کارگردانی و نوشته شده توسط اتان و جوئل کوهن، برادرانی که آثاری قابل ستایش همچون "فارگو”، "لبوفسکی بزرگ” و "جایی بری پیرمردها نیست” را ساختهاند، آنها از فیلم به عنوان یک مدیوم بصری استفده میکنند تا داستان بارتون فینک را بیان کنند، داستانی که بسیار قوی زندگی شخصیت بارتون فینک را که به خاطر غرور هنریاش به تحلیل رفته، به نمایش میکشد.
فیلمی به کارگردانیِ فدریکو فلینی، کارگردانی که شناخته شده است برای فیلمهایی همچون "هشت و نیم”، "آمارکورد”، "روما” و "ساتیریکون”، "زندگی شیرین” یک طنر تلخ و مکرر را دربارهی سبک زندگی افراطی و ولخرجانهای که در شهر رم وجود دارد به تصویر میکشد.
پیتر بردشاو و بقیه منتقدان سینمایی گاردین ستونی دارند به نام guilty pleasure. ترجمهاش به فارسی میشود چیزی در مایه «لذت گناهآلود».
چه هنر را از فیلمسازی نمایان کنیم و چه نکنیم، کارگردانها و نویسندهها اغلب مدیومهای بصری خودشان را برای بیان داستان استفاده میکنند. ایدئولوژیها، تئوریها و یا هرچیز دیگر به عنوان پیام و مفهومی است همیشه در حال رمزگشاییِ این مدیوم بصری و دیداری، به امید اینکه تماشاگران پیام را دریافت کنند. راز ساختن یک فیلم موفق، مخصوصا وقتی که دارد داستان میگوید، دوری از سخنرانی و نصیحت کردن است.
نمی شود گفت که دیه گو مارادونا تنها ورزشکاری است که ساخت فیلم درباره اش مشتری دارد و خیلی ها طرفدارش می شوند چرا که ستارگانی همچون «محمد علی» هم در زمره سوپراستارهایی بوده اند که ارزش ساخت فیلم را داشته اند که البته فیلم آنها هم با استقبال مواجه شد.
دیدن آدم هایی که می شناسیم روی پرده سینما جذابیت خودش را دارد.
ژانر علمی تخیلی یکی از ژانرهای پرحاشیه سینما بوده و برخی از جسورانهترین فیلمهای سینما در این ژانر ساخته شدهاند. بعضی این ژانر را ویژه کودکان توصیف کردهاند که مجالی است برای دیدن دنیاهای دیگر.