«زرین کوب بسیار متواضع٬ مهربان و برای کسانی که اهل مطالعه و تحقیق بودند بسیار مددکار بود. هیچگونه بخل علمی در زرین کوب ندیدم و هر بار که به یاد او میافتم روحم با حسرت عجین میشود؛ برای اینکه همیشه با خود میگویم از او بسیار بیشتر از این هم میشد بهره گرفت. البته من تا می توانستم از حضورش بهرهمند شدم و در تمامی کلاسهایی که تشکیل می داد چه در مقطع فوق لیسانس و چه در مقطع دکتری شرکت می کردم. اما با وجود این٬ باز هم این حسرت را دارم. با ضرس قاطع میگویم کسانی که امروز به عنوان استادان تراز اول زبان و ادبیات فارسی مشهورند تا به حال یک پاراگراف مثل دکتر «زرین کوب» ننوشته اند نه به لحاظ اتقان علمی و نه به لحاظ بلاغت و فصاحتی که او در نگارش داشت.» (مصطفی ملکیان)
عبدالحسین زرینکوب در ۲۷ اسفند سال ۱۳۰۱ در بروجرد متولد شد. تحصیلات ابتدایی را در زادگاه خویش به پایان برد. تحصیل در دوره ی متوسطه را تا پایان سال پنجم متوسطه در بروجرد ادامه داد و بهدنبال تعطیلی کلاس ششم متوسطه در تنها دبیرستان شهر، برای ادامه ی تحصیل به تهران رفت. این بار رشته ی ادبی را برگزید و در سال ۱۳۱۹ تحصیلات دبیرستانی را به پایان برد. سال بعد به بروجرد بازگشت و به تدریس در دبیرستان های خرمآباد و بروجرد پرداخت. در این دوران، درس های مختلف از تاریخ و جغرافیا و ادبیات فارسی تا عربی و فلسفه و زبان خارجی را تدریس میکرد. در همین دوره، نخستین کتاب او به نام فلسفه، شعر یا تاریخ تطور شعر و شاعری در ایران در بروجرد منتشر شد.
در سال ۱۳۲۴، پس از آنکه در امتحان ورودیِ «دانشکده علوم معقول و منقول» و «دانشکده ادبیات» حائز رتبه ی اول شده بود، وارد رشته ی ادبیات فارسی دانشگاه تهران شد. در سال ۱۳۲۷، دوره ی لیسانس ادبیات فارسی را با رتبه ی اول به پایان رساند، و سال بعد وارد دوره ی دکتری رشته ی ادبیات دانشگاه تهران شد. در سال ۱۳۳۴ از رساله ی دکتریِ خود با عنوان نقد شعر، تاریخ و اصول آن، که زیرنظر بدیعالزمان فروزانفر تألیف شدهبود، با موفقیت دفاع کرد. دکتر زرینکوب در سال ۱۳۳۰ در کنار عدهای از فضلای عصر، همچون محمد معین، پرویز ناتل خانلری، غلامحسین صدیقی و عباس زریاب خویی برای مشارکت در طرح ترجمه ی مقالات دائرةالمعارف اسلام (چاپ هلند) دعوت شد.
از سال ۱۳۳۵ با رتبه ی دانشیاری کار خود را در دانشگاه تهران آغاز کرد و عهدهدار تدریس تاریخ اسلام، تاریخ ادیان، تاریخ کلام و تاریخ تصوف در دانشکده های ادبیات و الهیات شد. دکتر زرینکوب چندی نیز در «دانشسرای عالی تهران» و «دانشکده ی هنرهای دراماتیک» به تدریس پرداخت. وی از سال ۱۳۴۱ به بعد، در فواصل تدریس در دانشگاه تهران، در دانشگاه های آکسفورد و در سالهای ۱۳۴۷ تا سال ۱۳۴۹ در آمریکا به عنوان استاد میهمان در دانشگاههای کالیفرنیا و پرینستون به تدریس پرداخت.
عبدالحسین زرین کوب و قمر آریان
دکتر زرین کوب در سال های ورودش به دانشکده، با خانم قمر آریان آشنا شد. قمر آریان، در گفتوگویی که در سال ۱۳۸۳، در روزنامه ی جام جم چاپ شد، تعریف کرد که آشنایی آنها در فضای دانشکده نزدیک به ۹ سال ادامه یافته بود، تا آنکه سرانجام عبدالحسین زرینکوب، که سیساله شده بود، از آریان خواستگاری کرد.
آریان و زرینکوب در سال ۱۳۳۲ با هم ازدواج کردند و تحصیلات خود را در مقطع دکتری نیز ادامه دادند. (زرینکوب نفر اول و آریان نفر دوم در کنکور دکتری بود) و پس از فارغالتحصیلی، سالهای سفرشان آغاز شد. قمر آریان سالهای بسیاری را همراه با همسرش در هند، چندین کشور اروپایی و عربی و لبنان گذراند.
دکتر عبدالحسین زرینکوب در ۲۴ شهریور ۱۳۷۸ در ۷۷سالگی در تهران درگذشت.
گفتارهایی درباره دکتر زرین کوب (به نقل از پژوهشگران معاصر ایران)
عبدالحسین زرین کوب را نباید به دیده ی یک ادیب سنتی – بهترین نمونه اش بدیع الزمان فروزانفر- نگریست، گرچه هر آنچه از چنان ادیبی انتظار می رود دارا بود؛ و نیز نباید به او به عنوان یکی از بهترین محصولات دانشکده ی ادبیات تهران نگاه کرد. زرین کوب از این هم بیشتر بود...
زرین کوب آگاه از درونه ی فرهنگ و تمدن غرب است. همین دوسویه بازنگریستن و جامعیت در شناخت است که او را بر می انگیزد تا بیندیشد که چگونه می توان فرهنگ امروز ایران را، که در واقع آمیزه ای است از فرهنگ سنتی و فرهنگ مغرب زمین، سرو سامان داد و به هنجارتر کرد و به همین دلیل است که می بینیم زرین کوب، در بسیاری از سخنرانی ها و مقالاتش، بحث غرب گرایی و غرب گریزی، چند و چون فرهنگ ملی، راه های وام گیری فرهنگی از غرب و مسانلی از این دست را پیش کشید.
زرین کوب مورخی است ادیب و ادیبی است مورخ. او تاریخ را که پیوندی نزدیک با علوم انسانی دارد با سبک فاخر و هنرمندانه ای که از احاطه ی او بر ادب پارسی حکایت دارد عرضه می کند.
وقتی در مصاحبه ای از زرین کوب پرسیدند کدام یک از آثارش را بیشتر دوست دارد؟ [باخنده] شاید دو قرن سکوت، دو قرن سکوت اولین کتاب من بود در سال 1329 تا 1335 نوشته و چاپ شد و خیلی هم سر و صدا ایجاد کرد و هنوز آن سر وصدا ها باقی است. چون من تاریخ را به صورت عام در ذهن داشتم . وقتی گفته می شد تاریخ. در نظر من، تاریخ عبارت بود از مجموعه ی جامعه ی قبل از عصر من یا جوامعی که، قبل از عصر من، اسلام در آنجاها ظهور کرده بود. وقتی می گفتم مثلاً جامعه ی یک نسل قبل از من تا ده نسل، تا بیست نسل قبل از من ادامه پیدا می کرد.... که به شکل تاریخ با آنها برخورد می کنم.
اما همان طور که استاد ملکیان اشاره کرده است: «کسانی که امروز به عنوان استادان تراز اول زبان و ادبیات فارسی مشهورند تا به حال یک پاراگراف مثل دکتر «زرین کوب » ننوشته اند نه به لحاظ اتقان علمی و نه به لحاظ بلاغت و فصاحتی که او در نگارش داشت» و جای خالی زرین کوب در قلمرو فرهنگ ایران به این زودی پر نخواهد شد.
گزیده آثار عبدالحسین زرین کوب
1- از کوچه رندان، انتشارات امیرکبیر چاپ اول: 1349
2- بحر در کوزه، انتشارات علمی، چاپ اول: 1366
3- پله پله تا ملاقات خدا، انتشارات علمی، چاپ بیست و ششم: 1384
4- دو قرن سکوت، انتشارات امیرکبیر، چاپ اول: 1336
5- روزگاران ایران (تاریخ ایران از آغاز تا سقوط سلطنت پهلوی)، انتشارات سخن، چاپ اول 1375
6- فرار از مدرسه، انتشارات امیرکبیر، چاپ سیزدهم: 1393