شیفتگى آن است كه چشمان زنى را دوست بدارید ... بى آنكه رنگ آن را بیاد بیاورید ... «گوته»
مرا به یاد خیابانی بینداز پر از پاییز و مردی که دست هایم رابه "مهر" می گرفت.
پاییز بسیار نزدیک است و تا تغییر چهره طبیعت زیاد فاصله نداریم. رنگ های قرمز، زرد، نارنجی و قهوه ای همه گیاهان و درختان را در بر می گیرند و زیبایی نقاشیگونهای به آنها می بخشند که فقط در روزهای سرد پاییز دیده می شوند.
با خزان طبیعت، برگ درختها هم یکی یکی زرد و قرمز و نارنجی میشوند. انگار با یک فرمان همزمان رنگ عوض میکنند و بعد برگها شروع میکنند به ریختن. فکر میکنید این هم نوایی عظیم چطور در طبیعت اتفاق میافتد؟
بیچاره پاییز … دستش نمک ندارد! این همه باران به آدم ها می بخشد اما همین آدم ها تهمت ناروای خزان را به او می زنند …
درست است که تابستان از نیمه گذشته و به پایان خود نزدیک می شود اما نباید فکر کنید تنها در تابستان است که می توانید به آرامش برسید. بهتر است بدانید با نزدیک شدن به فصل پاییز و پایین آمدن درجه هوا و رنگارنگ شدن برگ های درختان هم هنوز فعالیت هایی وجود دارند که شما را به آرامش برسانند.
برگها کارخانههای طبیعی تولید غذا هستند. گیاهان آب و کربن دیاکسید را از محیط اطراف گرفته و با استفاده از نور خورشید آنها را به اکسیژن و گلوکز تبدیل میکنند.