خوش به حال ماهی ها
تکلیفشان معلوم است
هوایی که می شوند ، می میرند
***************
چه حکایت عجیبی است هوای پاییز
تنها را تنها تر می کند و عاشق را عاشق تر . . .
****************
مزرعه که درو شد کلاغ هم رفت
بیچاره مترسک احساسش را به کسی سپرده بود
که برای نیازش “تنهاییش” را پر کرده بود . . .
*****************
راه که میروی ، عقب می مانم
نه برای اینکه نخواهم با تو همقدم باشم
میخواهم پا جای پایت بگذارم و مواظبت باشم
میخواهم ردپایت را هیچ خیابانی در آغوش نکشد . . .
تو فقط برای منی !
**********
آدم در مورد بقیه خیلی راحت میتونه بگه : “فراموشش کن” . . .
**********************
خداوند نمیخواهد ما به هم برسیم
می دانی دلیلش چیست ؟
می داند که اگر کنارم باشی
دیگر هیچ وقت ، هیچ چیز
از او نخواهم خواست
**********
انصاف نبود ، رفتنت باخودت باشد
فراموش کردنت با من . . .
**************
لایق پرستش است
کسی مثل تو
که در این بی مهری ها
بی چشم داشت محبت میکند . . .
***************
برایم فرقی نمی کند که این شهر لعنتی چقدر ساختمان و خانه و خیابان دارد
وقتی تو در این شهر نباشی ، من برج زهرمارم !
*************
نترس عشقم ، این پرنده با مشتی دانه ، اهلی هیچ دلی نمی شود
وقتی پرواز را فقط در آسمان تو آموخته . . .
**************
لعنت به تو ای “دل”
که همیشه جایی جا می مانی
که تو را نمی خواهند !
****************
هر بار که گفتم دوستت دارم ، سکوت کردی !
حرف های من سنگین بود یا گوش های تو ؟
***************
و تو فکر میکنی خاموش شده اند ، دلتنگی هایی که هر روز ساکتشان میکنم
دلواپسم ، کجای قصه مان سکوت کرده ای که تو را نمیشنوم
*****************
در کودکی در کدام بازی ، راهت ندادند ، که امروز
اینقدر دیوانه وار ، تشنه ی “بازی کردن” با آدم هایی ؟
*************
خدایا ممنون که مرا در حد ایوب میبینی
ولی تمامش کن !
دیگر بریده ام . . .
************
همه نیمه گمشده دارند
ولی تو
تمام پیدا شده ی منی . . .
****************
نه سرما اثر کردنیست و نه باران خیس کردنی
اگر «تو» بامن قدم بزنی . . .
***********
میگویند یک روزی هست
که چرتکه دست میگیرند و حساب و کتاب میکنند
و آن روز تو باید تاوان آنچه با من کردی را بدهی !
فقط نمیدانم
تاوان دادن آن موقع تو ، به چه درد من می خورد !؟