من حدود ۱۰ سال با وزنم، غذاهایم، و بدنم درگیر بودم. من در مورد نحوهی غذا خوردن، کاملا احساس گیجی میکردم. بنابراین حتی در طول دفعات محدودی که وزن کم کردم، دوباره دچار افزایش وزن شدم، زیرا هیچ ایده و نظری نداشتم که چطور باید مناسب بدنم، غذا بخورم.
دوستانی داشتم که بدون فکر، و سریع تصمیم به غذا خوردن میگرفتند. وقتی گرسنه بودند، غذا میخوردند. مواد غذایی که بنظرشان خوب بود را انتخاب میکردند، و وقتی سیر میشدند، دست از خوردن میکشیدند. اینکار برای آنها مانند یک مفهوم اساسی بود، اما برای من، یک کار بسیار دشوار بنظر میرسید.
حالا که من یک مربی سلامتی هستم، در هنگام کار با ارباب رجوعها، ایدهای متفاوت با گذشته دارم. آنها همیشه با یک درخواست مشابه نزد من میآیند: آنها فقط میخواهند که نرمال غذا بخورند.
حقیقت این است که غذا خوردن نرمال، برای هر فردی متفاوت بنظر میرسد. سریعترین راه برای اینکه بطور نرمال غذا بخورید، این است که هر نوع رژیم غذایی، قانون، و سخت گیری را کنار بگذارید، و بجای آن، یاد بگیرید که به نشانههای گرسنگی و سیری بدنتان توجه کنید.
به عقب برگردید و به یاد بیاورید که در چه زمانی نرمالتر غذا میخوردید. ممکن است وقتی باشد که یک بچهی کوچک بودید، یا زمانی که در دانشگاه درس میخواندید. بسیاری از ما میتوانیم زمانی را در زندگیمان بیاد بیاوریم که غذا، مسالهی مهمیبرایمان نبود، و ما بطور طبیعی وزن ثابتی داشتیم. در آن زمان، به چه نوع غذاهایی تمایل داشتید؟ آیا سه وعدهی غذایی بزرگ دوست داشتید یا وعدههای غذایی کوچکتر و بیشتر؟ چه نوع غذاهایی برای شما مناسب نبودند؟
همهی ما دارای خردی درونی هستیم که از هر رژیم غذایی بهتر است، و به ما میگوید که چه زمانی، چه چیزی، و چه مقدار غذا را به روش مناسب بدنمان بخوریم. با اینحال، همانطور که ما رشد میکنیم و از منابع بیرونی، ورودیهای دائمی دریافت میکنیم که به ما میگویند بعد از وقت خاصی، نباید کربوهیدرات بخوریم و یا موز مقدار زیادی قند دارد؛ ما اعتمادمان را نسبت به سیگنالهایی که بدنمان بطور طبیعی در اختیارمان قرار میدهد، از دست میدهیم.
برای اینکه نرمال غذا بخوریم، باید با خرد ذاتی بدنمان، دوباره ارتباط برقرار کنیم و هر چیزی که مانع توجه ما به خرد درونیمان میشود را از بین ببریم. در این مقاله چند گام که ممکن است به شما کمک کند با یک الگوی نرمال غذا بخورید را بیان کردهایم:
برای دو روز، فقط در زمانی که گرسنهاید، غذا بخورید
خودتان را به چالش بکشید تا فقط وقتی غذا بخورید که بدنتان واقعا درخواست میدهد. بسیاری از ما آنقدر عادت کردهایم که در زمانهای خاصی غذا بخوریم که نشانههای گرسنگیمان را نادیده میگیریم. بعضی از ما حتی دیگر مطمئن نیستیم که گرسنگی چه حسی دارد.
برای دو روز، فقط وقتی غذا بخورید که کاملا مطمئنید واقعا گرسنه هستید. احتمالا در معدهتان، احساس گرسنگی خواهید کرد اما از اینکار بعنوان فرصتی برای شناختن حس گرسنگیتان استفاده کنید.
چیزی بخورید که برایتان ممنوع است
بسیاری از ما نمیتوانیم یک روش نرمال برای غذا خوردن پیدا کنیم، چون خودمان را از خوردن مواد غذایی خاصی منع میکنیم و سپس آنها بطور عجیبی بر ما مسلط میشوند. به احتمال زیاد به ما گفته شده که نباید شیرینیها و کربوهیدراتها را بخوریم.
وقتی یک جنگ دائمی بین آنچه که میخواهید بخورید و آنچه که احساس میکنید باید بخورید وجود دارد، غیر ممکن است که در مورد غذاها، احساس نرمالی داشته باشید. و یکی از راههای مورد علاقهی من برای اینکه از جذابیت این غذاهای ممنوعه بکاهید، این است که آنها را بیشتر در دسترستان قرار دهید.
اگر شکلات باعث اضطراب شما میشود، شکلاتی با بهترین کیفیت را در کیف دستیتان بگذارید و به خودتان اجازه دهید که وقتی واقعا هوس شکلات کردید آن را بخورید. هنگامیکه اجازه میدهید این غذا به زندگیتان برگردد و میبینید که با لذت بردن از آن هیچ اتفاق وحشتناکی نمیافتد، کم کم، زیاده روی در مصرف آن را بطور ریشهای کنار میگذارید، و آن مادهی غذایی تسلط کمتری بر شما پیدا خواهد کرد.
بدن خودتان را بررسی کنید
درمورد اینکه کدام مادهی غذایی شما را سیر و خوشنود میکند، کدامها به شما انرژی میدهند، و کدام غذاها باعث میشوند احساس ناراحتی و گرسنگی کنید کنجکاوی کنید.
اگر دائما بعد از ناهار یا سالاد روزانهتان، به دنبال چیز دیگری میگردید، فکر کنید که آیا آن سالاد، واقعا شما را سیر میکند یا نه! شاید لازم باشد تا مقداری روغن سالم یا پروتئین به سالادتان اضافه کنید یا علاوه بر آن، یک نصفه ساندویچ بخورید.
باید بدانید چه نوع غذاهایی باعث کامیابی و احساس خوب در شما میشوند و کدامها نه. میتوانید از اینکار لذت ببرید. اینکار اساسا یک آزمایش بزرگ برای شناخت بهتر خودتان است. هیچ رژیم غذایی نمیتواند این اطلاعات را به شما بدهد. این اطلاعات فقط از طریق توجه شما به خودتان، بدست میآیند!