پشت همین پیشانی که از شیلنگ انداختن بچگیها اقلا دهها بار زخم و زیل شده، نشانیهای خوبی از بازیهای دسته جمعی، رژه میرود. آدم مینشیند فکر میکند به دور هم جمع شدنها، به شادمانی کردنهای دوستانه و فامیلی، به اینکه چطور میشود آدمهای گوشی به دست را کشید وسط میدان بازی. من اسم این بازیها را در گزارش پیش رو، گذاشتهام «بازیهای آفتابی». چون جلای آفتاب بهار یک طور دیگر است. طوری که درخشش هیچ آفتابی به پایش نمیرسد. زیر تابش همین اشعههای بهاری قرار است در جمعهای دوستانه مان دست به کار شویم و بساط بازیهای گروهی را به پا کنیم. بازیهایی که اغلب بومیمناطق مختلف کشورمان هستند و شاید در گذر از شهرها و روستاها تغییرات کوچکی کرده باشند. شاید هم دست نخورده مانده باشند و روال آنها مثل روزهای اول، مو به مو اجرا شود. «احمد مقیمی»؛ مربی بازی بومی- محلی و رییس ورزشهای همگانی شهرستان طالقان از زیر و بم ورزشهای بومیمناطق مختلف کشور برایمان میگوید.
بازی با تم کلاه برداری!
پیشینه «کلاه بازی» به مناطق سردسیر ایران میرسد. به نقاطی که برودت هوا بومیها را وا میداشته اغلب کلاه به سر داشته باشند. این بازی با دو گروه کلاه به سر، آغاز میشود که البته محدودیتی برای تعداد آنها وجود ندارد اما معمولا با گروههای 12تا 18نفره انجام میشود. بازیکنان باید سعی کنند در محوطهای که برای بازی، تعیین شده کلاه حریفهایشان را از سر آنها بردارند. بازیکنان سعی میکنند با گریختن از دست رقبا کلاه را بر سر خود حفظ کنند. هر تیمیکه بتواند در زمان مشخص شده برای بازی، کلاه تعداد بیشتری از رقبا را از سرشان بردارد، برنده بازی اعلام میشود.
شبیه درجه یک بیسبال
نام این بازی را «تپ کاج» گذاشتهاند. با این حال شباهتش به بازی بیسبال را نمیتوان انکار کرد البته تا نیمههای آن. تپ کاج را با تقسیم بندی بازیکنان به دو گروه آغاز میکنند. اعضای تیمها در یک صف افقی روبروی هم میایستند. نفرات اول و دوم صف توپ به دست و چوب به دست آماده میمانند. با اعلام زمان شروع بازی، نفر اول توپ را به هوا پرتاب میکند و بازیکن کناریاش توپ را روی هوا با چوب میزند. توپ به سمت بازیکنان رقیب در صف مقابل میرود. اعضای تیم مقابل باید سعی کنند توپ را بگیرند و با سرعت، افراد تیم رقیب را با توپ نشانه بگیرند. در غیر این صورت، امتیاز منفی کسب میکنند. اما هر بازیکنی که توسط آنها هدف گیری شده و توپ به او برخورد کند از صف بازیکنان و دور بازی خارج میشود.
جوزبازی با یک دامن گردو
این نام، مختص بازی است که میتواند هر کدام از بازیکنان را تا اندازهای به چشیدن حس برد نزدیک کند چون حرف یک بازی تیمیدر میان نیست. مایه کار، یک زمین بازی هموار است و چند عدد گردو که باید برای بازی به خط شوند. هر کدام از بازیکنان برای این بازی باید تعدادی گردو به همراه داشته باشد. این گردوها برای چیدن هدف و همینطور نشانه گیری آن مورد استفاده قرار میگیرند. روال بازی به نحوی است که گردوها را روی یک خط و بر زمین هموار ردیف میکنند. بعد بازیکنان به نوبت در فاصله معینی از گردوها قرار میگیرند و با گردویی که در دست دارند، ردیف گردوها را نشانه میگیرند. هر بازیکنی که موفق شود با پرتاب گردو به سمت خط گردوها، نظم آنها را به طور کامل از هم بپاشد برنده مسابقه اعلام میشود. این بازی در روشی دیگر با هدفگیری تک تک گردوها و خارج کردن گردوها از صف، به صورت دانه دانه انجام میشود. در این روش، بازیکنی برنده اعلام میشود که با هر پرتاب بتواند یک عدد از گردوها را از صف، خارج کند. البته با وجود دانههای گردو، نوع دیگری از بازی نیز وجود دارد. در این روش، بازیکنان چالهای کوچک در زمین حفر میکنند. بعد از فاصلهای که معمولا به 10متر میرسد، گردوها را به سمت چاله پرتاب میکنند. ورود هر عدد گردو به چاله حفر شده، برابر با کسب یک امتیاز مثبت برای بازیکن است و بالطبع بازیکنی برنده است که امتیاز مثبت بیشتری کسب کرده باشد.
بازی که حریف قدر میطلبد
هرچند اسم بازی لیلی، خاطره آن جدول نقاشی شده بر سطح زمین را زنده میکند و سنگی که با هر بار رفت و برگشت، یک خانه پیش میرفت، اما تفاوتهای اساسی میان این بازی و آن لیلی معمول وجود دارد. برای شروع، بازیکنان باید دست به کار چیدن مانعها در زمین بازی شوند. این مانعها میتوانند چوبهای مکعبی یا بطریهای پلاستیکی باشند که با فاصله نیم متر و روی یک خط عمودی چیده میشوند. بعد بازیکنان دو کوزه یا دو سطل را پر از آب میکنند و در ابتدای مسیر مانعها میایستند. با اعلام زمان آغاز بازی، هر بازیکن با دو دست کوزه یا سطل آب را بلند میکند و به صورت لیلی، مانعهای مسیر را به حالت مارپیچ رد میکند. کسب امتیاز در این بازی به سرعت حرکت بازیکن، نریختن آب کوزه یا سطلها و برخورد نکردن به موانع مسیر بستگی دارد. سعی کنید برای مهیا کردن ملزومات این بازی، صرفهجویی در آب را مدنظر داشته باشید و به همین خاطر برای پر کردن ظروف از آب غیرقابل آشامیدن یا آب نهرها و جویبارها در طبیعت استفاده کنید.
هیچ پایی از خط عبور نکند!
اسمش را «قیش بازی» گذاشتهاند. آن هم به خاطر کمربندهایی که در حین بازی، به کار میآیند و در قدیم با لفظ قیش خوانده میشدند. تعداد نفراتی که برای این بازی لازم است محدودیتی ندارد فقط بازیکنان باید در ابتدا به دو گروه مساوی تقسیم شوند. بعد اعضای تیم اول، یک دایره بزرگ در زمین بازی رسم میکنند. اندازه این دایره باید در حدی باشد که تعداد نفرات تیم اول بتوانند در داخل آن به راحتی حرکت کنند. هر بازیکن در داخل دایره دارای یک کمربند است. این کمربندها را قبل از شروع بازی روی زمین همان دایره قرار میدهند. اعضای تیم دوم، بیرون از محیط دایره پراکنده میشوند. با اعلام آغاز زمان بازی، بازیکنان تیم دوم که بیرون از دایره هستند باید سعی کنند اعضای تیم رقیب را از دایره بیرون بکشند. البته بدون آنکه پای آنها از خط دایره عبور کرده و ذرهای وارد محیط آن شود. بازیکنان تیم اول باید از خروج شان جلوگیری کنند در این حالت میتوانند با کمربندهایی که در دست دارند، پاهای بازیکنان رقیب را نشانه بروند البته بی آنکه خودشان از محیط دایره خارج شوند. هر بازیکنی که به وسیله کمربندها مورد اصابت قرار بگیرد از دور بازی خارج میشود. طبق قانون قیش بازی، کمربند فقط باید به پاهای رقبا برخورد کند در غیر این صورت، بازیکن داخل دایره مرتکب خطا شده و از دور بازی خارج میشود. علاوه بر این، هر کدام از بازیکنان داخل دایره که توسط بازیکنان رقیب از دایره خارج شود، بازنده اعلام میشوند.
دو تکه چوب + هیجان
بازی الک دولک را باید در فضای وسیع انجام داد. این بازی به خصوص در پایان تعطیلات نوروز همزمان با سیزده بدر مورد توجه قرار گرفته و در طبیعت انجام میشود. برای شروع بازی، بازیکنان به دو گروه مساوی تقسیم شده و مقابل هم میایستند. گروه اول، روی دو تکه سنگ یا دو عدد آجر، یک تکه چوب کوتاه قرار میدهند. یکی از بازیکنان تیم اول با شروع بازی، به وسیله یک تکه چوب یک متری به زیر چوب کوتاهی که روی سنگها قرار داشت، ضربه میزند. ضربه زدن به چوب کوتاه باید باعث بلند شدن آن از روی سنگها و پرواز چوب در هوا شود. زمانی که چوب به سمت بازیکنان تیم رقیب میرود، اعضای تیم دوم برای گرفتن چوب در هوا به سمت آن حمله میبرند. هر کدام از اعضای تیم دوم که چوب را بگیرد موظف است آن را به سمت محل اولیه ضربه، پرتاب کند. چوب باید در همان مکان اولیه فرود بیاید تا بازیکنان تیم دوم امتیاز کسب کنند.
هفت سنگ با مکعبهای چوب
از قدیم به این بازی «هفت سنگ» میگفتند چون برای تدارک هدف در این بازی، نیاز به چیدن تعدادی سنگ روی هم بود. سنگها اغلب از میان قطعاتی انتخاب میشدند که صافی و پهنایشان بیشتر به چشم میآمد. این سنگها تقریبا یکدست انتخاب میشدند تا قرار دادن آنها روی هم راحتتر انجام شود. حالا اما در نبود سنگهایی که یافتن شان زحمت زیادی دارد، میتوان بازی هفت سنگ را با چینش مکعبهای چوبی یا پلاستیکی هم انجام داد. توپ این بازی در گذشته از نوع کرکی انتخاب میشد و معمولا آن را با دست میبافتند. اما انجام این بازی با توپ ماهوتی هم امکان پذیر است. برای آغاز بازی مکعبهای چوبی یا پلاستیکی را به عنوان هدف روی هم میچینند. این چینش باید در چند طبقه انجام شود و ردیفهای پایینی تعداد بیشتری از موانع را شامل شوند. بعد بازیکنان در فاصلهای معین از این هدف میایستند و به نوبت توپ را به سمت، آن پرتاب میکنند. هر بازیکنی که بتواند در پرتاب خود تعداد بیشتری از موانع را پایین بریزد برنده بازی اعلام میشود.
یک نام سخت؛ یک بازی آسان
هر اندازه نام این بازی، آن را عجیب و غریب نشان میدهد، روال اجرای آن ساده به نظر میرسد. برای انجام بازی «دوقوز بپرک» نیاز به توپ، ابزار بازی یا لباس خاصی نیست. بازی در هر زمینی قابل انجام است. در این بازی، بازیکنان خم میشوند و دستهایشان را روی زانوهای خود میگذارند. سر تمام بازیکنان پس از اعلام آغاز بازی باید به سمت داخل بدنشان متمایل باشد.
وقتی گروه خم شده با فواصل مشخص در مسیر بازی قرار گرفتند، اعضای ایستاده به نوبت از روی کمر بازیکنان مسیر میپرند تا به آخرین نفر برسند. اگر شخصی نتواند یکی از موانع مسیر را که همان بازیکنان ایستاده هستند پشت سر بگذارد به بازیکنان خم شده میپیوندد و بقیه بازیکنان موفق، مرحله بعدی بازی را با تعداد بیشتری از موانع انسانی طی میکنند.
برنده نهایی شخصی است که تمام موانع را با موفقیت پشت سر بگذارد و با حفظ قانون بازی، تعادل خود را در هیچ یک از پرشها از دست ندهد.
بازی در سایه مقررات ریزریز
ممکن است ساده به نظر بیاید اما وقتی قوانین اش را دوره میکنید تازه متوجه میشوید که اصلا به نحوه انجام «طناب بازی» کم توجهی نشده است. برای طناب بازی افراد گروه باید به دو دسته تقسیم شوند. این گروهها معمولا بین شش تا 12 نفر هستند اما برای حضور آنها تا هر کجا که دنباله طناب اجازه دهد میتوان، بازیکن به بازی اضافه کرد. قبل از هر چیز روی زمین و میان دو دسته بازیکن یک خط میکشند تا مرز بین دو تیم مشخص شود. علاوه بر این میانه طناب را با بستن یک تکه پارچه معین میکنند. بازیکنان در دو سوی خط میایستند و جایشان را بر یک خط عمودی در امتداد طناب مشخص میکنند. قبل از شروع بازی طناب باید روی زمین باشد و هیچ بازیکنی اجازه ندارد طناب را در دست بگیرد. یک داور روال اجرای بازی را زیر نظر میگیرد و بازیکنان را برای آغاز و ادامه بازی هدایت میکند. با سوت اول داور، طناب روی پای بازیکنان قرار میگیرد. سوت دوم داور به معنای گرفتن طناب است. بنابراین بازیکنان با در دست گرفتن طناب برای کشیدن آماده میشوند. با سوت سوم داور، بازیکنان طناب را میکشند. بستن طناب به دور گردن، کمر یا مچ دست خلاف مقررات طناب کشی و بسیار خطرناک است. منحرف شدن بازیکنان دو تیم بیشتر از یک متر و 20 سانتی متر از مسیر مستقیم طناب کشی خطا محسوب میشود. در انتها بازیکنان تیمیبرنده هستند که نشانه طناب را بیشتر از خط مرزی بین دو تیم حرکت داده و به سمت خود کشیده باشند.
نمایش سرعت عمل، تنها با یک پا
بازی «گانیه» سرعت عمل، میزان حفظ تعادل و استقامت بازیکنان را به چالش میکشد. برای این بازی نیاز به زمینی هست که دور تا دور آن را با کشیدن خط مشخص میکنند. بازیکنان برای تقسیم شدن به دو گروه، یارکشی میکنند. اعضای گروه اول، داخل زمین پراکنده میشوند. اعضای تیم دوم، اما به صورت تک نفره وارد زمین بازی میشوند. این فرد بعد از ورود به محوطه بازی، موظف است به صورت لیلی حرکت کند و در همین حال رقبای درحال فرارش را تعقیب کرده و آنها را با دست بزند. هر بازیکنی که توسط فرد وارد شده به زمین مورد اصابت قرار بگیرد از دور بازی خارج میشود. اما اگر بازیکن وارد شده در حین بازی از حالت لی لی خارج شود، باید جایش را به یار خود بدهد. به این ترتیب، بازیکن دیگری از تیم دوم وارد زمین میشود و با حالت لیلی بازیکنان تیم اول را تعقیب میکند تا آنها را از بازی خارج کند. این کار تا تمام شدن تعداد اعضای داخل و خارج زمین بازی ادامه پیدا میکند. البته هیچ بازیکنی در حین بازی اجازه ندارد از محوطه مشخص شده بازی بیرون برود. در نهایت بازیکنی که از تیم باقی میماند باعث برد تمام اعضای آن خواهد شد.
حذف آدمها به سبک خروسی
برای ورود به بازی «خروس جنگی» باید یک محوطه باز پیدا کرد به طوری که اعضای تیمها بتوانند در مقابل هم صفآرایی کنند و چیزی مانع از جنب و جوش آنها نشود. این بازی با تقسیم بازیکنان به دو گروه آغاز میشود. اعضای هر تیم، مقابل بازیکنان رقیب میایستند و با سوت داور، به صورت دست به سینه و یک لنگه پا به سمت بازیکنان تیم مقابل هجوم میبرند. در تمام طول مدت بازی، بازیکنان باید حالت دست به سینه و حرکت کردن به صورت لی لی را رعایت کنند. هر بازیکنی که بتواند تعادل بازیکن رقیب را با ضربه زدن به شانههای او از بین ببرد، امتیاز کسب میکند. خروس جنگی تا زمانی که یارهای هر تیم به یک نفر برسند، ادامه پیدا میکند و در نهایت دو نفر آخر از هر تیم با یکدیگر روبرو خواهند شد. مگر آنکه یک تیم تمام یارانش را در این بازی از دست داده باشد و شخصی برای رویارویی آخر باقی نمانده باشد. مشخص است تیمیکه هنوز بازیکنی در داخل زمین دارد برنده نهایی اعلام میشود.
گرگی که دستش به بلندیها نمیرسد
این بازی قاعدتا نیاز به زمینی با پستی و بلندیهای فراوان دارد. به خصوص وقتی قرار است بازیکنان از دست گرگ بازی به یک بلندی پناه ببرند. به همین خاطر است بازی «گرگم به هوا» را به نام «بالا بلندی» هم میشناسند. برای شروع این بازی، بازیکنان به قید قرعه از میان خود یک گرگ انتخاب میکنند. همزمان با آغاز بازی، تمام بازیکنان به جز گرگ سعی میکنند در محوطه مشخص شده، یک محل مرتفع بیابند و هنگام تعقیب شدن توسط گرگ، روی آن بایستند. اما به محض دور شدن گرگ از محل بلندی، این بازیکنها باید دوباره به جمع سایر بازیکنان برگردند. چون ساکن ماندن روی بلندی، در طول بازی گرگم به هوا خطا محسوب میشود. گرگ باید در مدت بازی، تک تک بازیکنان را تعقیب کرده و با دست، آنها را بزند. هر کدام از بازیکنان که توسط گرگ مورد اصابت دست قرار بگیرد بازنده است و در دور بعدی بازی، گرگ خواهد شد.
وقتی یک لنگه چرخ، دستمایه بازی شود
برای به نمایش گذاشتن تعادل در بازی با چوب و چرخ، قبل از هر چیز باید یک مسیر هموار را به عنوان زمین بازی انتخاب کرد. تعداد بازیکنان حاضر در بازی «چوب و چرخ» محدودیتی ندارد و همه بازیکنان میتوانند توانایی شان را در راندن چرخ امتحان کنند. برای این بازی نیاز به مشخص کردن مسیر حرکت چرخ، نقطه آغاز و پایان و حداکثر مدت زمان راندن چرخ است. بازیکنان به نوبت پشت خط شروع بازی میایستند و چرخ یا یک حلقه لاستیک را با کمک یک تکه چوب بلند حرکت میدهند. این چرخ در طول حرکت، نباید از مسیر معین شده خارج شود. افتادن چرخ روی زمین به منزله باخت فرد شرکت کننده است. دست زدن به چرخ یا حلقه لاستیک خطا محسوب میشود چون تمام حرکات چرخ در مسیر مشخص شده، توسط تکه چوب انجام میشود. در پایان فردی به عنوان برنده اعلام میشود که علاوه بر رعایت این نکات، زمان کمتری را برای رساندن چرخ به خط پایان ثبت کرده باشد.
مسابقه درهای پلاستیکی
قدیمها این بازی را «تشتک بازی» میخواندند. نوجوانان برای انجام این بازی باید مغازههای محل زندگی شان را یکی یکی میگشتند تا تعدادی تشتک برای بازی جمع کنند. اما حالا این بازی را با درهای پلاستیکی بطریها انجام میدهند. تشتک بازی نیاز به تمرین فراوان دارد؛ چرا که برخورد تشتک به دیوار بازی سبب کاهش امتیاز بازیکنان میشود. روال بازی به این نحو است که بازیکنان، یک دیوار را به عنوان مرز پرتاب انتخاب میکنند. بعد به نوبت در فاصله معینی از دیوار میایستند و درهای پلاستیکی یا تشتکها را به سمت دیوار پرتاب میکنند. هر کدام از درها که فاصله کمتری با دیوار موردنظر داشته باشد باعث برد پرتاب کنندهاش میشود. باید دقت داشت که برخورد تشتک یا درهای پلاستیکی به دیوار باعث دور شدن درها از دیوار و بالطبع کاهش امتیاز بازیکن میشود هرچند که به خودی خود خطا محسوب نمیشود. بنابراین تا حد امکان تشتکها را طوری پرتاب میکنند که با دیوار برخورد نکنند اما در کمترین فاصله ممکن با دیوار بر زمین بنشینند.
وقتی روال بازی با نامش نمیخواند
این بار، قرعه به نام هر شخصی بیفتد کار او در حین بازی سخت میشود. بازی «دستش ده» به وسیله پاسکاری توپ میان بازیکنان انجام میشود. شخصی که قرعه به نام او افتاده تا نفر وسط بازی باشد، باید توپ را از دست بازیکنان پراکنده در زمین خارج کند. هر کدام از بازیکنان که توپ را از دست بدهد جای نفر وسط را در زمین بازی میگیرد و نفر قبلی به خاطر چابکیاش در گرفتن توپ، به بقیه بازیکنان میپیوندد.
جنب و جوش در چاردیواری!
حرف از یک بازی پنج نفره است که نیازی به محوطه باز ندارد و در فضای خانه هم قابل انجام است. در این بازی که نامش را «گوشه بازی» گذاشته اند چهار تن از بازیکنان در چهار کنج اتاق میایستند. یک تن از بازیکنها هم وسط اتاق میایستد و بازیکنان کنج را زیر نظر میگیرد. بازیکنان ایستاده در گوشههای اتاق، باید به سرعت جایشان را با هم عوض کنند. بازیکن وسط در این گیرودار باید خود را به یکی از گوشههای خالی اتاق برساند و جای یکی از بازیکنان را بگیرد. هر کدام از بازیکنان که در حین جابهجایی محل ایستادن خود را از دست بدهد به میان اتاق میرود و از آن پس باید تلاش کند هنگام جا به جا شدن بازیکنان یک گوشه برای خودش پیدا کند و در آن بایستد. بازیکنی که در این جابهجاییها به دفعات کمتری گوشهاش را از دست بدهد برنده اعلام میشود.
هرچه چابکتر، بهتر
شاید در میان بازیهای بومی- محلی ایران این بازی، اقبال بیشتری نسبت به سایر بازیها داشته باشد چون اغلب بازیکنان به خاطر درگیر شدن با این بازی از زیر و بم آن مطلع هستند. برای آغاز بازی «وسطی» بازیکنها به دو گروه تقسیم میشوند. تیم اول، دوباره به دو گروه قسمت میشوند و در دو سوی زمین بازی میایستند. اعضای گروه دوم در میانه زمین و بین بازیکنان حریف قرار میگیرند. بازیکنان تیم اول باید با نشانه گیری بازیکنان رقیب و پرتاب توپ به سمت آنها بازیکنان را از دور بازی خارج کنند. اگر حین پرتاب توپ به سمت بازیکنهای میانی، یک تن از آنها بتواند توپ را با دست بگیرد، میتواند تا دو مرتبه مورد اصابت توپ قرار گرفته و همچنان در بازی باقی بماند. البته این بازیکن میتواند به انتخاب خودش، هر کدام از یارانی را که در اثر برخورد توپ از بازی خارج شدهاند به بازی برگرداند.
بازی با چاشنی افعال معکوس
این بازی تنها یک برنده دارد چون روال آن به نحوی است که بازی را تا باختن تمام بازیکنها ادامه میدهند. با آنکه اسم بازی را «بشین و پاشو» گذاشتهاند، اما بازیکنان اصلا نباید حرف اوستای بازی را به خانه ببرند و گرنه بازی را باختهاند. در بازی بشین و پاشو، هر چقدر بازیکن حرف نشنوتر باشد احتمال برنده شدنش بیشتر است! اوستایی که برای بازی انتخاب میکنند مورد تایید تمام اعضای گروه است. اوستا به ترتیب، به بازیکنان توی صف، دستور ویژهای در مورد نشستن یا ایستادن آنها میدهد. بازیکنی که توسط اوستا خطاب قرار گرفته، باید عکس عملی که اوستا از او میخواهد را انجام دهد. در غیر این صورت، بازنده اعلام میشود. به طور مثال وقتی اوستا در بازی بشین و پاشو رو به یک بازیکن میگوید «بشین»، آن فرد باید در حالت ایستاده قرار بگیرد و در مورد سایر دستورها هم به همین نحو معکوس عمل کند. استفاده از کلمات مختلف برای حالت دهی به بازیکنان انجام این بازی را سخت میکند. به خصوص که اوستا میتواند از کلماتی همچون «بشن»، «پاشو»، «نشین»، «پا نشو»، «نشسته بمان»، «ایستاده بمان»، «نشسته نمان» و «ایستاده نمان» حین بازی استفاده کند.
کودکانهای با نهایت درجه شانس
بازی «تاپ تاپ خمیر» را مختص کودکان طراحی کرده اند. در این بازی نیاز به حضور یک اوستاست که معمولا از نظر سن و سال از بقیه بچهها بزرگتر است. اوستا از کودکان میخواهد که گرد تا گرد محل بازی بنشینند. بعد یکی از کودکان را به قید قرعه انتخاب میکنند تا در میان زمین بازی به حالت سجده قرار بگیرد. این کودک باید در همین حالت بماند و چشمهایش را در طول بازی بسته نگه دارد. اوستا قبل از خواندن شعر بازی، با ایما و اشاره از یکی از کودکان دور زمین میخواهد بدون سر و صدا دستش را بالا ببرد. بعد همانطور که بر پشت کودک میانه زمین میزند شعر میخواند؛ « تاپ تاپ خمیر، شیشه پر پنیر، دست کی بالاست؟» کودک با چشمهای بسته باید تشخیص دهد دست کدامیک از دوستانش در اطراف زمین بالاست. انتخابی که فقط و فقط به اقبال بازیکن وسط بستگی دارد. اگر بازیکن وسط، درست تشخیص دهد، جای او با شخصی که دستش بالا بوده عوض میشود. در غیر این صورت بازی با همان کودک میان زمین ادامه پیدا میکند تا جایی که بالاخره تشخیص او درست از آب دربیاید.
قدرت کلماتی که بدن به زبان میآورد
بازی که برد و باختاش بسته به ایما و اشاره حرفهای بازیکنان است جزو کم سر و صدا ترین بازیهای گروهی محلی دسته بندی میشود. برای آغاز بازی «پانتومیم» در ابتدا بازیکنان دو گروه میشوند. اعضای گروه اول با همفکری تصمیم میگیرند چه موضوعی را به سرگروه تیم مقابل اعلام کنند. بعد از مشخص شدن موضوع پانتومیم، سرگروه تیم دوم را از سوژه بازی، مطلع میکنند. سرگروه باید در مقابل هم تیمیهایش با ایما و اشاره، موضوع اعلام شده را به وضوح نمایش دهد به طوری که یارانش بتوانند موضوع بازی را حدس بزنند. اگر در مدت زمان معین شده و با تعداد پرسشهایی که از قبل بر آن توافق کردهاند، موضوع برای هم تیمیهای فرد روشن نشود یک امتیاز منفی به گروه دوم تعلق گرفته و بازی با تغییر سوژه ادامه پیدا میکند.
تمرین نفس کشیدن و نکشیدن
برای شرکت در این بازی باید قدرت زیادی برای نگهداشتن نفس و خرج کردن به موقع آن داشته باشید. بازیکنان در این بازی، به دو گروه مساوی تقسیم میشوند و در دو سوی زمین میایستند. محل ایستادن هر کدام از تیمها با خطی مرزبندی میشود و بازیکنان پشت آن خط انتظار رقبای شان را میکشند. زمانی که سوت آغاز بازی را میزنند، یکی از باریکنان تیم اول، با نگهداشتن نفس و گفتن ممتد «بدبده» به سمت بازیکنان تیم رقیب میرود با این نیت که بتواند یک یا چند تن از آنان را با دست بزند. هر کدام از بازیکنان که مورد اصابت او قرار بگیرند از دور بازی خارج میشوند. فرد هجوم آورنده در تمام مدت بازی نباید نفس بگیرد و گفتن بدبده را قطع کند. البته میتواند در صورت تمام شدن نفس، به سمت هم تیمیهای خود برگردد و جای خود را به شخص دیگری بدهد. اگر بازیکن حمله کننده حین تلاش برای زدن افراد تیم مقابل توسط آنها گیر بیفتد و درعین حال، نفس او تمام شود و بدبده گفتن را قطع کند از همراهی با هم تیمیهایش باز میماند و در میان اعضای تیم رقیب جای میگیرد.
دزد و مالباخته در تیمهای مقابل هم
این بازی به یک محل برگزاری و یک محل اختفا نیاز دارد. بنابراین بازیکنان قبل از آنکه به دو گروه مساوی تقسیم شوند، بر سر محل برگزاری و محلی برای مخفی کردن کلاههای ربوده شده به توافق میرسند. بازی «کلاه ربایی» را گروه ایستادهها آغاز میکنند. روال بازی به این نحو است که گروه کلاه بسر در یک محوطه مشخص از زمین بازی چمباتمه میزنند. اما اعضای تیم مقابل کلاهی به سر ندارند و در حالت ایستاده قرار دارند. بازیکنان ایستاده به محل نشستن کلاه بسرها نزدیک میشوند و سعی میکنند کلاههای بازیکنان نشسته را بربایند. در این میان، بازیکنان چمباتمه زده میتوانند در مقابل این حملات جاخالی بدهند و از طرفی به بدن فرد حملهکننده ضربه بزنند. بازیکن ایستادهای که ضربه بخورد از بازی خارج میشود. اما اگر بازیکن ایستادهای بدون ضربه خوردن موفق شود کلاه یکی از بازیکنان چمباتمه زده را بردارد و به سمت محل اختفای کلاه بدود، شخصی که کلاهش را از دست داده میتواند او را تا رسیدن به محل اختفا تعقیب کند ودر میانه راه، کلاه را از او پس بگیرد. در صورت رسیدن بازیکن ایستاده به محل اختفای کلاه، بازیکنی که کلاهش را از دست داده باعث باخت تمام هم تیمیهایش خواهد شد.
گردوبازی
برای گردوبازی هیچگونه محدودیتی در تعداد بازیکنها، نوع زمین، دفعات بازی و تیمی و غیرتیمیبرگزار شدن بازی وجود ندارد. فقط باید یک محوطه را به عنوان زمین بازی در نظر گرفت. بعد دور آن محوطه را با خطی به شکل دایره مشخص کرد. حالا درون این دایره را گردو میچینند. برای نشانه گرفتن این گردوها معمولا از یک گردوی درشت و سنگین استفاده میکنند. نحوه هدف گیری گردوهای داخل دایره باید به شکلی باشد که گردوها مرز دایره را رد کنند و با هر ضربه از آن خارج شوند. اگر گردوها با پرتاب گردوی درشت تر تکان نخوردند یا از محیط دایره خارج نشدند بازیکن باخته است. این بازی با سنگهای گرد و صیقلی هم قابل انجام است.
پای حس ششم در میان است
بازی «چشم بسته» را با قرعه کشی شروع میکنند. کسی که قرعه به نامش بیفتد به گرگ بازی تبدیل میشود. به این ترتیب، بقیه بازیکنان دور تا دور گرگ میایستند و یک نفر از آنها چشمهای گرگ را با پارچه ضخیمی میبندد. شخص دیگری پیش میآید و گرگ را با چشمهای بسته و با کمک نفر اول، چند دور میچرخاند. بعد از چرخاندن گرگ به دور خود، او را رها میکنند بدون آنکه گرگ بداند نسبت به جهت اولیه خود چند درجه تغییر زاویه داده است. گرگ باید در همین حال با چشمهای بسته مسیر را تشخیص داده و بازیکنانی را که گرد تا گرد او ایستاده بودند بگیرد. بازیکنان هم بی صدا از دست گرگ فرار میکنند تا به چنگ او نیفتند چون در این صورت چشمهای آنها بسته میشود و از آن پس آنها باید نقش گرگ را به عهده بگیرند.
یک جشن کوچک با شعر و پرش
اسم بازی را گذاشتهاند «جشنک» شاید به خاطر شعرهای شادی که همزمان با اجرای بازی میخوانند. در این بازی، یکی از بازیکنان به قید قرعه، میانه زمین بازی خم میشود تا بازیکنان دیگر حین خواندن شعر، از پشت او بپرند. اگر هر کدام از بازیکنان در خواندن شعری که به او محول شده دچار مشکل شود یا نتواند از روی کمر بازیکن خم شده همزمان با خواندن شعر، بپرد میسوزد. این بازیکن باید با فرد خم شده در میانه زمین جابهجا شود تا زمانی که بازیکن دیگری در اجرای بازی جشنک دچار خطا شود.