بیشتر مردم میدانند که برای درمان صحیح بیماری ابتدا پزشک باید به تشخیص درست برسد، اما واقعیت رایج در همه دنیا این است که بیماران دوست دارند هر چه سریعتر روند تشخیص تمام شده و درمان شروع شود.
سالها قبل در یکی از روستاها بیماری به مطبم آمد و از من خواست برایش دارو بنویسم. به او گفتم لطفا مشکلاتت را برایم شرح بده. او ناراحت شد و گفت تو چه دکتری هستی که وقتی مرا دیدی نتوانستی بسرعت تشخیص داده و درمان کنی؟ فلان پزشک (که در همان روستا طبابت میکرد) بعد از یک دقیقه نسخه را به دستمان میدهد!
این بیمار و بسیاری دیگر از مردم شهر و روستا تصور میکنند پزشکی بهتر و حاذقتر است که سریعتر تشخیص داده و درمان را شروع کند، البته در برخی موارد این امکانپذیر است و متاسفانه در برخی موارد بسیار خطرناک.
چند ماه قبل بیمار جالبی داشتم: یک جوان سی ساله دچار تنگی نفس و سرفه ناگهانی. او به دو پزشک مراجعه کرده بود، اولی بعد از چند دقیقه به او دارو داده و گفته بود بهتر است پزشک متخصص او را ببیند.
پزشک دوم، بعد از ویزیت او چند دارو داده بود و گفته بود که با درمان، حتما بهتر میشود و نیاز به اقدام تشخیصی دیگری نیست.
چند روز بعد این بیمار در حالی که از شدت تنگی نفس نمیتوانست حتی یک طبقه بالا برود نزد من آمد. در معاینهام متوجه شدم یکی از ریههایش کاملا روی هم خوابیده است.
با یک عکس رادیوگرافی از قفسه سینه، تشخیص قطعی شد و درمان که طولانی و سخت بود شروع شد و خوشبختانه ریه از خطر تخریب کامل نجات یافت.
به نظر شما بهتر نبود از همان ابتدا آن دو پزشک معاینه کامل ریه را انجام میدادند و شروع درمان را منوط به داشتن عکس از ریه میکردند؟
البته از هر صد جوان بیمار دچار تنگی نفس و سرفه فقط یکی به بیماری سخت مبتلاست و بقیه سرماخوردگی یا دیگر بیماریهای زود علاج دارند. ولی نکته اصلی و مهم این است که وظیفه اصلی پزشکان، تشخیص صحیح آن یک درصد است.
این بحث را با یک مثال تخصصی ادامه میدهم: بالا بودن سطح هورمون پرولاکتین در خانمها موجب مشکلات زیادی میشود. بسیاری از همکاران با دیدن سطح بالای این هورمون بلافاصله درمان با داروی کابرگولین و یا بروموکریپتین را شروع میکنند. این در حالی است که مهمترین موضوع در این مورد، دانستن علت بالا بودن هورمون پرولاکتین است.
در مورد دیابت نیز همین طور است و میبایست به موازات تجویز دارو برای کاهش قند خون، سعی کنیم علت افزایش قند خون را بررسی کنیم.
در بسیاری موارد پرخوری و چاقی علت بالا رفتن قند خون است و حتما همین دو عامل را باید برطرف کنیم تا بیمار درمان شود.
در غیر این صورت با وجود تجویز همه داروها، بیماری دیابت سیر پیش رونده خواهد داشت.
مثال دیگر در مورد اختلالات جنسی است.
اختلالات جنسی هم در مردان و هم در زنان شیوع زیادی دارند، ولی بعلت عدم وجود کادر متخصص آموزش دیده به مقدار کافی در زمینه تشخیص و درمان اختلالات جنسی، انبوه این بیماران تشخیص داده نشده باقی می مانند و نتیجه آن سرگردانی بیماران، تحمیل هزینه هنگفت هم برای بیمار و هم برای سیستم بهداشت و درمان کشور و در بسیاری از موارد طلاق و یا عدم تمایل برای ازدواج است.
اصل اول درمان موفقیت آمیز اختلال جنسی، تشخیص صحیح علت آن با روش های مقرون به صرفه و سریع می باشد.
در علم پزشکی برای درمان هر بیماری چند معیار اصلی وجود دارند که عبارتند از:
اول باید وجود بیماری ثابت شود، مثلا اگر فردی مراجعه کند و اظهار دارد که دارای بیماری دیابت یا قند است، ما بلافاصله او را تحت درمان بیماری دیابت قرار نمی دهیم، بلکه از نظر علم پزشکی بیماری دیابت دارای معیارهایی است و ما بیمار را بررسی می کنیم. اگر معیارهای بیماری دیابت را داشت، تحت درمان قرار می دهیم.
همین موضوع در مورد اختلالات جنسی نیز صدق می کند. اگر مردی مراجعه کرد و اظهار داشت که دارای ناتوانی جنسی است، از نظر پزشکی موقعی مبتلا به ناتوانی جنسی محسوب می شود که معیارهای تعریف شده ناتوانی جنسی را داشته باشد و نباید برای این افراد، بی مورد دارو تجویز و آنها را متحمل هزینه گزاف نمود.
دوم، نوع بیماری باید مشخص شود. بسیاری از موارد بیمار مراجعه می کند و اظهار می دارد که مشکل جنسی دارد و برای تمام این بیماران، آن داروی معروف تجویز می شود. انواع اختلالات جنسی در زن و مرد بسیار زیاد هستند، باید مشخص شود که مشکل بیمار کدام نوع اختلال جنسی است، مثلا مبتلا به اختلال نعوظ است یا مبتلا به انزال زودرس و غیره. بدون تشخیص دقیق اقدام به درمان، رفتن به بیراهه خواهد بود.
اصل بعدی که مهمترین اصل است، تمامی اقدامات پزشکی (تشخیصی و درمانی) باید مقرون به صرفه باشند. ما نمی توانیم برای هر بیماری که مراجعه می کند، تمامی آزمایشات و بررسی ها را بنویسیم.
پس از اخذ شرح حال، پزشک مناسبترین اقدام تشخیصی را برای بیمار تجویز خواهد کرد.