نوروز در ترکمنستان آداب و تشریفات خاصی دارد که برگزاری جشنها و کنسرت رسمی در تالار اصلی شهر عشق آباد و برگزاری جشن های رسمی در تمام استانها و شهرها و حتی روستاها یکی از آنهاست و علاوه بر جشنهایی که در دانشگاهها، مدارس و حتی مهد کودکها برگزار میشود، حضور مردم در پارک استقلال ترکمنستان بسیار چشمگیر است.
بطوری که گروههای مردم و دانشآموزان به صورت گروههای شادیبخش و هنرآفرین در پارک حاضر میشوند و بعضی از آنان لباسهایی در بردارند که روزگار گذشته و چگونگی مراسم نوروز را در آن ایام به یاد میآورد از جمله پیران سرخپوشی که نویدبخش فرا رسیدن نوروزند و هنرمندانی که با لباسهای زرین خود نمایشگر مجالس امرا و حکام در مراسم نوروزی و سلام عید هستند.
همچنین در این بین جوانانی هستند که به مناسبت نوروز به شادی میپردازند، خادمانی که طبقهایی شیرینی و شکلات و انواع میوهها و هدایای نوروزی را در دست دارند اینها همه گروههای نمایشی و هنری تمرین کردهای هستند که یاد مراسم نوروز را در گذشته زنده میکنند.
ازدحام این گروهها و دستهها به حدی است که گاهی هر گروه باید مدتی منتظر بماند تا نوبت هنرنمایی او برسد.
در ایام نوروز شهر «عشقآباد» از تردد انسانهایی که لباسهای رنگارنگ سنتی پوشیدهاند و در خیابانها مشغول قدم زدن و جولان دادن هستند، رنگارنگ و زیبا میشود.
آلاچیقهایی که در کنار خیابانها و پارکها بر پا شده است و از مردم با شیرینی و شربت پذیرایی میکنند از مظاهر دیگری است که در گوشه و کنار شهر به چشم میخورد و مردم ترکمنستان آن را فراموش نکردهاند.
«نوروز کجه»، «نوروز یارمه»، «بش بارماق»، «باورسک»، «چوربا» (شوربا) و آش با گوشت و شیر از غذاهای دیگری است که مردم در این روز به پختن و خوردن آن مشغول میشوند.
تاببازی، اسبدوانی، کشتی، شطرنج و مهرهبازی و همچنین برگزاری مسابقه خروس جنگی، شاخ زنی میشها از جمله بازیها و ورزشهایی است که این روز مردم را به خود مشغول میدارد.
یکی از بازیهایی که در نوروز ترکمنستان دختران را به خود مشغول میکند، بازی منجق آتدی است که نه فقط یک بازی که یک نوع فالگیری محسوب میشود.
روش این سرگرمی بدین گونه است که دختران دور هم جمع میشوند و یکی از ایشان کاسهای را در دست میگیرد و آن را نزد دخترها میبرد سپس هر دختر در دل نیتی میکند و یک منجوق را که نشانهای دارد مشخص میکند که منجوق متعلق به اوست و در کاسه میاندازد آنگاه یکی از دختران یا زنان به ترتیب یک بیت از شعر بلند منجوق آتدی را میخواند و سپس فردی که کاسه را در دست دارد، بدون آنکه نگاه کند یکی از منجوقها را از کاسه بیرون میآورد آن منجق متعلق به هر کسی که باشد، بیتی که در آن نوبت خوانده شده مربوط به اوست یعنی وی مطابق بیت خوانده شده خواسته و نیت خودش را تفسیر میکند.
برخی از بندهای شعر منجوق آتدی به شرح زیر است:
نروز گلدی، یازگلدی قارقاگلدی، غاز گلدی
اوتوران آدملارا بیلبیلدن آواز گلدی
نوروز آمد، بهار آمد زاغ آمد و غاز آمد
مردم منطقه «قری قلا»، یکی از بخشهای شهر «قزل آروات سابق» یا (سردار امروزی) اعتقادات خاصی درباره زیارتگاههای آن منطقه به نام «بولاماکلی اولیا» و «قیر بی بی جان» دارند که تقدس این زیارتگاهها را به نوروز مرتبط میسازند.
اینان معتقدند در گذشتههای دور دختری با نام بی بی جان در این محل زندگی میکرده که یکی از حاکمان عاشق وی بوده در روز نوروز در این محل در حال تهیه سمنو بوده است که حاکم مذکور قصد میکند به زور به او دست یابد سپس بیبیجان به درگاه خداوند دست نیاز بلند میکند و گریهکنان از او میخواهد که وی را از دست حاکم نجات دهد.
در آن هنگام در وسط زمینی که بین بیبیجان و حاکم قرار داشت شکاف عمیقی ایجاد میشود و دیگ سمنو نیز وارونه میشود و میریزد خود او نیز احتمالا در همانجا مدفون میشود به همین دلیل این مکان را مقدس میشمارند و در ایام نوروز بدانجا میشتابند و با قربانی کردن گوسفند و پختن غذا صدقه میدهند و از درگاه خداوند طلب باران و فراوانی نعمت میکنند.
سرودههای نوروزی:
از جمله ترانههای نوروزی ترانه سنتی «شادیوانه» است که گروههایی از جوانان در این ایام دور هم جمع میشوند و اشعار آن را به طور دسته جمعی میخوانند و بدین طریق اعلام میکنند نوروز فرا رسیده است، ترجمه فارسی برخی ابیات این سرود به شرح ذیل است:
«مختوم قلی» میگوید: ( ترجمه فارسی)
نوروز که فرا میرسد، جهان رنگین میشود
ابرها میغرند و کوهساران در مه غرق میشوند
بیجانها میگریند و زندگی پدیدار میشود
زمین جامه سبزه به تن میپوشد و آبهای روان جاری میشوند
زمین گنجینههای پنهان خود را آشکار میکند
و زبان گنجشکها در منقارش به آواز در میآید
بلبلی ندا میدهد، تمام جهان آباد است
غرور حاکم مشو که جهان خراب میشود
عاشقان خدا همواره زندهاند
آنکه عاشق نباشد در عذاب قیامت گرفتار میشود
تا بهارست سبزه زار و فراوانی هست
و تا خشم هست قیامت هست، دنیا جایگاه تلاش است
«شیدایی» شاعر دیگر ترکمن میگوید: ( ترجمه فارسی)
نوروز فرا رسید و جهان گلستان شد
گلها شکفتند و عندلیبان نغمه سر دادند
سرخوش و شاد باش که هنگام شادی است
روز سیر و گشت و در سبزه زاران است
لالهها شکفتند، صحرا و باغ و بستان شد
نوروز با کرشمه آمد و طبیعت و گلزار شد
رنگ سفید و قرمز و الوان طبیعت را فرا گرفت
از رحمت خداوندی طبیعت سبزه و لاله زار شد
ترجمه فارسی چند بیت از «ملانف» شاعر مشهور ترکمن پایان بخش این نوشته خواهد بود:
شاه و پری و به سیر و سیاحت رفتند، چمن ریحان است امروز
طوطیها نغمه آواز سر دادند و بلبلان زبان در آوردند امروز
تفاوتی نیست بین شاه و گدا برای همه یکسان است امروز
بردهها را بند گشودند، همه جا در امان است امروز