از اواسط دههٔ ۸۰ به بعد، رسانههای شایعهپرداز (تبلویدها)، شروع به ساختن داستانهایی همانند «خوابیدن در اتاق اکسیژن» در مورد جکسون کردند. اگر چه دروغ بودند، اما خود جکسون با رفتارش به آنها شاخ و برگ میداد. این داستانها الهام بخش ساخت لقب توهینآمیز «وَکو جَکو (به معنای جکوی خل وچل) توسط رسانهها شد. این لقب در سال بعد به گوش مایکل رسید و در نهایت برای او بسیار بسیار ناخوشایند آمد. او با فهمیدن اشتباهش، از درز دادن داستانهای ساختگی به رسانهها دست برداشت. اما به خاطر سودی که به جیب رسانهها سرازیر میشد، آنها خودشان شروع به انتشار داستانهای ساختگی کردند.
بیماری پیسی
بیماری پیسی یا ویتیلیگو یا برص که در آن رنگدانههای پوست بیرنگ میشود. مایکل از سال ۱۹۸۶ به این بیماری مبتلا شد و به تدریج پوستش روشنتر شد.
رنگ پوست جکسون در تمام دوران کودکی و نوجوانیاش به رنگ قهوهای متوسط بود، اما از اواسط دههٔ ۸۰ میلادی، رنگ پوست او به آهستگی کم رنگتر شده و به سمت سفیدی رفت. جکسون به دو بیماری لوپوس منتشر و پیسی (نامهای دیگر: ویتیلیگو، برص) مبتلا بود و از سال ۱۹۸۶ این بیماریها در او تشخیص داده شد. بیماری لوپوس منتشر او خفیف بود اما هر دوی این بیماریها سبب تغییر رنگ پوست جکسون و همینطور حساس شدن پوستش به نور آفتاب شدند. (دلیل استفادهٔ جکسون از چتر در سالهای بعد همین بیماری بود.) شیوهٔ درمانی که جکسون برای این بیماریها استفاده میکرد باعث تضاد رنگی پوست او میشد و با گریم پنکیکی که برای پوشاندن لکهها و یکدست کردن رنگ پوستش انجام میداد، پوست او خیلی روشن و رنگ پریده جلوه میکرد.
در همین هنگام این اتفاق توسط رسانهها و اخبار به صورت وسیعی تحت پوشش قرار گرفت و شایعات بسیاری دربارهٔ جکسون به وجود آمد مبنی بر اینکه او از رنگ پوستش بدش میآید و میخواهد پوستش را سفید کند.
پس از مرگ جکسون در سال ۲۰۰۹، پزشکی قانونی در نتیجهٔ کالبدشکافی بدن جکسون تأیید کرد که او به این بیماریها مبتلا بود و دلیل تغییر چهره و رنگ پوستش و همینطور آرایش و پوشاندن صورتش به همین خاطر بودهاست.
گیاهخواری
مایکل جکسون گوشت قرمز، گوشت خوک، مرغ، ماهی و نوشیدنیهای الکلی مصرف نمیکرد و گیاهخوار بود. در اوایل دههٔ هشتاد، بدن جکسون بهخاطر تغییر در رژیم غذایی و تمایلش برای داشتن «بدن یک رقصنده» قلمیتر شد. برخی متخصصان علم پزشکی نیز به طور علنی بیان کردند که طبق عقیدهٔ آنها مایکل «سندروم دیسمورفی بدنی» دارد؛ اختلالی ذهنی که در آن بیمار از جلوه ظاهری خود بیزار است و نمیداند دیگران دربارهٔ او چه نظری دارند.
آلبوم بــد
در سال ۱۹۸۷، پس از ۵ سال وقفه، هفتمین آلبوم استودیویی جکسون با نام بـد در ۱۹۸۷ منتشر شد. بـد فروش کمتری نسبت به تریلر داشت اما توانست به دومین آلبوم پرفروش تاریخ در آن زمان تبدیل شود. فروش این آلبوم تا سال ۲۰۱۲، بیش از ۴۵ میلیون نسخه بودهاست و هماکنون چهارمین آلبوم پرفروش تاریخ در تمام دورانهاست.
بد حاوی ۱۱ آهنگ بود که ۹ آهنگش توسط خود جکسون سروده شده بودند. از ۷ تکآهنگی که از بد منتشر شد، ۵تایشان در ۱۰۰ آهنگ داغ بیلبورد به رتبه یک رسیدند.
کتاب مونواک
جکسون در سال ۱۹۸۸ اولین و تنها خود زندگینامهاش را بهنام مونواک منتشر کرد. تکمیل این کتاب چهار سال به طول انجامیده بود و تا به امروز ۲۰۰ هزار نسخه از آن به فروش رسیدهاست.
جکسون از دوران کودکیاش، تجربیاتش در جکسون فایو و سوءاستفادههایی که در دوران کودکی از آن رنج برد، سخن گفت. او همچنین دربارهٔ شایعات پیرامونش و وضعیت ظاهریاش برای اولین بار صحبت کرد. مونواک پس از انتشار در مکان اول فهرست کتاب های پرفروش که توسط روزنامهٔ نیویورک تایمز جمع آوری می شد، قرار گرفت.
مزرعهٔ نِوِرلَند
در ماه مارس سال ۱۹۸۸ جکسون زمینی در نزدیکی شهر سانتا ینز، کالیفرنیا خریداری کرد تا مزرعهٔ نِوِرلَند خود را با هزینهای معادل ۱۷ میلیون دلار در آن جا بسازد. وسعت این ملک شخصی ۱۱ کیلومتر مربع بود. جکسون نورلند را با یک شهربازی، باغ وحش، سالن سینما، چندین استخر، چندین زمین بازی و ۴۰ نگهبان تکمیل کرد. در سال ۲۰۰۳ ارزش این ملک را ۱۰۰ میلیون دلار برآورد کردند.
در سال ۱۹۸۹ درآمد جکسون ۱۲۵ میلیون دلار تخمین زده شد و باعث شد به اولین سرگرمیساز آمریکایی تبدیل شود که درآمدی بالاتر از ۱۰۰ میلیون دلار در یک سال داشت. این رکورد در کتاب گینس ثبت شد. کمی بعد، او اولین فرد غربی بود، که در یک آگهی تلویزیونی اتحاد جماهیر شوروی ظاهر شد. موفقیتهای مایکل سبب شد که وی لقب (پادشاه موسیقی پاپ) را دریافت کند؛ عنوانی که ایدهاش از جانب الیزابت تیلور، بازیگر برندهٔ اسکار و دوست صمیمی مایکل مطرح شده بود. الیزابت تیلور هنگامی که جایزهٔ «هنرمند دهه» را در سال ۱۹۸۹ به مایکل تقدیم میکرد، او را پادشاه حقیقی پاپ، راک و سول توصیف کرد.
بنیاد «دنیا را التیام بده»
مایکل بنیاد دنیا را التیام بده را در ۱۹۹۲ بنیانگذاری کرد. سازمان خیریهای که کودکان بیبضاعت را در مناطق مختلف جهان سرپرستی میکرد. این بنیاد همچنین میلیونها دلار صرف کمک به کودکان بیمار و جنگ زدهٔ کشورهای مختلف هزینه میکرد. مایکل از طریق این بنیاد ۴۶ تن مواد غذایی و دارو را برای مردم درگیر در جنگ سارایوو فرستاد. در همین سال، جکسون دومین و آخرین کتاباش را با عنوان رقصاندن رؤیا که دربرگیرندهٔ اشعار، سرودهها و داستانهای نوشته شده توسط خودش بود منتشر شد.
اولین اتهامات سوءاستفادهٔ جنسی
در ۲۴ اوت ۱۹۹۳ درست در هنگام اجرای سومین قسمت تور جهانی خطرناک، جکسون توسط پسری ۱۳ ساله بنام جردن چندلر و پدرش دکتر ایوان چندلر به سوءاستفادهٔ جنسی از کودکان متهم شد. کمی بعد از آن، صدای ایوان چندلر در یک مکالمهٔ تلفنی ضبط شد که در کنار سخنان دیگر میگفت: «اگه این کارو بکنم دوران بزرگ من شروع میشه. ممکن نیست ببازم. هر چی بخوام گیرم مییاد و اونا تا ابد نابودند. این پایان کار مایکله».
ایوان چندلر پدر پسر ۱۳ ساله، دندانپزشک بود؛ اما فیلمسازی آرزوی همیشگی او بود، ایوان به جکسون گفته بود که برای ساختن فیلمش به ۲۰ میلیون دلار پول احتیاج دارد و از مایکل طلب پول کرد اما مایکل قبول نکرد و ایوان هم تهدید کرد که به مایکل اتهام کودک آزاری میزند.
ازدواج اول
در ۲۶ مه ۱۹۹۴ جکسون با لیزا ماری پرسلی، دختر الویس پرسلی ازدواج کرد. آنها اولین بار در سال ۱۹۷۵ وقتی لیزا دختری ۷ ساله بود، در یکی از گردهماییهای فامیلی جکسون در هتل و کازینوی بزرگ مترو گلدوین مایر یکدیگر را ملاقات کردند و در اواخر سال ۱۹۹۲، توسط یک دوست مشترک دوباره با هم مرتبط شدند. وقتی اتهامات سوء استفادهٔ جنسی از کودکان علنی شد، جکسون به حمایت عاطفی لیزا ماری وابسته شد. آنها هر روز به یکدیگر تلفن میزدند. او نسبت به سلامتی رو به افول جکسون و اعتیاد او به داروهای آرامبخش نگران بود. او سعی کرد که جکسون را متقاعد کند که اتهامات را خارج از دادگاه حل و به یک مرکز درمان اعتیاد مراجعه کند.
نزدیک پاییز ۱۹۹۳ جکسون تلفنی به لیزا گفت: «اگه ازت بخوام که با من ازدواج کنی، اینکارو میکنی؟» لیزا هم موافقت کرد. این درحالی بود که لیزا هنوز از شوهر قبلیاش، دنی کاف جدا نشده بود. او از دنی دو فرزند داشت. لیزا ۲۷ ساله و مایکل ۳۷ ساله به طور خصوصی در جمهوری دومینیکن ازدواج کردند. البته طرفین تا دو ماه ازدواجشان را انکار کردند.
لیزا ۲۰ روز پیش از ازدواج با مایکل از دنی کاف طلاق گرفت. او دلیل طلاق از شوهرش را، عشقش به مایکل بیان کرد. در آن زمان، بسیاری بر این باور بودند که این ازدواج حقهای برای سرپا نگه داشتن چهرهٔ مردمی جکسون در پرتوی اتهامات قبلی سوء استفادهٔ جنسیاست.
جکسون و پرسلی کمتر از دو سال بعد -در ژانویه ۱۹۹۶- از یکدیگر جدا شدند. آنها دلیل جدایی را اختلافات غیر قابل حل اعلام کردند. لیزا در سال ۲۰۱۰ در مصاحبه با اپرا وینفری گفت: «ما تا ۴ سال پس از طلاق هم با هم بودیم. در این مورد که به یکدیگر برگردیم حرف میزدیم و بعد دعوا میکردیم و دوباره همین طور... و بعد من دیگر او را کنار گذاشتم زیرا به دنبال ثبات بودم». لیزا همچنین گفت که یکی از مهمترین دلایل طلاق آنها، بچهدار شدن بود. مایکل علاقهٔ بسیاری به پدر شدن داشت در حالی که لیزا میخواست تا ابتدا از زندگیشان مطمئن بشود.
ازدواج دوم و پدر شدن
یک ماه پس از آغاز تور جهانی تاریخ و ۹ ماه پس از طلاق لیزا پریسلی، جکسون با دوست دیرینهاش، پرستار، دِبی رو در شهر سیدنی، استرالیا ازدواج کرد. این دو ابتدا یکدیگر را در اواسط دههٔ هشتاد، وقتی جکسون متوجه شد که مبتلا به بیماری پیسی است، ملاقات کردند. دبی رو سالهای زیادی را به مراقبت از بیماری جکسون و همچنین حمایت عاطفی از او مشغول بود، بنابراین قبل از آنکه به طور رمانتیک درگیر شوند، رابطهٔ دوستی مستحکمی ایجاد کرده بودند.
دبی رو در زمان ازدواج، ۶ ماه بود که فرزند اول جکسون را حامله بود. آنها ابتدا قصد ازدواج نداشتند، اما بعد از اینکه دبی رو برای اولین بار باردار شد، مادر جکسون دخالت کرد و آنها را متقاعد به ازدواج نمود. جکسون از دبی صاحب یک فرزند پسر بهنام «مایکل جوزف جکسون پسر» (زادهٔ ۱۳ فوریه ۱۹۹۷) معروف به «پرینس» و یک فرزند دختر بهنام «پاریس مایکل کاترین جکسون» (زادهٔ ۳ آوریل ۱۹۹۸) شد.
این زوج در ۸ اکتبر ۱۹۹۹ از یکدیگر جدا شدند. جکسون از توضیح دلیل جدایی خودداری کرد و آن را جزء اطلاعات خصوصی دانست، پس از آن وی توانست سرپرستی کامل فرزندان را برعهده بگیرد، اما با وجود آن که طلاق نسبتاً دوستانه بود، اختلافات بین جکسون و دِبی بر سر مسائل سرپرستی فرزندان تا سال ۲۰۰۶ ادامه داشت.
مرگ مایکل جکسون
مایکل جکسون در ۲۵ ژوئن ۲۰۰۹ (۴ تیر ۱۳۸۸) و تنها ۱۸ روز قبل از آغاز اولین کنسرت «این آخرش است» بر اثر ایست قلبی درگذشت.
درگذشت ناگهانی مایکل شبههای زیادی را به وجود آورد زیرا او تنها ۱۲ ساعت قبل از مرگش در حال اجرای تمرینهای سخت برای کنسرتهای «این آخرش است» بود. شایعه شد که مرگ مایکل به علت مصرف بیش از حدّ مواد مخدر بودهاست اما پزشکی قانونی لسآنجلس بعد از کالبدشکافی بدن مایکل توضیح داد که هیچگونه اثری از دارو و مواد مخدری همانند دمرول، مورفین، حشیش، کوکایین و قرصهای ضدافسردگی و همچنین مشروبات الکلی در بدن مایکل پیدا نشد. پزشکی قانونی اضافه کرد که تنها چند دارو خوابآور از جمله داروی قوی بیهوشی «پروپوفول» در بدن مایکل بودهاست.
۲ ماه بعد از مرگ مایکل، پزشکی قانونی لسآنجلس رسماً مرگ مایکل جکسون را «قتل» معرفی کرد. جکسون در شب ۳ سپتامبر در گورستان «فارست لاون» در کالیفرنیا به خاک سپرده شد. علت قتل «تزریق توسط غیرمتخصص» و «آسیبی مرگ بار» اعلام شد. سپس پزشک مایکل، دکتر کانراد موری، متخصص بیماریهای قلبی متهم به قتل غیرعمد او شد و دادگاه بررسی به جرم دکتر موری او را مجرم شناخته و به چهار سال حبس در زندان محکوم کرد. وی هماکنون در یکی از زندانهای کالیفرنیا به سر میبرد.