس ها غول های زرد متعلق به گروه طیفی F یا G هستند که مانند قلب یک انسان می تپند قیفاووس ها ستارگان بسیار درخشانی هستند که ستاره شناسان آنها را در کهکشان های ما مشاهده می کنند.
این غول های تپنده بسیار قابل توجه هستند. اما در سال 1907 یک ستاره شناس از هاروارد به نام هنرینا لیویت حیرت آورترین ویژگی این اجرام را کشف نمود. هر ضربانی که دارای زمان طولانی تری باشد، نور بیشتری نیز به درون فضای می فرستد. بنابراین قیفاووس ها مقیاس های خوبی برای اندازه گیری فاصله تا کهکشان های دیگر هستند. اتاعقاب که به عنوان اولین قیفاووس کشف شده است، دارای دوره ضربانی معادل 7 روز و 4 ساعت و 14 دقیقه و 34 ثانیه می باشد.
شما به راحتی می توانید با اندازه گیری دوره ضربان یک قیفاووس به میزان درخشندگی آن پی ببرید. اگر این روشنایی به دست آمده را با مقدار روشنایی ظاهری قیفاووس مقایسه کنید، به کشف ارزشمندی دست خواهید یافت: فاصله آن ستاره تا زمین.
در دهه 1920، ادوین هابل از قیفاووس های موجود در اجرامی که سحابی های مارپیچی خوانده می شدند، استفاده کرد تا نشان دهد که این اشیا در واقع کهکشان هایی هستند که فراسوی کهکشان ما قرار گرفته اند. قیفاووس ها همچنین به کشف انبساط جهان کمک کردند. امروزه ستاره شناسان به منظور اندازه گیری آهنگ انبساط جهان با استفاده از تلسکوپ هابل، به رصد قیفاووس ها می پردازند.
ستاره قطبی نیز یک قیفاووس است. این ستاره در حقیقت نورانی ترین ونزدیک ترین عضو این گروه از ستارگان می باشد. اما بر خلاف بسیاری از ستارگان از این دست، نور ستاره قطبی به ندرت دارای ضربان است، بنابراین ستاره شناسان تا دهه 1910 نمی دانستند که ستاره قطبی یک قیفاووس است.
ضربان اغلب قیفاووس ها به دقت یک ساعت سوییسی است. اتاعقاب که به عنوان اولین قیفاووس کشف شده است، دارای دوره ضربانی معادل 7 روز و 4 ساعت و 14 دقیقه و 34 ثانیه می باشد.
اما ستاره قطبی این گونه نیست. هر ساله 3 یا 4 ثانیه به دوره 97/3 روزه آن اضافه می شود. به علاوه در سال 1983 یک ستاره شناس مکزیکی به نام آرماندوآرلانو فرو گزارش داد که چشمک زدن ضعیف این ستاره که قبلا رخ می داد، محوتر شده است. در طول دهه های1900 مقدار نور آن از قدر 10/0 تا 15/0 تغییر می کرد. مقدار این نوسانات در دهه 1980 به 05/0 رسید.
افزایش و کاهش نور ستاره قطبی همچنان سیر نزولی داشت و گروهی به سرپرستی یک ستاره شناس کانادایی به نام دان فرنای پیش بینی نمودند که در سال 1994 ستاره ای ثابت خواهد شد. پیش بینی به حقیقت نپیوست. نه تنها ستاره قطبی به ضربان ادامه داد، بلکه بر شدت این ضربان ها هم اضافه شد و بعد از نوسان ناچیز با قدر 02/0 در اوایل 1990 نور این ستاره اکنون از مقدار قدر 03/0 تا 05/0 در نوسان است.