جوانی تحصیل کرده و دانشمند پیش شخصی ثروتمند رفت که دخترش را خواستگاری کند! همین که مرد چشمش به قیافیه ی جوان افتاد، ازاینکه چنین دامادی داشته باشد بسیار خوشحال شد.
خانمی یک طوطی خرید. اما روز بعد آن را به مغازه پرنده فروشی برگرداند. او به صاحب مغازه گفت این پرنده صحبت نمی کند. صاحب مغازه گفت:«آیا در قفسش آینه ای هست؟
زنی سه دختر داشت که هر سه ازدواج کرده بودند. یک روز تصمیم گرفت میزان علاقه ای که دامادهایش به او دارند را ارزیابی کند.
آقای دست و دلباز ﭘﻮل ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ... ﺍﺯ ﺟﻠﻮی ﯾﻪ ﺷﯿﺮﯾﻨﯽ ﻓﺮﻭﺷﯽ ﺭﺩ می شده. ﻫﻮﺱ ﺷﯿﺮﯾﻨﯽ می کنه. ﺩﻟﺸﻮ می زﻧﻪ ﺑﻪ ﺩﺭﯾﺎ ﻭ می ره ﺩﺍﺧﻞ ﺷﯿﺮﯾﻨﯽ ﻓﺮﻭﺷﯽ.
برای ملاقات شخصی به یکی از بیمارستانهای روانی رفتیم. بیرون بیمارستان غلغله بود. چند نفر سر جای پارک ماشین دست به یقه بودند.
قرمز جدی، مجموعه ای از 12 داستان از دنیا مقدم راد است که تحت عنوان جهان تازه داستان از سوی نشر چشمه منتشر شده است.
الو ... الو... سلام. کسی اونجا نیست ؟؟؟؟؟ مگه اونجا خونه ی خدا نیست؟ پس چرا کسی جواب نمیده؟