سامان جنگل دوست يكشنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۳ - ۱۸:۳۰

«پرویز» به کارگردانی مجید برزگر سرانجام بعد از دو سال به اکران درآمد تا با پایان یافتن حاشیه‌ها، راحت‌تر بتوان این فیلم را قضاوت کرد.«پرویز» داستان یک مرد 50 ساله و 160 کیلویی با همین نام است که در یکی از مناطق مرفه‌نشین تهران زندگی می‌کند. در ابتدای فیلم مخاطب با نفس‌نفس‌زدن‌های پرویز آشنا می‌شود و در طول فیلم نیز این نفس زدن‌ها عادی می‌شود. ما در ابتدای فیلم با پرویز سنگین‌وزن مهربان و دوست‌داشتنی طرف هستیم اما در پایان شخصیت اول فیلم استحاله می‌شود و یک پرویز وحشتناک را می‌بینیم. پرویز هنوز با پدرش زندگی می‌کند اما شرایط طوری رقم می‌خورد که پرویز باید خانه پدری را ترک کند تا فاز اصلی قصه شروع شود. پرویز بالاشهرنشین این بار مجبور می‌شود به پایین شهر کوچ کند و همین سرآغاز تحول در او می‌شود.

 

«پرویز» به عنوان دومین فیلم بلند مجید برزگر42 ساله، فیلم خوش‌ساختی است که اشتباهات ناچیزی در فرم دارد؛ «لوان هفتوان» به عنوان ایفاکننده نقش اصلی، فراتر از یک نابازیگر ظاهر شده و همین موضوع نشان می‌دهد که کارگردان بسادگی از بازی‌ها نگذشته و در این باره وسواس به خرج داده است. حمیرا نونهالی (در نقش زن پدر پرویز) و محمود بهروزیان (در نقش پدر پرویز) نیز بازی قابل قبولی ارائه داده‌اند. مهران ملکوتی صدابردار «پرویز» نیز توانسته انتظار کارگردان را برآورده کند تا با صداهای خاص، مخاطب بیش از پیش در فیلم فرو رود. به طور کلی می‌توان گفت «پرویز» با توجه به محتوای حساس خود فرم قابل قبولی دارد و تماشاگر را از این حیث اذیت نمی‌کند. برای پرداختن به محتوای فیلم می‌توان از نظرات خود کارگردان کمک گرفت؛ مجید برزگر «پرویز» را تهرانی‌ترین فیلم ایرانی می‌داند. شاید این فیلم تا زمان ساختش، تهرانی‌ترین فیلم بوده باشد اما تهرانی‌تر از پرویز نیز ساخته شده است. فیلم «سیزده» به کارگردانی هومن سیدی در سال 1392 ساخته شده و مصائب تهران و تهرانی بودن را بسیار پررنگ‌تر و سیاه‌تر از «پرویز» سال 1391 نشان می‌دهد! شهرک آتی‌ساز که یکی از نقاط مرفه‌نشین شهر تهران محسوب می‌شود، جایی است که قصه «پرویز» رخ می‌دهد و کارگردان تاکید دارد که این اتفاق در بالاشهر تهران و نه کلانشهر یا شهر دیگر رخ می‌دهد.

 

در فیلم نشانه‌های زیادی از زندگی بالاشهری دیده می‌شود؛ از نگهداری سگ توسط آپارتمان‌نشینان تا نحوه پوشش و روابط بین ساکنان شهرک. برزگر در فیلم تهرانی خود استحاله پرویز 50 ساله را بی‌ارتباط با زندگی شهرک‌نشینان نمی‌داند؛ شهرک‌نشینانی که اتفاقا سرد و بی‌روح نیستند و پرویز را به ظاهر دوست دارند و با او رفاقت می‌کنند. در فیلم نشانه‌های زیادی از زندگی بالاشهری دیده می‌شود؛ از نگهداری سگ توسط آپارتمان‌نشینان تا نحوه پوشش و روابط بین ساکنان شهرک. برزگر در فیلم تهرانی خود استحاله پرویز 50 ساله را بی‌ارتباط با زندگی شهرک‌نشینان نمی‌داند؛ شهرک‌نشینانی که اتفاقا سرد و بی‌روح نیستند و پرویز را به ظاهر دوست دارند و با او رفاقت می‌کنند. چالش از همین جا شروع می‌شود که پرویز می‌فهمد این دوست‌داشتن‌ها ظاهری است و دیگران برای منافع خود با پرویز دوست بوده‌اند. حتی پدر پرویز نیز برای اینکه با همسر جدید خود زندگی را آغاز کند عذر او را می‌خواهد و پرویز مجبور می‌شود برای سکونت به جای دیگری برود. جالب اینکه شهرک‌نشینان پرویز را از اینجای داستان طرد می‌کنند چون دیگر ساکن آنجا نیست. به عبارت بهتر پرویز تا زمانی نزد بالاشهرنشینان اعتبار داشت که ساکن آنجا بود و پرویز نمی‌تواند این موضوع را براحتی هضم کند. جنون پرویز با تداوم بی‌مهری‌های پدر بیشتر می‌شود و خط اصلی داستان شکل می‌گیرد.

 

 یک فیلم تهرانی، جنون و دیگر هیچ!

 

در سینمای ایران چند سالی است که شاهد ساخت فیلم‌های تهرانی هستیم که زندگی در این «مگاپلیس» را فراتر از لوکیشن پایتخت نشان می‌دهد. شاید فیلم سینمایی «آفریقا» هومن سیدی محصول سال 1389 را بتوان اولین فیلم تهرانی نشان داد که فقط در چند دقیقه ابتدایی لوکیشن یک شهرک را نشان می‌دهد و در پایان نیز یک جنون می‌بینیم. «پرویز» نیز دچار جنون می‌شود و اقدامی می‌کند که مخاطبان نمی‌دانند وی حق دارد یا نه. در فیلم «سیزده» سیدی هم جنون یک زندگی تهران‌زده فاجعه می‌آفریند و گویا این حلقه باطل در حال تکرار شدن است. مجید برزگر در «پرویز» موفق شده قصه را براحتی تعریف کند و جنون شخصیت اول فیلم را به تصویر بکشد. برخلاف حواشی ایجادشده درباره فیلم قرار نیست فیلمی ببینیم که ادای روشنفکری درمی‌آورد اما کارگردان در نقش یک فیلسوف ظاهر می‌شود و درباره چرایی زندگی و چگونگی بهتر زیستن و واکنش انسان‌ها درمواجهه با بودن یا نبودن بحث می‌کند! به همین علت است که برزگر، خود نیز تردید دارد که عموم مردم از دیدن «پرویز» لذت ببرند و عنوان می‌کند: «کسانی که اینگونه فیلم‌ها را دوست دارند از دیدن «پرویز» راضی خواهند بود.» اما در حقیقت مخاطب عام نیز از دیدن «پرویز» ناراضی نخواهد بود چرا که فیلم برخلاف سایر فیلم‌های خاص و فلسفی دارای قصه است. با این وجود کارگردان در محتوا دچار اشتباهاتی نیز می‌شود؛ اینکه تغییر و تحول پرویز به صورت برق‌آسا رخ می‌دهد و این کمی غیرقابل باور است.

 

 آن پرویز مهربان و دوست‌داشتنی که محبوب کودکان هم هست به سرعت تا پای قتل یک نوزاد چندماهه هم می‌رود! کارگردان شاید به علت زمان محدود یک فیلم سینمایی دچار این ضعف شده اما در ادامه شاهد هستیم که تحول پرویز با سرعت باورنکردنی، فجایع بیشتری می‌آفریند و حتی به ورطه بی‌اخلاقی نیز کشیده می‌شود! این مساله از آنجا که فیلم با کندی آغاز می‌شود و کند بودن ذاتی پرویز 160 کیلویی نیز مزید بر علت می‌شود بیشتر نمود پیدا می‌کند و کمی توی ذوق می‌زند. همچنین مخاطبان در پایان فیلم انتظار دارند که کارگردان نشانه‌های بیشتری برای تصمیم نهایی پرویز نشان دهد اما این اتفاق رخ نمی‌دهد و هنوز جمله پرویز تمام نشده فیلم هم تمام می‌شود! حتی فیلم در برخی از دقایق مانند پرویز دچار دوگانگی می‌شود و تکلیفش را با خودش روشن نمی‌کند؛ مثلا در بخشی از فیلم تنفر پرویز از سگ‌ها را می‌بینیم اما وی حاضر می‌شود تا یک هفته یک سگ را نگه دارد. یا سخنان درست و صحیحی مانند لزوم کار کردن پرویز را از زبان اطرافیان وی می‌شنویم و در عین حال به پرویز نیز حق می‌دهیم که این حرف‌ها را خاله‌زنکی بداند و به آن توجه نکند! شاید برزگر با علم به این ضعف‌ها پیش‌بینی کرده که مخاطب خاص از «پرویز» لذت می‌برد. با این وجود «پرویز» را نمی‌توان فیلم ضعیفی دانست و قطعا مخاطبان سینمایی که از دیدن یک فیلم متوسط رو به خوب لذت می‌برند، از دیدن «پرویز» هم لذت خواهند برد.



شارژ سریع موبایل