انصاف نباشد كه در این شهرِ دَرَندَشت ضرب المثل سوزن در کاه تو باشی
رویا_عابدینی
**********
برو گشت هایت را بزن، راه هایت را برو دستهایت را بگیر برگردی، چای هم دم کشیده
صابر_ابر
**********
خاطره ها گاه و بیگاه می آیند کنارم می نشینند می خندند گریه می کنند اما پیر نمی شوند
محمدرضا_عبدالملکیان
**********
شبیه پاییز بود نیامده حرفش را تند زد و رفت حالا... کنجِ سلولِ تنهاییِ خودت کِز کردی و سردی دستانت را پشت لیوانِ داغِ چای پنهان میکنی دیگر سرمایِ همه ی خیابان هایی که روزی حِسَ اش نمیکردی روی تنت می ماند و هر چیز و هرکسی حتی خودت را نادیده میگیری فرقی نمیکند دیگر تا هر کجا هم خط خطی کنم آخرِ قصه یِ پاییزیِ ما به بهار نمی رسد
امیرعلی_محتشم
**********
به پرواز شک کرده بودم هنگامی که شانه هایم از توان سنگین بال خمیده بود
شاملو
**********
به دنبال پروانه ای خانه را گم کرده بودیم، و به دنبالش دنباله ی هم را... نمیدانم چرا حالا که افتاده ایم به یاد هم افتاده ایم چرا همیشه پل ها جدا میکنند جاده ها دور
معین_دهاز
**********
شب است و دیر وقت... و جز "دوستت دارم" باقی کارها بماند برای فردا
حمید_جدیدی
**********
گل دادی اما نه در بهار اینگونه عاشق پاییز شدم
آبا_عابدین