عقل و خرد، بازیگری و فعالیتهای خستگیناپذیر در حوزه حقوق بشر از جمله مواردی بود که نام مایا آنجلو یا مارگریت آن جانسن را سر زبانها انداخت، اما او بیش از هر چیز به خاطر «نوشتن» معروف بود.
آنجلو شاعر و زندگینامهنویس پرکاری بود که در تمام زندگیاش دهها کتاب و مجموعه نوشت (شامل دو کتاب آشپزی). بخش زیادی از آثار او با مضامینی چون عشق، دلشکستگی، خانواده، نژاد و فمینیسم سر و کار دارند. کتابهای او با استقبال منتقدان روبرو شدند و خیلی از خوانندگان را به تحسین واداشتند.
مایا آنجلو، نویسنده و شاعر سرشناس آمریکایی، امسال در سن ۸۶ سالگی درگذشت. او که یکی از سرشناس ترین صداهای ادبی در ۵۰ سال گذشته در آمریکا بود، بیش از هر چیز با کتاب خاطراتش «می دانم چرا پرنده قفسی می خواند» چاپ ۱۹۶۹ به شهرت رسید.
این کتاب نخستین جلد از مجموعه هفت جلدی، زندگینامه مایا آنجلو بود که زندگی او را از کودکی اش در سالهای دهه ۱۹۳۰ روایت می کرد.
خانم آنجلو را مادربزرگش در آرکانزا بزرگ کرده بود. او در کودکی مورد تجاوز قرار گرفت و به مدت 5 سال سخن نگفت، بعدها پس از تجربه شغل های گوناگون به نویسندگی و شعر رو آورد .
«می دانم چرا پرنده قفسی می خواند» به موضوعاتی چون نژاد پرستی و دردهای خانوادگی در دوران کودکی، نوجوانی و جوانی اش می پردازد و مدت دو سال در فهرست پرفروش ترین کتاب های آمریکا قرار داشت.
او مدتی را در آفریقا به سر برده بود و به فعالیت های مطبوعاتی و دانشگاهی روآورده بود. در همان زمان با ماریتن لوتر کینگ و مالکوم ایکس هم همکاری کرده بود.
او همچنین در حوزه تلویزیون، تئاتر، فیلم، و کتاب و موسیقی کودکان فعالیت کرده بود. "پیش از مرگم فقط یک لیوان آب خنک به من بده" (۱۹۷۱)، "و من همچنان طلوع می کنم" (۱۹۷۸) از مجموعه اشعار اوست. شعر او با عنوان "نبض صبح" که برای مراسم تحلیف نخستین دوره ریاست جمهوری بیل کلینتون سروده بود، تاکنون بیش از یک میلیون نسخه در آمریکا فروخته است.
چند سال پیش باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا، مدال آزادی را به او اهدا کرد.
سخنان الهام بخش مایا آنجلو
• من آموخته ام که مردم آنچه گفته ای را فراموش می کنند، آنچه انجام داده ای را فراموش خواهند کرد، اما احساسی که در آنها به وجود آورده ای را هرگز فراموش نمی کنند .
• وقتی یاد گرفتی، آموزش بده، وقتی به دست آوردی ببخش !
• اگر من با خودم مهربان نباشم، چطور می توانم انتظار داشته باشم دیگران با من مهربان باشند؟
• موفقیت این است که خودت را دوست داشته باشی، کاری که می کنی را دوست داشته باشی و اینکه چگونه آن را انجام می دهی را هم دوست داشته باشی !
• به کسی که نمی خندد اعتماد ندارم .
کتاب های مایا آنجلو
«میدانم چرا پرنده درون قفس میخواند» (1969)
اولین کتاب از هفت کتاب زندگینامه شخصی آنجلو و معروفترین و از نظر منتقدان بهترین کتاب او. داستان کتاب بخش زیادی از دوران کودکی آنجلو را دربرمیگیرد، زمانی که مایا جوان و برادر بزرگش دائم از خانه پدر و مادرشان به خانه مادربزرگشان در رفت و آمد بودند. آنجلو در کل زندگینامه خود نه تنها حس خود نسبت به آوارگی بلکه تجربیاتش از نژادپرستی، مزاحمت جنسی و تجاوز را ترسیم میکند. «میدانم چرا پرنده درون قفس میخواند» نامزد دریافت جایزه ملی کتاب شد و تایم آن را به عنوان یکی از 100 کتاب غیرداستانی دنیای ادبیات انتخاب کرد. این کتاب روایتی انقلابی از وضعیت زنان جوان سیاهپوست در آمریکا بود.
«جرعهای نوشیدنی خنک به من بدهید، دارم میمیرم» (1971)
اولین مجموعه شعر آنجلو. بخش زیادی از این کتاب پیش از انتشار اولین کتاب زندگینامه شخصی او نوشته شد. بسیاری از اشعار کتاب «جرعهای نوشیدنی خنک به من بدهید، دارم میمیرم» از ترانههای قدیمی گرفته شده است. (آنجلو در بیست و چند سالگی خواننده یک باشگاه شبانه بود.) کتاب به دو بخش تقسیم شده است: «جایی که عشق فریادی از اضطراب است» شامل اشعاری عاشقانه است، در حالی که «کمی پیش از پایان دنیا» شامل اشعاری درباره زنده ماندن به عنوان یک آمریکایی آفریقاییتبار در جامعهای سفید است. این مجموعه شعر، پرفروش شد و سال 1972 نامزد جایزه پولیتزر بود.
«قلب یک زن» (1981)
آنجلو در چهارمین کتاب خاطراتش داستان زندگی خود را بین 1957 تا 1962 روایت کرد، وقتی که با پسرش، گای کالیفرنیا را ترک کرد تا به نیویورک برود. او خود را در میان دیگر هنرمندان و نویسندگان سیاهپوست میبیند، آثارش را در انجمن نویسندگان هارلم میخواند و در جنبشهای حقوق بشر نقش دارد. او همچنین از عشقش به یک مبارز آزادی اهل آفریقای جنوبی میگوید که او را راهی سفر به لندن و قاهره میکند. با این حال، «قلب یک زن» در نهایت درباره روابط نیست - درباره «سفری به درون» است. منتقدان این کتاب را تحسین کردند. 16 سال پس از اولین انتشار، اپرا وینفری کتاب آنجلو را به عنوان بخشی از باشگاه کتاب اپرا انتخاب کرد که باعث شد در لیست پرفروشها قرار بگیرد.
«الان برای سفرم چیزی برنداشتهام» (1993)
اولین کتاب از مجموعه مقالات آنجلو شامل مجموعهای از خاطرات شخصی و موعظهها که گفته میشود با تشویق دوستش اپرا وینفری آن را نوشت. دومین مجموعه مقالات او با عنوان «حتی ستارهها هم تنها به نظر میرسند» چهار سال بعد منتشر شد. هیلتن آلس در نیویورکر این دو مجموعه مقاله را «کتابهای امثال و حکم آنجلو» لقب داد.
«مامان و من و مامان» (2013)
آخرین کتاب آنجلو هفتمین زندگینامه شخصی او و تنها کتابی است که او در آن بر رابطهاش با مادرش متمرکز شده است. بخش زیادی از روایات این کتاب در کتابهای خاطرات قبلی آنجلو آمده، اما این بار نقش مادرش در اتفاقات زندگیاش مورد تاکید قرار گرفته است. او از زمانی میگوید که مادرش در کودکی رهایش کرد و بعد از تجدید دیدار و آشتی با او مینویسد. کتاب با مرگ مادر آنجلو و آخرین حرفهای او به مادرش به پایان میرسد: «تو برای بچههای کوچک مادر خیلی بدی بود، اما برای یک دختر بالغ هیچ مادری بهتر از تو نبود.»