شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد؛ لحظه ای که نمی دانید از کجا آمده اید، در این جهان درندشت چه می کنید. کجای قصه زندگی خود ایستاده اید و قبل از آن چه شده و بعد از آن چه می شود.
دیدن کفشهای فرسوده در قدم زدنهای خسته ... غمگین ترین تصویر دنیا است عزیز ... مخصوصا اگر آن کفشها که می بینی پای مردی باشد که پدرت است.
اگر راز فقط از آنِ خودمان باشد، ارزشی ندارد. برای اینكه یك راز، راز بماند، باید آن را به كسی گفت.
اسراری در این سوی زندگی وجود دارند و اسراری در آن سو. همه جا پُر از اسرار است؛ بهتر آنكه اسرار را پذیرا باشیم و چیزی نپرسیم.
این روزها تنهایی مشکل حادی است. جهان بیشتر و بیش از پیش به هم متصل شده است، اما بسیاری از مردم در داخل آن احساس تنهایی می کنند. در واقع، می توانید احساس تنهایی کنید، حتی اگر با اشخاصی زیادی در تعامل باشید.
داشتن روابط خوب با دیگران و حفظ آن مهم ترین کار در زندگی شماست، درست در ابتدای لیست کارهایتان!
تنهای تنها، درست در دشت بی انتهای هیچ کجا. وقتی که همه راه ها در برابرش بسته است و از همه و از همه گذشته خسته است... این چنین وضعیتی انسان را به تعلیق در می آورد؛ ولی...ولی رازی هست در ماندگاری انسانی که قرن هاست.
