سمیه قاسمی دوشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۴ - ۰۲:۰۰

داشتم از گرما می مُردم. به راننده گفتم دارم از گرما می میرم.راننده كه پیر بود گفت: «این گرما كسی رو نمیكشه.» گفتم: «جالبه ها، الان داریم از گرما كباب می شیم، شش ماه دیگه از سرما سگ لرز می زنیم.»


ندا نیک روش يكشنبه ۱۴ تير ۱۳۹۴ - ۲۳:۰۰

دختر خردسالی وارد یک مغازه جواهر فروشی شد و به گردن بند یاقوت نشانی که در پشت ویترین بود اشاره کرد و به صاحب مغازه گفت:«این گردن بند را برای خواهر بزرگم می خواهم. ممکن است آن را به زیباترین شکل ممکن بسته بندی کنید؟»


نازنین نظریان جامی يكشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۴:۰۰

امیر ارسلان در تاریخ ادبیات فارسی کتاب مهمی است، زیرا از طرفی آخرین نمونه ی رمان به سبک سنتی فارسی است یعنی شبیه قصه هایی مانند حسین کرد شبستری و رموز حمزه و از طرف دیگر جز اولین متون ادبی فارسی است که شباهت هایی به رمان از نوع غربی اش دارد.


مریم عبدالله زاده پنجشنبه ۲۵ دی ۱۳۹۳ - ۱۵:۳۰

امت فاکس، نویسنده و فیلسوف معاصر، هنگامی که برای نخستین بار به آمریکا رفته بود برای صرف غذا به رستورانی رفت. او که تا آن زمان، هرگز به چنین رستورانی نرفته بود در گوشه ای به انتظار نشست با این نیت که از او پذیرایی شود.


مریم عبدالله زاده پنجشنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۳ - ۰۷:۱۵

هر وقت این خانم سر کلاس حاضربود، حتی اگر نصف کلاس غایب بودند، جناب مجنون می گفت: استاد همه حاضرند!


مریم عبدالله زاده سه شنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۳ - ۲۰:۱۵

روزی کشاورزی متوجّه شد ساعتش را در انبار علوفه گم کرده است. ساعتی معمولی امّا با خاطره ای از گذشته و ارزشی عاطفی بود.  بعد از آن که در میان علوفه بسیار جستجو کرد و آن را نیافت از گروهی کودکان که در بیرون انبار مشغول بازی بودند مدد خواست و وعده داد که هر کسی آن را پیدا کند جایزه ای دریافت نماید.


شایان اکبری سه شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۹:۰۰

گربه رقصانی کنایه از کارهای بی مغز و مایه و اعمال کودکانه است. یا به تعبیر دیگر درکارها مانع به وجود آوردن، کاری را به تاخیرانداختن، تعلل و امروز و فردا کردن در ادای حقی که در تمام موارد با ضرب المثل بالا تشبیه و تمثیل می شود.



شارژ سریع موبایل