وقتی که به فداکاریهای افراد توجه نشود و خوب و بد در یک کفه قرار گیرد, به این ضربالمثل تمثیل میکنند و یا به عبارت دیگر میگویند: دوغ و دوشاب پیشش یکی است.
دوغ که از ماست درست میشود و پس از گرفتن کره از ماست باقی میماند. در محیط گلهداری بیشتر به مصرف تغذیۀ سگان گله میرسید. دوشاب همان شیره است که با پختن آب انگور به دست میآید.
اما وجه تناسب دوغ و دوشاب و توجه به اهمیت یکی بر دیگری را در سرزمین لرستان باید جستجو کرد.
زیرا به قرار تحقیق لرهای گلهدار برای دوغ که کره آن گرفتهشده ارزش و اهمیتی قائل نبودهاند و غالباً آن را به دور میریختند.
دوشاب که به اصطلاح دیگر آن را شیره میگویند چون مواد اولیه و وسایل تهیه و تدارک آن برای گلهدارها فراهم نبود بدون تردید عزت و اهمیت بیشتر داشت و هرگز دوغ بیخاصیت در نزد لرها نمیتوانست جای دوشاب را بگیرد.
لرهای گلهدار و به طور کلی طبقۀ حشم دار، دوشاب را به سبب شیرینی و حلاوتش دوست دارند؛ زیرا علاوه بر آنکه ذائقه را شیرین میکند در سرمای سخت زمستان در کوهستانها بر میزان کالری و حرارت بدن میافزاید.
خلاصه این ضربالمثل کنایه از این دارد که کسی فرق دوغ و دوشاب را نمیشناسد عمل شما را در هر صورتی بیاهمیت میداند.