در طول تاریخ زمان هایی بوده که انسان ها به هر گزینه زنده ای روی سیاره به عنوان وسیله ای جدید برای نابودی یکدیگر چنگ زده اند. ما جنگل ها را نابود کرده ایم، عناصر موجود را به یغما برده ایم و ادیان، فلسفه، علم و هنر را تحریف کرده ایم، تا خواست انسان برای به پا کردن جنگ و خونریزی را تحقق بخشیم.
در این مسیر، انسان حتی از برخی از خطرناک ترین ویروس ها، باکتری ها و قارچ های موجود در طبیعت نیز اسلحه ساخته است. استفاده از سلاح های زیستی به دوران باستان باز می گردد. به 1500 سال قبل از میلاد مسیح؛ زمانی که هیتی های آسیای صغیر قدرت بیماری های مسری را شناختند و قربانی های طاعون زده را به سرزمین های دشمنان شان فرستادند.
ارتش های باستانی نیز از دیرباز به قدرت سلاح های زیستی پی برده بودند و اجساد آلوده را با منجنیق به درون استحکامات دشمنان پرتاب یا اقدام به آلوده کردن چاه های آب آنها می کردند.
از زمان های دور، پیشرفت در پزشکی منجر به شناخت گسترده تری از عوامل بیماری زای مضر و روش مبارزه بدن ما با آنها شده است ولی هم چنان که این پیشرفت ها منجر به واکسیناسیون و درمان بیماری ها شده باعث ساخت سلاح از مخرب ترین و خطرناک ترین جانداران کره زمین نیز شده است. نیمه اول قرن بیستم شاهد استفاده از سلاح زیستی سیاه زخم توسط هر دو کشور آلمان و ژاپن و همزمان پیشرفت متعاقب برنامه های مربوط به سلاح های زیستی توسط کشورهایی مانند ایالات متحده، انگلستان و روسیه بوده است.
امروزه استفاده از سلاح های زیستی تحت قرارداد سلاح های زیستی 1972 و پروتوکل ژنو ممنوع شده است. اما با اینکه تعدادی از کشورها مدت هاست ذخیره سلاح های زیستی شان را از بین برده اند و تحقیق درباره آن را متوقف کرده اند، تهدید سلاح های زیستی هم چنان به قوت خود باقی است.
10- وبای گاوی- میراث چنگیز
وقتی در قرن 13 چنگیز خان به اروپا حمله کرد، به صورت ناخواسته سلاح زیستی ترسناکی را برای استیلا بر اروپا به همراه آورد. گوساله خاکستری جلگه ای که از آن به عنوان غذا استفاده می شد، نوعی طاعون گاوی را به همراه آورد که امروزه در دنیا با نام آلمانی آن شناخته می شود: «ریندرپست».
ریندرپست که در فارسی به «گاومیری» یا «وبای گاوی» شناخته می شود، توسط ویروسی شبیه به ویروس سرخک به وجود می آید و بر گوساله ها و دیگر حیوانات نشخوارکننده تاثیر می گذارد. این بیماری شدیدا واگیردار است و باعث ایجاد تب، از دست دادن اشتها، اسهال خونی و التهاب در غشاهای مخاطی می شود.
این بیماری شش تا 10 روز به طول می انجامد تا زمانی که حیوان نهایتا به خاطر کم آبی از پا درآید. در طول قرن ها، انسان ها حیوانات آلوده به ریندرپست را به گوشه های مختلف جهان برده اند که منجر به مرگ میلیون ها گوساله و احشام دیگر و حیوانات وحشی شده است. بعضی وقت ها این رخداد در آفریقا به قدری شدید بوده که با ایجاد قحطی، شیرهای گرسنه را به آدمخواری و گله داران ورشکسته را به خودکشی کشانده است.
به لطف قرنطینه گسترده و برنامه های واکسیناسیون، ریندرپست در بیشتر دنیا تحت کنترل درآمده است. در حالی که چنگیزخان تصادفا از ریندرپست به عنوان یک سلاح استفاده کرد، بسیاری از کشورهای مدرن دنیا هم در شیوع این بیماری بی گناه نیستند. هم کانادا و هم ایالات متحده مطالعاتی درباره استفاده این ویروس به عنوان سلاحی ضد چهارپایان کرده اند.
9- آبله- پتوهای قاتل
عبارت سلاح های زیستی تصاویری ذهنی از آزمایشگاه های استریل دولتی، لباس های مخصوص مواد خطرزا و لوله های آزمایش پر از مایعات مخرب با رنگ های روشن را به یاد می آورد، اما از قدیم سلاح های زیستی شکل های ساده تری داشته اند: یک تبعیدی سرگردان، پاکتی پر از کک های آلوده به طاعون یا حتی در دوران جنگ فرانسوی ها با سرخپوستان آمریکا، فقط یک پتو، طبق دستورات فرمانده جفری امرست، نیروهای انگلیس در عملی شنیع و نفرت انگیز پتوهای آلوده به آبله را در میان قبیله های سرخپوست در اتاوا توزیع کردند.
ساکنان بومی آمریکا در آن زمان به این بیماری کاملا حساس بودند؛ آنها برخلاف مهاجمان اروپایی از قبل هیچ مواجهه ای با آبله نداشتند به همین خاطر هم هیچ درجه ای از ایمنی را نیز نسبت به آن نداشتند، در نتیجه بیماری در میان قبیله ها مانند آتش گسترش یافت و باعث مرگ بسیاری از بومی ها شد.
عامل بیماری آبله ویروسی به همین نام است و میزان مرگ و میر شایع ترین سویه این بیماری در حال حاضر 30 درصد است. تب بالا، درد بدن، دانه هایی متشکل از برآمدگی ها و زخم های پر از مایع تا زخم های فرورفته و دائمی از علائم آبله هستند. این بیماری عمدتا توسط ارتباط مستقیم با خون یا مایعات بدن فردی آلوده منتشر می شود، ولی در محیط های بسته و محصور توسط هوا هم منتقل می شود.
در سال 1967 سازمان بهداشت جهانی دست به تلاشی برای ریشه کن کردن آبله از طریق واکسیناسیون همگانی زد. در نتیجه در سال 1977 آخرین مورد آبله طبیعی مشاهده شد. اکنون این بیماری به صورت موثری از جهان حذف شده است، ولی گونه های آزمایشگاهی آبله هنوز هم موجود است. روسیه و ایالات متحده انبارهای تاییدشده ای از این ویروس دارند؛ ولی از آنجا که آبله در برنامه سلاح های زیستی چندین دولت نقش داشته است، مشخص نیست هنوز چند ذخیره از ویروس آبله موجود است.
مرکز کنترل بیماری ها، آبله را به خاطر میزان بالای مرگ و میرش و این حقیقت که این بیماری توسط هوا هم منتقل می شود، در دسته A سلاح های زیستی طبقه بندی می کند. در حالی که واکسن آبله وجود دارد، معمولا فقط پرسنل درمانی و ارتش واکسیناسیون می شوند؛ یعنی اگر آبله به عنوان اسلحه استفاده شود، بقیه مردم در معرض خطر قرار دارند.
اما چگونه ممکن است این ویروس رها شود؟ احتمالا به صورت ذرات هوایی یا حتی به صورت سنتی؛ فرستادن فردی آلوده به منطقه موردنظر. اما از آن بدتر این است که برای برخی از سلاح های زیستی دیگر، هیچ واکسن مناسبی در دست نداریم. تنها راه برای جلوگیری از ابتلا به سلاح بعدی، جلوگیری از تماس با آن است.
8- تب ابولا- سلاح خفاشی
قاتل با سابقه دیگری که در قالب حدود ده تب خونریزی آور ویروسی وجود دارد (بیماری های کشنده ای که بعضی اوقات با خونریزی فراوان شناخته می شوند) ویروس مشهور ابولاست. ابولا در اواخر دهه 1970 با کشتن صدها نفر در زئیر و سودان شروع به خبرسازی کرد. در دهه های بعد از آن، ابولا شهرت مرگ آور خودش را طی وقایعی در آفریقا حفظ و حتی ثابت کرد که در شرایط کنترل شده نیز می تواند سر به طغیان بگذارد. از زمان کشف اش تا به حال حداقل هفت رخداد همه گیری آن در بیمارستان ها و آزمایشگاه ها در آفریقا، اروپا و ایالات متحده به وقوع پیوسته است و آخرین مورد آن نیز هنوز به طور کامل حل نشده است.
با توجه به اینکه این ویروس اولین بار در کنگو کشف شد (نام ویروس نیز از رودخانه ای در همین منطقه گرفته شده است). دانشمندان حدس می زنند که این ویروس به طور طبیعی از بدن جانوری آفریقایی منشا گرفته باشد. اما ناحیه دقیق و محل سکونت آن هنوز به صورت یک معما باقی مانده است، چرا که همیشه بعد از آلوده کردن انسان ها و میمون ها با آن رو به رو شده ایم. تحقیقات اخیر نشان می دهد خفاش های میوه خوار و شاید میمون ها می توانند منشا احتمالی ویروس باشند.
هنگامی که ابولا در بدن میزبانی حضور دارد، می تواند دیگران را از طریق تماس مستقیم با خون یا ترشحات دیگر بدن آلوده کند. در آفریقا، این ویورس خود را به عنوان ویروس ماهری در انتشار این بیماری در بیمارستان ها و کلینیک ها نشان داده است. یک فرد آلوده می تواند انتظار بروز علائم را در دو تا 21 روز بعد داشته باشد. علائم معمول شامل سردرد، درد عضلانی، گلودرد و ضعف همراه با اسهال و استفراغ است. برخی از بیماران خونریزی داخلی و خارجی را هم تجربه می کنند. 60 تا 90 درصد بیماران بعد از هفت تا 16 روز از پا در می آیند.
پزشکان نمی دانند چرا بعضی بیماران راحت تر از دیگران بهبود می یابند، یا نحوه درمان بیماری چگونه است. واکسنی برای ابولا وجود ندارد و واکسن هایی که هم اکنون به عنوان درمان به کار می روند؛ هنوز در مرحله آزمایش هستند. در حالی که بسیاری از متخصصان درمانی تلاش کردند تا ابولا را بهتر درمان کرده و از بروز آن جلوگیری کنند، گروهی از دانشمندان شوروی تصمیم گرفتند تا از آن به عنوان اسلحه استفاده کنند.
در ابتدا آنها برای کشت ابولا در آزمایشگاه با مشکلاتی مواجه شدند. اما تا اوایل دهه 1990 این مشکل را برطرف کردند. در حالی که ویروس به صورت طبیعی از طریق تماسم فیزیکی با ترشحات بدن منتقل می شود، محققان مشاهده کرده اند که ابولا در شرایط آزمایشگاهی از طریق هوا هم منتقل می شود. امکان تبدیل شدن به سلاح و ذرات معلق ویروس که می توانند از طریق هوا پخش شوند، جایگا ابولا و دیگر ویروس های تب های خونریزی دهنده را در دسته A سلاح های زیستی به عنوان کاندیدای همیشگی تثبیت می کند.
روش استفاده از یک سلاح زیستی لزوما نباید زرق و برق دار و نمایشی باشد. در نظر داشته باشید سلاح زیستی بعدی فهرست ما فقط با انتقال از طریق تمبرهای پستی چه میزان توجهی به خود جلب کرد.
7- سیاه زخم- مخوف ترین سلاح زیستی
در پاییز سال 2001 نامه هایی حاوی پودر سفید کمیابی به اداره های مجلس سنا و برنامه های تلویزیونی خبری آمریکا فرستاده شد. وقتی خبر پخش شد که پاکت ها حاوی هاگ باکتری مرگ آور سیاه زخم بود، وحشت همه جا را فرا گرفت. پاکت سیاه زخم به 22 نفر حمله کرد و پنج نفر را کشت. هفت سال بعد، اف بی آی در پی تحقیقاتش به دانشمندی دولتی در حوزه سیاه زخم رسید که البته قبل از بسته شدن پرونده خودکشی کرد.
به لطف میزان بالای مرگ و میر و پایداری محیطی سیاه زخم، باکتری سیاه زخم نیز جزو دسته A سلاح های زیستی طبقه بندی شده است. این باکتری در خاک زندگی می کند، جایی که معمولا حیوانات علف خوار هنگام خورد غذا با هاگ در آن تماس قرار می گیرند. انسان هم می تواند با لمس هاگ ها، تنفس یا خوردن آنها آلوده شود.
بیشتر موارد آلوده گزارش شده گرفتار سیاه زخم پوستی هستند که از طریق تماس پوستی با هاگ ها منتقل شده است. مرگ آورترین نوع سیاه زخم، نوع تنفسی آن است، یعنی شرایطی که هاگ ها به ریه ها می روند و بعد سلول های ایمنی، آنها را به داخل گره های لنفاوی حمل می کنند. در این ناحیه هاگ ها تکثیر می شوند و سم آزاد می کنند که سبب علائمی مانند تب، حالت تهوع، استفراغ، اسهال و زخم های سیاه می شود. سیاه زخم تنفسی بیشترین میزان مرگ و میرا را از بین سه نوع سیاه زخم به خود اختصاص می دهد.
به جز کمبود واکسیناسیون همگانی که در مورد تمام سلاح های زیستی به نحو وحشت آوری مشترک است، دیرپایی سیاه زخم است که از آن عاملی مهلک ساخته است. بسیاری از عوامل مضر زیستی تحت شرایطی خاص، فقط مدت کوتاهی می توانند زنده بمانند. اما باسیل جان سخت سیاه زخم می تواند برای 40 سال یا بیشتر در قفسه ای به جا بماند و باز هم مرگ آور باشد. این ویژگی ها باعث شده تا سیاه زخم به محبوب ترین برنامه سلاح های زیستی در سراسر جهان تبدیل شود.
دانشمندان ژاپنی در اواخر دهه 1930، به وسیله سیاه زخم تنفسی آزمایش هایی بر روی انسان ها انجام دادند. نیروهای انگلیس در سال 1942 آزمایشی برای آلوده کردن تمام جزیره گرینیارد به وسیله بمب های سیاه زخم اجرا کردند و 44 سال بعد 280 تن فرمالدهید برای از بین بردن این آلودگی مصرف شد. در 1979 شوروی سابق به صورت تصادفی سیاه زخم تنفسی را آزاد کرد که طی آن 66 نفر کشته شدند.
امروزه باسیل سیاه زخم یکی از مشهورترین و مخوف ترین سلاح های زیستی باقی مانده است. طی سال ها، برنامه های جنگی زیستی زیادی برای تولید سیاه زخم به وجود آمده اند و با اینکه واکسن این بیماری موجود است، واکسیناسیون همگانی فقط هنگامی که بیماری اپیدمی شود در دسترس همگان قرار می گیرد.