وقتی یه مرد تو فکر فرو میره ، فقط خاکستر داغ سیگارش هست که اونو از فکر در می آره
سلامتی هر چی مرد با مرام . . .
ترکم کردی ، تنهایی سخت بود . . .
همدمی انتخاب کردم ( سیگار )
با همدمم همجا رفتم ، دیگر کسی مرا حساب نمیکند . . .
داشتن یار تقاص دارد ؟ مگر توام یار نداری ؟
چرا مرا بدبخت خطاب میکنند و تورا خوشبخت . . .
وقتی نفهمی کی سیگارت رو روشن کردی
پیکت کی پر و خالی شده !
یعنی خیلی داغونی و تنها . . .
چه سخت میگذرد این روزا که همراهش هم پاییز باشد ، هم ابر باشد و هم غروب جمعه باشد . . .
تمامش را این سیگآر لعنتی میداند و می سوزد . . .
اما این زندگی کآر خودش را میکند و این زیر سیگآریی هی پر می شود و هی خالی . . .
دلم می گیرد وقتی تنهایی زودتر از من روبه رویت نشسته و با تو چای می خورد ، سیگار میکشد . . .
این روزها باید سیگار کشید !
نه بخاطر قیمت دلار که هر روز بالاتر رفت !
نه بخاطر رویاهایی که به باد رفت !
این روزها باید سیگار کشید!
نه بخاطر ستاره هایی که با هم نخوند !
نه بخاطر خاطراتی که دود شد !
این روزها باید سیگار کشید !
نه بخاطر رفیقی که نارفیق شد !
نه بخاطر دردی که موندگار شد !
این روزها باید سیگار کشید !
نه بخاطر زندگی که هرروز سخت تر شد !
نه بخاطر اینکه چند روز از این عمر لعنتی رو کمتر کرد !
این روزهای باید سیگار کشید تا در دود سیگارت محو شوی و فراموش . . .
چه لذتی دارد دعوا کردن باتو !
اعصاب خوردیهایش به کنار !
به کشیدن یک نخ سیگار در بالکن می ارزد . . .
هرچه سیگار دارم در استکان جمع میشود . هرچه دوست دارم در گلو . . .
کمی زمان لطفا !
به اندازه یک نخ دیگر !
به اندازه قدمهای کوتاه عقربه !
یک نخ بیشتر تا مرگ این پاکت نمانده . . .
من و تنهایی و یک نخ سیگار
یه لیوان قهوه تلخ ؛ به تلخی تنهایی . . .
به تلخی جای خالی کنارم
به تلخی سکوتی که نبودن ” تو ” را داد می زند
به تلخی نبودن ” تو ” در معادله ( من + تو=ما )
به تلخی من + تو هیچ وقت ما نمی شود . . .
ساز دهنی ام زنگ زده !
نفسم کوک ندارد !
سیگار بدهید ، کوک گلوست سیگارم . . .
این سیگار که میکشم همان فریاد هایی است که نمیتوانم بزنم .
همان حرفهایی که جراًت گفتن به کسی را ندارم .
همان دلتنگی هایی که روز به روز پیرم میکند .
همان خاطراتیست که نه تکرار می شوند و نه فراموش .
همان تنهایی های که کسی پرش نمی کند .
همان درد هایی که درمان ندارند .
این سیگار را دوست دارم . . .