آمار ازدواج در ایران پایین میآید و سن ازدواج بالا میرود. این خبر چندان جدید نیست. چند سالی است که کارشناسان درباره آن هشدار میدهند و ثبت احوال مدام آمارهای تازه از این مسئله ارائه میدهد.
اما با همه اینها اتفاقی نیفتاده و همچنان این مسئله پیش روی خانوادههاست که جوانهایشان تمایل چندانی برای ازدواج ندارند و سن شان بدون اینکه خانواده مستقلی تشکیل داده باشند، بالا میرود.
ازدواج و آمار منفی
طبق آخرین آمار سازمان ثبت احوال، سال گذشته ۷۲۴ هزار و ۲۴۵ مورد واقعه ازدواج رخ داده یعنی در هر ماه ۶۰هزار و ۳۶۲ واقعه ازدواج و در هر شبانه روز هزار و۹۸۵ مورد و در هر ساعت ۸۳ واقعه ازدواج به ثبت رسیده است.
علی اکبر محزون مدیرکل اطلاعات آمار و جمعیت ثبت احوال میگوید: « آمارها کاهش منفی ۵ر۶ درصدی را نشان میدهد که البته از سال ۹۰ شاهد رشد منفی ازدواج در کشور بوده ایم. به طوری که در سال ۹۰ منفی ۹ر۱ درصد در سال ۹۱ منفی ۱ر۵درصد و در سال ۹۲ نیز با کاهش منفی ۷ر۶ درصدی مواجه بوده ایم.
در بین استانهای کشور، استانهای کردستان با ۵ر۱۲ درصد، اردبیل با ۳ر۱۲ درصد و زنجان با ۸ر۱۱ درصد بیشترین و استانهای البرز با ۹ر۶، تهران با ۷ و کرمان با ۷ر۷ درصد کمترین نرخ ثبت ازدواج را داشته اند.
از طرفی سن ازدواج هم بالا رفته است. در بین مردان ازدواج بیشتر در گروه سنی ۲۵ تا ۲۹ سال ثبت شده یعنی ۹ر۳۶ درصد کل ازدواجها. در بین زنان هم بیشترین آمار ازدواج در گروه سنی ۲۰ تا ۲۴ سال بوده که معادل ۲ر۳۱ درصد کل ازدواجها میشود.
طبق گزارش ثبت احوال میانگین سنی ازدواج مردان ۱ر۲۸ و زنان ۵ر۲۳ بوده که آمار سال قبل در بین مردان ۸ر۲۷ و در زنان ۱ر۲۳ بوده است و البته این سن در سالهای قبلتر نیز به مراتب کمتر بود.
علاوه بر اینکه سن ازدواج بالا رفته، ازدواج در بالای سن متعارف زنان و مردان هم زیادتر شده است. یعنی ۴ر۱۰ درصد ازدواجهای مردان بالای سن متعارف ازدواج انجام شده که نسبت به سال قبل ۴ر۹ افزایش داشته و همچنین سن متعارف ازدواج زنان هم نسبت به سال قبل آن که ۵ر۱۲درصد بوده به ۵ر۱۴درصد افزایش پیدا کرده است.
چند ماه پیش هم دراین باره هشدار داده شده بود. جلیل دوروزی رئیس سلامت نوجوانان، جوانان و مدارس دانشگاه علوم پزشکی ایران گفته بود که ۳۰ درصد جوانان گروه سنی ۲۰ تا ۳۵سال کشور که در واقع ۱۲ میلیون نفر هستند، ازدواج نکردهاند.
بی پولی یا بی تعهدی؟
اما دلیل اصلی این تاخیرها و بالا رفتن سن ازدواج چیست؟ از جوان ترها بپرسی از مشکلات اقتصادی به عنوان متهم ردیف اول نام میبرند.بالا رفتن آمار بیکاری، حقوقهای کمی که متناسب با نرخ تورم نیست، مشکل مسکن و البته هزینههای عجیب و غریب مراسم ازدواج غولهایی هستند که هر جوانی جرات نمیکند با آنها بجنگد. بسیاری از جوانان میگویند خانه پدری از همه جا بهتر است و مگر بیکار هستیم که با ازدواج برای خودمان دردسر درست کنیم!
اما کارشناسها مسائل دیگر را هم مطرح میکنند؛ مسائلی مثل گسترش ازدواج سفید یا همخانگی که باعث شده تعدادی از جوانهای در سن ازدواج به جای تشکیل خانواده به صورت رسمی، بدون عقد رسمی با هم زندگی کنند و البته زیر بار ازدواج و تعهدهای آن نروند. جلیل دوروزی میگوید:«مساله همخانگی موجب شده که برخی از جوانان بدون عقد رسمی و ثبت با هم زندگی کنند و منجر به پدیده شوم هم خانگی شده است.باید به این مساله حساس باشیم زیرا در سال ۱۹۶۰ در آمریکا کمتر از نیم میلیون جوان، هم خانه بودند که این آمار اکنون به شش میلیون و ۶۰۰ هزار نفر رسید و عدم تمایل به ازدواج در کل دنیا در حال رخ دادن است.»
از طرفی فراهم بودن زمینه انحرافات اخلاقی و روابط جنسی و آزاد بین دختران و پسران نیاز به ازدواج را در آنها کاهش داده که البته این مسأله بلوغ جنسی زود رس و افزایش انحرافات اخلاقی را هم همراه دارد.
تغییر سبک زندگی
وقتی شیوههای زندگی تغییر میکند در آداب و رسوم هم تغییرات اتفاق میافتد. دیگر خبری از ازدواجهای ساده نیست و صحبت از باغ و تالارهای چند میلیون تومانی است تازه اگر خرج آرایشگاه،لباس و ماشین عروس، تامین جهیزیه و… را ندیده بگیریم!
از طرفی دیگر جوانهای امروزی به دلیل تغییر این سبک زندگی به رفاه تمایل زیادی دارند و حاضر نیستند در ابتدای زندگی کمبودها و کم و کسریها را به جان بخرند و با هم زندگی را کم کم بسازند. جوانهایی که میخواهند از همان اول در یک خانه لوکس و با همه امکانات و وسایل در بهترین نقطه شهر زندگی شان را شروع کنند و چون همه اینها معمولا فراهم نمیشود، قید ازدواج را میزنند. البته خیلیها هم حق را به جوان ترها میدهند که با این بیکاری و بالا بودن خرج زندگی،توان چرخاندن چرخ آن را نداشته باشند و امیدوار نباشند که در آینده صاحب زندگی بهتر شوند.
دکتر محمود گلزاری معاون ساماندهی امور جوانان وزارت ورزش و جوانان میگوید: «نقطه اول چالشها بی انگیزه بودن بخشی از جوانان در مورد ازدواج است و مطالعات ما نشان میدهد ۵۰درصد دلیل بی انگیزگی جوانان مسائل اقتصادی و اشتغال است. میانگین نرخ بیکاری جوانان ۱۰درصد بالاتر از نرخ بیکاری جامعه است. همچنین مسائل فرهنگی نیز مثل ترس از ازدواج، ترس از مسئولیت در این زمینه موثر است و باعث بروز ایجاد روابط نامشروع میشود. مجموعه اینها باعث شده که در کشور نزدیک به ۱۰میلیون فرد در آستانه ازدواج داشته باشیم که مجرد هستند.»
مشکلات همسریابی سنتی
کارشناسان اجتماعی معتقدند شیوههای ازدواج در ایران ناکارآمد شده و همین هم به بالا رفتن آمار ازدواج دامن میزند. گلزاری میگوید: «چالش دوم ما بعد از مشکلات اقتصادی، مشکل همسریابی است. به این معنی که برخی دختران و پسران انگیزه و امکانات ازدواج را دارند، اما فرد مناسب را پیدا نمیکنند. مکانیزم همسریابی در جامعه ما یک مکانیزم سنتی بوده اما این مسئله به دلایلی مثل گسترش شهرنشینی، هستهای شدن خانوادهها و افزایش فاصلههای اجتماعی دیگر جواب نمیدهد و جوانان هم حاکمیت والدین را قبول ندارند. این باعث میشود که بسیاری از دختران ما در تجردهای ناخواسته به سر ببرند و سنشان بالا رفته و به تجرد قطعی برسند. در پسران نیز به همین شکل است که روابط گستردهای برقرار کرده و سپس دچار بدبینی شده و ازدواج نمیکنند.»
مسائلی دیگری چون بالا رفتن میزان تحصیلات به خصوص بین دختران، از بین رفتن توازن بین تعداد دختران و پسران در آستانه ازدواج و مشکلات فرهنگی مثل بد شمردن تقاضای ازدواج از طرف دختران یا در نوبت ازدواج بودن خواهران و برادران بزرگتر که منجر به ازدواج نکردن کوچکترها میشود، هم به عنوان دلایل بالا رفتن سن ازدواج و کاهش آمار ازدواج اعلام میشود.
اما واقعیت این است که درباره تمام اینها تا به حال بیشتر حرف زده شده و خبری از اتفاق جدید برای از بین بردن هرکدام از این موانع به خصوص مشکلات اقتصادی جوانان، نیست. با وجود بی علاقگی به تعهد که بین جوانهای این دوره و زمانه بیشتر به چشم میخورد،میل ذاتی و فطری برای داشتن همدم و تشکیل خانواده وجود دارد که با سرراه قرار گرفتن هرکدام از این غولها، این میل هر روز کمرنگتر شده و به تجرد منجر میشود. اتفاقی که خواسته جوانها و خانوادههایشان نیست اما میافتد و باز هم فقط آمار برایش اعلام میشود.