ندا نیک روش سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۳ - ۱۵:۰۰

مردی باهمسرش در خانه تماس گرفت و گفت: ”عزیزم ازمن خواسته شده که با رئیس و چند تا از دوستانش برای ماهیگیری به کانادابرویم”


ندا نیک روش سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۳ - ۰۲:۳۰

جنگ جهانی اول مثل بیماری وحشتناکی، تمام دنیا رو گرفته بود.یکی از سربازان به محض این که دید دوست تمام دوران زندگی اش در باتلاق افتاده و در حال دست و پنجه نرم کردن با مرگ است از مافوقش اجازه خواست تا برای نجات دوستش برود و او را از باتلاق خارج کند.


پردیس احمدی پنجشنبه ۴ دی ۱۳۹۳ - ۰۶:۰۰

حکایت است که پادشاهی از وزیر خود پرسید:


سمانه ربانی يكشنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۳ - ۰۷:۳۰

آنچنان خجالتی کشیدم که دیگر هیچ حرکتی نداشتم. صاف ایستاده بودم و هردو دستم را از پشت سربه هم قلاب زده بودم.


سارا قاسمی پنجشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۳ - ۲۲:۰۰

عرب صحرانشینی بر شتر دو لنگه، جوال بار كرده و خود بر روی آن نشسته بود. اتفاقا مردی فیلسوف نما و پر حرف که پیاده همراه او شده بود از او پرسید: «وطن تو کجاست ؟»


نازنین نظریان جامی سه شنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۳ - ۱۵:۰۰

نامت چه بود؟ آدم. فرزند كی؟ من را نیست نه مادری و نه پدری بنویس اول یتیم عالم خلقت...


سارا قاسمی سه شنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۳ - ۰۶:۳۰

انیشتین برای رفتن به سخنرانی ها و تدریس در دانشگاه از راننده مورد اطمینان خود كمك می گرفت.



شارژ سریع موبایل