تقریبا جشنوارههای مهم سال برگزار شده یا در حال برگزاری است و آرام آرام به فصل نمایش فیلمهای مهم و مدعیان فصل جوایز نزدیک میشویم.
سینمای کلاسیک از اوان پیدایش تا دستکم پایان دههی ۱۹۶۰، تنها سینمای پیشتاز روایی در جهان بود؛ سینمایی که همواره فاصلهی اخلاقیاش را با مخاطبان حفظ میکرد و تنها وظیفهاش را داستانگویی میدانست بیآنکه برای این کار به عرصههای غیرسینمایی سرک بکشد.
آن موقع پیام های بازرگانی تلویزیون برای خودشان ارج و قربی داشتند. انگار یک نیروی بیرونی وادارمان می کرد حتی زمانی که سرمان به کارهای دیگر گرم است، حواسمان متوجه شان باشد.
آزاده صمدی در این دو سه ساله اخیر حضور پیوستهای در تئاتر داشته است. «پی دو» و «این زندگی مال کیه» آخرین اجراهای صحنهای آزاده صمدی محسوب میشوند.
«نمایش فیلم»، «گیشه» و «مخاطب» هر کدام مقولاتی است که در سینمای ایران در هر برهه از شکلی به شکل دیگر درآمده؛ روزگاری شرایط ایجاب می کرد که مخالفانی تمام قد مقابل اکران فیلم های خارجی بایستند و به بهانه رونق گیشه فیلم های داخلی، مخاطبان علاقمند به سینمای جهان را از دیدن آثار خارجی محروم کنند.
سینما، گاه و بی گاه سراغ پیامبران رفته و فیلم هایی درباره شان ساخته است؛ اگرچه با گذشت زمان و نزدیک شدن به قرن بیست و یکم، فیلم های تولیدشده از وجه تقدس و معصومیت کاسته اند و تلاش کرده اند قرائت تازه ای (حتی تحریف شده ای) از پیامبران عرضه کنند.
«کارول»، انیمیشن «درون» پیکسار و مستند «ایمی واینهاوس» در صدر فیلمهایی جای دارند که مطمئنا در اسکار جایی خواهند یافت.