از قدیم خانوادهها برای ازدواج فرزندان خود مسائلی را در نظر میگرفتند و هنوز هم مدنظر میگیرند. این مسائل، حاصل تجربههای خاص خودشان یا تعالیم فرهنگی و اجتماعی بوده است. هر خانواده، اصول و قوانین ویژهای دارد و تلاش میکند طبق این اصول اقدام کند.
یکی از مشکلاتی که در زندگی مشترک زن و شوهرهای جوان امروزی بسیار دیده میشود، این است که پس از مدتی که از ازدواجشان میگذرد، آن عشق و علاقه آتشین و در کل آن رابطه صمیمانهای که ابتدای زندگی، در قلبشان نهادینه و جاگیر شده بود بتدریج کمرنگ میشود.
نقش زن در تحکیم رابطه همسران غیرقابل انکار است. در گذرگاههای مختلف زندگی بشر، آثار عمیقی از رد پای زنان؛ هم در زندگیهای پایدار و هم در زندگیهای مترلزل و فرو ریخته شده، به چشم میخورد .
زنها اهل رویابافی هستند و در این هیچ شکی نیست. هر دختربچهای از سنین کودکی عاشق این است که لباس عروس بپوشد، به داستانهایی که در آنها شاهزادهای سوار بر اسب سپید میآید و او را از چنگ دیو قصهها نجات میدهد علاقهمند است.
آیا اینکه زن و شوهر در زندگی مشترکشان با هم دوست باشند، درست است؟ممکن است این سؤال برای بعضیها در زندگی پیش آمده باشد که زوجهایی موفقترند که همان مدل کلاسیک زن و شوهری هستند یا آنها که سعی میکنند بیشتر حالت رفاقتی داشتهباشند و به جای یک زن و شوهرسنتی همچون دو دوست با هم برخورد کنند؟
روانشناسان بالینی توصیه میکنند زنان به مسائلی که ممکن است مردان از آنان پنهان کنند، توجه داشته باشند تا بتوانند به بهترین وضع ممکن زندگی را اداره کنند.
شما به عنوان یک زن نگران از دست دادن مرد خود هستید؟ آیا حتی زمانی که در کنار هم هستید را به فکرهای منفی و اینکه در آینده چه می شود؟ یا چرا کمتر به من زنگ می زند؟ چرا مثل قبل همدیگر را نمی بینیم؟ سپری می کنید؟